eitaa logo
مجله قلمــداران
5.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
308 ویدیو
10 فایل
این کانال متعلق به چهار یار هم‌قلم است! کپی یا اشتراک‌گذاری آثار، شرعا حرام‌ است. #به‌جان‌او به قلم ف_مقیمی راه ارتباطی @moghimstory ادمین تبادل و‌تبلیغ @Gh_mmm
مشاهده در ایتا
دانلود
اول دخترش بیمار شد. هر چه داشتند و نداشتند خرج بچه کردند.. الحمدالله شفا حاصل شد ولی مقروض‌تر از قبل، امیدوار بودند به لطف و کرم الهی.. و تمام این مدت اجازه ندادند کسی بفهمه چطور به خاک سیاه نشستند
تا اینکه خبر دار شدم این خانم، از غم و غصه دچار سرطان شده.. باید سریع‌تر توده‌ها رو از بدنش خارج می‌کردند ولی خانم قبول نمی‌کرد
یک روز باهاش حرف زدم. گفتم چه مرگته؟ چرا دست دست می‌کنی؟ می‌خوای بچه های کوچیکت رو یتیم کنی؟ زد زیر گریه
گفت روم سیاهه فاطمه.. نمی‌تونم بیشتر از این شرم رو تو صورت شوهرم ببینم. بذار همینطوری بمونم.. یا خدا شفا می‌ده یا..
گفتم غلط زیادی نکن! من برات جور می‌کنم گفت: چطوری؟ گفتم: تو کاریت نباشه پوزخند تلخی زد: لابد تو‌کانالت می‌خوای برام دوره بیفتی. ها؟ من جز کانالم جایی رو سراغ نداشتم.. خودم هم دستم به دهنم نمی‌رسید وگرنه نوکرش بودم.. نوکر همه‌ی کسایی که گره افتاده تو کارشون.. ولی.. چه کنم؟ روم سیاه😔
به آقای رنجبر ماجرا را گفتم
ایشون در کمال سخاوت گفتند غمت نباشه من جور می‌کنم
فردای اون روز جور کرد
یه مبلغ خیلی خیلی زیاد
گفتم از کجا؟ گفت قرض گرفتم گفتم تا کی؟ گفت تا بیستم همین ماه گفتم چطور جور کنیم؟ گفت خدا بزرگه. مهم اینه که این خانم مطمئن شه من براش قرض گرفتم.. هر وقت داشت برگردونه تا من خرج خیریه کنم ولی شما بهش بگو یکی قرض داد.. هر وقت داشتی بده.. هر وقت داشتی نده
خلاصه اون خانم رفت و عمل کرد
ولی من موندم و بدهی زیادی که رو دوش آقای رنجبر موند..