eitaa logo
کانال دوستان قاهانی
1.8هزار دنبال‌کننده
23.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
85 فایل
اهداف اصلی ما ارزش‌آفرینی وکمک کردن به اطلاع رسانی ،شبکه‌سازی، تبلیغات و.. ما را همراهی کنید مقاله،عکس،کلیپ و..به آدمین ها ارسال کنید آدمین ۱: @abakht تبلیغات و آدمین۲: @Khalaj99 🔹کانال دوستان قاهانی https://eitaa.com/ghahaniha
مشاهده در ایتا
دانلود
شب میلاد خود عشق پیمبر بوده ای حتماً علی دیگری در حدّ حیدر بوده ای حتماً نخستین جلوه ی حیدر در این منظومه ای یعنی نخستین آیه از آیات کوثر بوده ای حتماً به روی دست مادر با سلاح گریه ات گویا شبیه آفتابی روی منبر بوده ای حتماً من از روی چنان ماه تو فهمیدم دم مغرب برای روزه چون الله اکبر بوده ای حتماً اگر چه سفره می انداختی با طرز برخوردت میان سائلان هم شاه پرور بوده ای حتماً اگر که با لب تشنه به دنیا آمدی آقا از آن شب چشم در راه برادر بوده ای حتماً @ghahaniha ☘☘☘☘
آمدی در خاک ایران،خاک ایران سبز شد از جنوب کشور من تا خراسان سبز شد ردِّ پایت شد مسیر رودهای بی قرار هر کجا که آمدی حتی بیابان سبز شد می شود ردِّ تو را در نقشه ها ترسیم کرد چون به هرجایی که باریده ست باران،سبز شد خواستم دورت بگردم در خیابان رضا تا که گفتم السلام از دور میدان سبز شد در خیابانِ رضا پشت چراغِ قرمزش بارها تا هشت خواندیم و خیابان سبز شد بارها دیدم که مادر از زیارت آمد و تاک پیر خانه ی ما در زمستان سبز شد گندم پس مانده های کفترانت را شبی ریختم در سفره دیدم صبح از آن نان سبز شد روضه ی انگور می آمد به گوشم من خودم در شب سی صفر دیدم که ایوان سبز شد دست در انگور بردی رنگ مشهد سرخ شد بعد از آن خورشید هر صبحی که سر زد سرخ شد گشت جدش رو سپید آن جا که با یک خوشه زهر هشتمین پیغمبر آل محمد سرخ شد مثل جدّش منتقم می خواست پس با این دلیل تا همیشه پرچم بالای گنبد سرخ شد مثل زهرا مادرش در اتفاق کوچه ها رنگ رفتن شد کبود و رنگ آمد سرخ شد در میان کوچه ها دستار بر سر زرد شد دست بر در زد به سرعت چهره ی در زرد شد زهر از بس که قوی بود و امام از بس لطیف زهر چون رد شد همه دیدند حنجر زرد شد در غلاف و در مصاف، این گشت روضه، هرکجا؛ راویان گفتند حنجر، روی خنجر زرد شد سرخ بود و زرد بود و مرد کم کم شد کبود گفت یا زهرا رضا و بعد از آن دم شد کبود با نبی و با حسن با یاعلی موسی الرضا پیش غم های صفر ماه محرم شد کبود گوییا رنگین کمانی می رود زیرا به زهر؛ هم سپید و سرخ و زرد این مرد شد هم شد کبود از خراسان روضه خیلی دور شد یابن الشبیب زهر وقتی قاطی انگور شد یابن الشبیب اشک در چشمان آقا حلقه زد آنجا که گفت حال و روز جدِّ ما ناجور شد یابن الشبیب در هجوم تیر ها و نیزه ها گم شد تنش در میان سنگ ها محصور شد یابن الشبیب در میان علقمه عباس از بس تیر خورد پیکرش چون کندوی زنبور شد یابن الشبیب حرف حرفِ جنگ بود اما پس از عباس ما حرف دشمن نیز حرف زور شد یابن الشبیب آه زجرآورترین جای سفر آنجاست که زجر، شب بر جستجو مٲمور شد یابن الشبیب عمه هرجایی به دشمن رو نمی زد پیش زجر؛ در بیابان عاقبت مجبور شد یابن الشبیب 🍃🍃🍃🍃🍃