🕌 پدرم ( امام باقر علیه السلام ) ،
🕌 همیشه در روز جمعه ،
🕌 به هنگام ظهر ،
🕌 غسل جمعه مى نمود .
🌷 امام صادق عليه السلام 🌷
📖 قرب الاسناد ، ص ۳۶۰ ، روايت ۱۲۸۵
💟 @ghairat
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
💖 از سخت گیری
💖 و ایجاد محدودیت های دست و پاگیر
💖 برای خود و خانواده ، بپرهیز
💖 اگر در چارچوب اسلام
💖 قدم برداری
💖 می بینی که زندگیت
💖 چقدر شیرین می شود
💟 @ghairat
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
🌸 وقتی مردی ،
🌸 ( از روی محبت ) به همسر خود نگاه کند
🌸 و همسرش نیز ، به او نگاه کند
🌸 خداوند به دیده رحمت
🌸 به آنان نگاه می کند .
💞 پیامبر رحمت
📖 نهج الفصاحه ، ح ۶۲۱
💟 @ghairat
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
💘 شوهران می توانند
💘 عشق خود را ،
💘 با ابراز عشق و محبت ،
💘 بصورت زبانی و لمسی و عملی ،
💘 به همسران خود ثابت کنند .
💘 و آنان را ،
💘 از موجوداتی ترسو ،
💘 و متنفر از روابط عاطفی ،
💘 به قهرمانان داستان های عشقی ،
💘 تبدیل کنند .
💟 @ghairat
┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
💞 هنگامى كه زن ، باردار شود
🌷 همانند روزه دارِ شب زنده دار
🌷 و مجاهدى است كه با جان و مال ،
🌷 در راه خدا ، جهاد مى كند .
💞 و هنگامى كه فارق شود
🌷 پاداشى دارد
🌷 كه نمى دانى عظمت آن چه قدر است
💞 و هنگامى كه شير بدهد
🌷 در هر بار مكيدن ،
🌷 پاداشِ آزاد كردن يكى از فرزندان اسماعيل(عليه السلام) براى اوست
💞 و آن گاه كه شيردادن تمام شود
🌷 فرشته اى بر پهلوى او مى زند
🌷 و مى گويد :
💞 عملت را از نو آغاز كن
💞 كه بى ترديد ، آمرزيده شدى .
🌹 پيامبراکرم صلّی الله عليه وآله
📖 امالى صدوق ، ص ۴۹۶
💟 @ghairat
🌸 در تعجبم❗
🌹 از مردی که ،
🌹 از ترس خط و خش ؛
🌹 ماشینش رو با چادر می پوشونه
🌹 اما همسر و دخترش رو ،
🌹 بدون پوشش و حجاب ،
🌹 در معرض نگاه های آلوده ،
🌹 ول و رها میکنه❗️
🌸 غیرتت چی شده مَرد ؟!
💟 @ghairat
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت
💞 قسمت ۳۴
🌟 وسایلی که بابا فرستاد
🌟 یک کارتن بزرگ ،
🌟 و یک فرش ۱۲ متری بود .
🌟 در کارتن نیز ،
🌟 تلویزیون ، دوتا توشک ، چندتا پتو ،
🌟 و ظروف و... بود .
🌟 خانمم نیز با محبت ،
🌟 پنجاه تومان عموفرشاد را ،
🌟 تقدیم بنده کردند ، تا خرج خانه کنم .
🌟 ابتدا به ایستگاه اتوبوس رفتم
🌟 و کرایه اتوبوس را دادم .
🌟 سپس وسایل افطار و سحری خریدم .
🌟 چند روز بعد ،
🌟 خانمم با خانم وصال طلب ،
🌟 به بازار رفتند و النگوی خود را فروخت .
🌟 با قسمتی از آن پول ، یخچال گرفت .
🌟 و بقیه را به من داد
🌟 تا خرج خوراک و خانه کنم .
🌟 با اولین حقوقم از حرم نیز ،
🌟 با همدیگر به سمساری رفتیم .
🌟 و کمد و کابینت دست دوم خریدیم .
🌟 کارم در حرم خیلی زیاد بود .
🌟 صبح تا شب در حرم بودم .
🌟 و در ماه مبارک رمضان ،
🌟 تا قبل از سحری ، برنامه داشتیم .
🌟 گاهی فقط افطاری ، در حرم بودم
🌟 و گاهی تا صبح کار می کردیم
🌟 و علاوه بر افطاری ،
🌟 سحری را هم در حرم می خوردم .
🌟 گاهی نمایشگاه می زدیم .
🌟 و تابلوهایی که طراحی خودم بودند را ،
🌟 در نمایشگاه ، در معرض نمایش می گذاشتند .
🌟 از مراسمات نماز حرم ،
🌟 و نمازهای مناسبتی مثل عید فطر ،
🌟 نماز ظهر عاشورا و... عکس و فیلم می گرفتم .
🌟 گاهی کلیپ می ساختم .
🌟 و گاهی گزارش می گرفتم .
🌟 بنده خدا خانمم ،
🌟 خیلی در این مدت سختی کشید .
🌟 بیشتر وقتها ، در خانه تنها می ماند .
🌟 نه کسی را داشت که با او حرف بزند
🌟 نه بچه ای داشت که سرگرمش کند .
🌟 و نه من بلد بودم که خانواده ،
🌟 بر همه چیز اولویت دارد .
🌟 فقط غرق کارم بودم .
🌟 ای کاش بلد بودم ؛
🌟 که یک وقتی برای خانواده بگذارم
🌟 ای کاش می فهمیدم
🌟 که باید زودتر به خانه برگردم .
🍁 ادامه دارد 🍁
💟 @ghairat
🕋 اگه می خوای در آرامش زندگی کنی
👈 بی خیال حرف مردم باش
🕋 از اینکه مردم پشت سرت حرف می زنن ،
🕋 نگران نباش ، فقط بسپارش به خدا ...
🕋 میگن حضرت موسی علیه السلام ،
🕋 به خدا گفت :
🔮 خدایا یه کاری بکن
🔮 تا مردم پشت سر من حرف نزنن ،
🕋 خدا به او گفت :
🌹 مردم ، پشت سر منم حرف میزنن
🌹 تو که جای خود داری .
💟 @ghairat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عااااااااای و مهم 👇👇👇
این کلیپ را ازدست ندید
✅✅✅ سخنان بانو مجتهده نجفی در برنامه ثریا
که بعد حضورشان مورد هجمه از طرف رسانههای بیگانه قرار گرفتند👇👇👇
وحتی تهدید به مرگ شدند
❌ 😳کل زمینهای خوزستان زیر کشت این گیاه سمی و خطرناک قرار گرفته
💢❗️و قطع آن ممنوع است و متخلفین تحت تعقیب قرار خواهند گرفت .
🌹 در هر بار شیر خوردن نوزاد ،
🌹 خداوند عزوجل ،
🌹 ثواب آزاد کردن یک بنده را ،
🌹 به زن ( مادر ) می دهد .
✍ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
💟 @ghairat
❣ جهاد زن ،
❣ خوب شوهرداری کردن است .
✍ امام علی علیه السلام
💟 @ghairat
😍 بهترین زنان ، زنی است
😍 که برای شوهرش ، خوشبو باشد .
✍ امام صادق علیه السلام
💟 @ghairat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌🏻 راه حل پیروزی و موفقیت در کارها
💟 @ghairat
💌 پیامک عاشقانه
🌸 یه پیشنهاد ...
🌸 بيا به ابتداىِ آشنايى مون ،
🌸 سفركنيم
🌸 آن روز كه ابتدا ،
🌸 قلبِ تو ايستاد
🌸 بعدقلبِ من
🌸 آن روز که فقط ،
🌸 عشق بود و احساس خوشبختی .
💟 @ghairat
#پیام_عاشقانه #متن_عاشقانه #پیامک_عاشقانه
🕌 ای کاش
🕌 همونقدری که راحت ،
🕌 بدی های همدیگه رو فریاد میزنیم
🕌 همونقدر هم ،
🕌 خوبیای همدیگه رو فریاد می زدیم
🕌 تا دنیا و زندگی مون ، بهشت بشه
💟 @ghairat
💌 پیامک عاشقانه
🕌 فلسطین توخواهم شد
🕌 اگر اشغال گر قلبم ، تو باشی .
💟 @ghairat
#پیام_عاشقانه #متن_عاشقانه #پیامک_عاشقانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 این غربیها، در جنگ تحمیلی، حتی سیم خاردار هم به ما نمیدادن و نمی فروختن...!!!
🇮🇷 ولی حالا... به خواست خدا....!!!
🇮🇷 سپاه پاسداران، یهجوری قایقهاشو طراحی کرده که علاوه بر دشمن، ما هم قاطی کردیم!
🚀موشکه میره تو آب...، بعد از آب در میاد...، میره هوا....!
👏 دمتون گرم، نان پدر و شیر مادر حلالتون!!
💟 @ghairat
#ایران_قوی
#مکتب_سلیمانی
#ما_باید_قوی_باشیم
غیرتی ها : اخلاق خانواده ، همسرداری و آرامش
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت 💞 قسمت ۳۴ 🌟 وسایلی که بابا فرستاد 🌟 یک کارتن بزرگ ، 🌟 و یک فرش ۱
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت
💞 قسمت ۳۵
🌟 بهترین قسمت کار در حرم ،
🌟 آنجا بود که خانمم به دنبالم می آمد
🌟 و افطار یا سحری را ،
🌟 در حرم حضرت معصومه می خوردیم .
🌟 گاهی غذای تبرکی حرم می گرفتیم
🌟 و گاهی خود همسرم ،
🌟 غذا می پخت و می آورد .
🌟 و برای نشستن ،
🌟 جایی را پیدا می کردیم ؛
🌟 که روبروی گنبد و گلدسته باشد .
🌟 حقوقی که می دادند ، کم بود .
🌟 و متاسفانه ، هر سه چهار ماه ،
🌟 یک بار می پرداختند .
🌟 من هم به شدت نیاز به پول داشتم .
🌟 مجبور شدم دنبال شغل دوم بگردم .
🌟 ماه رمضان هم ، رو به اتمام بود .
🌟 به پیشنهاد همسرم ،
🌟 قرار شد برای عید فطر ،
🌟 به اهواز سفر کنیم .
🌟 و عید را ،
🌟 در کنار خانواده هایمان باشیم .
🌟 به بلیط فروشی رفتم .
🌟 قیمت بلیط را گرفتم .
🌟 آن زمان ( سال ۱۳۹۰ ) ،
🌟 قیمت بلیط ها ، خیلی ارزان بود .
🌟 قیمت بلیط قطار عادی صندلی ،
🌟 دو یا سه هزار تومان بود .
🌟 به خاطر همین ،
🌟 یک کوپه کامل می گرفتم .
🌟 تا راحت باشیم و کسی مزاحم ما نشود .
🌟 یک روز قبل از سفرمان ،
🌟 خانمم گفتند :
🌷 خانه نیاز به وسایلی مثل آینه ، ظروف ،
🌷 قابلمه و... دارد .
🌟 من هم گفتم چشم می خرم .
🌟 بعد از حرم ،
🌟 به پلاسکوی روبروی حرم رفتم .
🌟 و هر چه خانم نیاز داشتند ،
🌟 انتخاب کردم .
🌟 اما هر چه گشتم ؛
🌟 هیچ پول و کارتی ، همراهم نبود .
🌟 خیلی شرمنده شدم .
🌟 نمی دانستم به فروشنده چه بگویم
🌟 فقط می دانستم که آن وسایل را ،
🌟 باید در مکان شان بگذارم .
🌟 خیلی از فروشنده عذرخواهی کردم
🌟 و با شرمندگی گفتم :
🌷 آقا خیلی معذرت می خوام
🌷 انگار پول و کارت و وسایلم رو ،
🌷 توی خونه جا گذاشتم .
🌷 انشالله یک روز دیگه ، مزاحم میشم .
🇮🇷 فروشنده گفت : کجا برادر ،
🇮🇷 بیا وسایلت رو ببر .
🌷 گفتم : نه ممنون فعلا پول ندارم
🌷 و فردا هم مسافرم
🌷 معلوم نیست که سالم برگردیم یا نه .
🌷 بعداً می رسم خدمتتون .
🇮🇷 گفت : اشکالی نداره ، بیا ببر
🇮🇷 هر وقت آوردی ، آوردی .
🌟 خیلی از اخلاقش خوشم آمد
🌟 راحت به من اعتماد کرد
🌟 ای کاش همه آدما ، زندگی هاشون ،
🌟 پر از اعتماد به همدیگر باشد .
🍁 ادامه دارد 🍁
💟 @ghairat
💌 پیامک عاشقانه
🇮🇷 از نقاشی 🎨 هیچی نمی دونم
🇮🇷 اما اینو می دونم
🇮🇷 که خدای عزوجل برای نقاشی کردن تو ،
🇮🇷 چقدر زحمت کشیده
🇮🇷 تا زیباترین فرشته روی زمین باشی
🇮🇷 همسر من ! عاشقتم
💟 @ghairat
#پیام_عاشقانه #متن_عاشقانه #پیامک_عاشقانه
😍 هر که عاشق شود
😍 وخود را پاک نگه دارد
😍 و با این حال 🌛عشق + پاکی🌜بمیرد ،
😍 شهید مرده است .
✍ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
💟 @ghairat
💞 با بچه مذهبی ازدواج کن
💞 چون عاشقانه تو را دوست دارد ...
💞 چون شیوه بیان اسم تو ،
💞 در صدای او متفاوت است ...
💞 و تو میدانی که نامت ،
💞 در لب های او ایمن است ...
💞 و جایت ، در قلب او ، همیشگی است .
💟 @ghairat
💞 داستان واقعی گاهی عشق گاهی نفرت
💞 قسمت ۳۶
🌟 بعد از اینکه از اهواز برگشتیم .
🌟 اول پول پلاسکو را دادم .
🌟 بعد دنبال کار دوم گشتم .
🌟 متاسفانه کاری که به تخصصم مربوط باشد ،
🌟 پیدا نکردم .
🌟 به ناچار ،
🌟 در یک شرکت خدماتی ثبت نام کردم .
🌟 برای تمییز کاری و شست و شو ،
🌟 به خانه های مردم می رفتم .
🌟 گاهی پارکینگ می شستم ؛
🌟 گاهی راه پله ها را ؛
🌟 گاهی خانه های نوساز را .
🌟 برای بار اول که رفتم
🌟 به من جرم گیر دادند .
🌟 که حمام و توالت را با آن بشورم .
🌟 اوایل اصلاً بلد نبودم
🌟 داخل حمام رفتم و در را بستم .
🌟 که بویی به بیرون نرود .
🌟 حدود ده دقیقه ،
🌟 در حمام با جرم گیر تنها بودم .
🌟 داشتم خفه می شدم .
🌟 داشتم از حال می رفتم
🌟 به سرعت بیرون آمدم .
🌟 بعد از آن ، به من یاد دادند
🌟 که جرم گیر را که گذاشتی ،
🌟 بیرون برو ، تا بوی آن برود ،
🌟 آنوقت داخل شو و بشور .
🌟 یک بار ، یک دارو ساز ،
🌟 درخواست نیرو کرد .
🌟 گویا یک نمایشگاه داشتند
🌟 و نیاز به چندتا نیروی خوش تیپ ،
🌟 برای پذیرایی داشتند .
🌟 من و چند نفر دیگر را فرستادند
🌟 و من هم با کت و شلوار براق عروسی خودم ،
🌟 به آنجا رفتم .
🌟 همه کار تأسیساتی می کردند
🌟 ولی من با همان کت و شلوار ،
🌟 از مهمانان پذیرایی می کردم .
🌟 گاهی برای اسباب کشی ،
🌟 و گاهی برای نگهداری مریض و سالمند ،
🌟 به خانه های مردم می رفتم .
🌟 ولی از همان اول ،
🌟 روحیه این کار را نداشتم .
🌟 یک کیف سامسونت داشتم .
🌟 که در آن لباسهای کارگری گذاشتم
🌟 و هر جا اعزام می شدم
🌟 بعد از حرم ، با همان کت و شلوار ،
🌟 به محل اعزام می رفتم .
🌟 و در آنجا ، لباسم را عوض می کردم .
🌟 خیلی ها از دیدن تیپ و ظاهرم ،
🌟 که با آن تیپم ، برای نظافت آمدم ،
🌟 تعجب می کردند .
🌟 یک بار به خاطر همین تیپم ،
🌟 صاحب خانه به من گفت :
🌹 برو آقا پی کارِت ،
🌹 شما این کاره نیستی .
🌟 یک بار خانه یک آقایی رفتم
🌟 که پدر پیرش دوست داشت
🌟 ساعت ها با من حرف بزند .
🌟 اما پسرش هی داد می زد :
🌹 آقا زودتر تموم کن
🌟 یک بار خونه یک خانواده پولدار رفتم ،
🌟 که متاسفانه دختراشون ،
🌟 بی عفت و بی حجاب و سیگاری و قلیانی بودند .
🌟 یک بار دیگر ، در یک خانه دیگر ،
🌟 خانم خانه فکر کرد من طلبه هستم .
🌟 من خیلی سعی می کردم ،
🌟 سر به زیر و عفتی و غیرتی ،
🌟 وارد خانه مردم بشوم .
🍁 ادامه دارد 🍁
💟 @ghairat