4_5783112531362974061.mp3
8.02M
❤️ با هم گوش کنیم❤️
آرام جان من باش
ماه من باش
مانده در راهم
دلتنگم
روی شانهات گریه میخواهم..
در پناه خدا باشید.
#دلنوشته
دلم را گذاشتم توی کوله پشتی نبایدها و زیپش را محکم کشیدم .جای کوله پشتی کجاست؟پشت سر آدم !!
انداختمش روی دوشم و بقیه راه را بی دل میروم . گاهی که دلم برای دلم تنگ میشود ، مینشینم کنار جاده زیر سایه درختی ،کنارچشمه آبی لحظه ای کوله پشتی ام را باز میکنم .به دلم نگاهی می اندازم و قبل از آنکه وسوسه برداشتن و در سینه گذاشتنش مرا از راه بیاندازد ، دوباره زیپ کوله پشتی نبایدهایم را محکم میکشم. من تمام احساس های مرموزم را ، دلم را، عاشقی ها و جوانی ام را گذاشته ام در کوله پشتی نباید ها ، انداخته ام پشت سرم.
گفتم سرم ... سرم اما پر است از عقل !!!
عقلم زیادست.سرم سنگین است. اما تن بی دل عقل را تاب می آورد.
میروم میروم میروم ...
انگار مقصدی جز در جاده ماندن و رفتن نیست. روحم چند وقت است رفته تا خبر بیدلی ام را به خدا بدهد.عقل میگفت:" دل را زیر پا جایی بگذار و رد شو از رویش ..."
نتوانستم .
نتوانستم .
باردل بر دوش میکشم و سر سنگین پرعقل بر شانه هایم فشار می آورد .منتظر روحم که برگردد .شاید بر دامنه ی روح بشود من و دل و عقل سر یک سفره بنشینیم !!
البته اگر وسوسه آزادی رهایم کند .
معصومه امیرزاده
تیرماه 94
🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼
🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼
ای آنکه گفتی چشم فرو بندید
چه داغ ها که بر دل این دل نکاشتم از نگاه هایی که نگذاشتم ممتد شوند....
اما می دانم که تو بر دلم دست می کشی و جای آن همه داغ یاس می روید...
م.امیرزاده
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
🦋@ghalamdaaran🦋
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
چون اناری سر راه تو به خاک افتادیم
تا بغلتیم در آغوش تو ای رود! به خون
دل بیحوصله صدبار فروریخته بود
زیر این سقف نمیزد اگر آن آه ستون
#فاضل_نظری
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
━━ .•🦋•.━━━━━━━━
👈 عضو شوید👉
━━━━━━━━━━━━
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
#یک_فنجان_شعر
☕️
آنقدر از حادثه پُرم
که وقتی به خانه می رسم
تلویزیون ، لم می دهد روی کاناپه
تا مرا تماشا کند ...
خستگی ام می پَرد روی رخت آویز
عینک ام با روزنامه ی عصر پاک می شود
و چشم هایم می روند بخوابند
اما دست هایم
هنوز در دست های تو
در قدم زدنی پاییزی
در خیابانی
جا مانده اند.
#وحید_پورزارع
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
🦋@ghalamdaaran🦋
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
ارباب صدای قدمت میآید.....
سلام 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
حواستون هست که صدای پای محرم داره میاد؟
حواستون هست که امسال چراغ روضه آقا رو باید ما زنها روشن کنیم؟
اگه سالهای قبل مردها میون دار بودن
اگه مردها دست به جیب میشدن
اگه مردها سینه میزدن و زنجیر
حواستون هست امسال چراغ روضه خونگی باید روشن بمونه
اگه سالهای قبل خیلی هم مهم نمی دونستیم که توی خونه پارچه مشکی بزنیم چون مدام تو هیئت بودیم و اونجا رو مشکی پوش کرده بودیم امسال باید خونه رو مشکی پوش کنیم.
باید به بچه هامون یاد بدیم که دلمون حسینه است. هر شب یه ساعتی رو مشخص کنید و روضه خونگی با بچه هاتون بخونید. چایی بذارید😢
بذارید سینه سماور قل قل بجوشه و استکان و نعلبکی دم بگیرند.
چایی رو بچرخونید تو خونه
امسال سالِ صِفر هست. سالیکه هیچ سال قبلی مثل اون نیست و هیچ سال دیگه ای هم مثلش نمیاد.
امسال میون دار روضه، ما زن ها هستیم.
هر شب یه قصه از کربلا بگید😢
یه سال همسرم رفتن زیارت اربعین کربلا
من دلم خیلی میخواست میتونستم برم اما نمیشد چون پسرا کوچیک بودن.
خواب دیدم رفتم تو حیاط خونه از اون جا رفتم بیرون و توی حرم امام حسین بودم.
سیر دل زیارت کردم خواستم برگردم راه رو بلد نبودم به هر خادمی می گفتم بلد نبود. یه خادم گفت خانم اصلا شما از کجا اومدید گفتم من از خونم. من از خونم یه راهی پیدا کردم مستقیم به صحن امام حسین😢
هاج و واج نگاهم کرد و گفت مگه ایرانی نیستی
گفتم اره
گفت کدوم شهری گفتم تهران
گفت یعنی نمی دونی از تهران تا کربلا چقد راهه؟
منم محکم میگفتم نه
خونه ما راه داره به حرم
.
.
اینو گفتم که بدونید خونه همه ما راه داره به حرم
غفلت نکنیم.
اگه یک خانواده ورشکسته معنوی شد باید از زن خونه پرسید.
همون طور که اگه ورشکسته مادی شد از مرد میپرسند.
پس مشکیاتونو آماده کنید.
قند و چایی و بساط حلوا و شله زرد
امسال میون دار، ما زن هاییم
ما که از خونه هامون بلدیم چطور بریم کربلا🏴🏴🏴🏴🏴
🔲دل نوشته یک مادر
⚫هر خانه یک حسینیه
محرم ۹۹
https://www.instagram.com/p/CEByE-Fgu8G/?utm_medium=share_sheet
شب اول
مرثیه منثور
و اما بعد حسین علیهالسلام
بین رکن و مقام دو رکعت نماز گزارد و از خداوند طلب خیر کرد.
خیرش در خون رقم خورد.
مسلم را خواست و پاسخ نامهها را نوشت: «سخن شما این است که؛ امامی نداریم. به سوی ما بیا، شاید خدا به سبب تو ما را
هدایت و متحد کند.
من، مسلم بن عقیل؛برادر و پسرعموی خود را که مورد اطمینان من است به سوی شما فرستادم. پس اگر برای من نوشت که رأی خردمندان و اهل فضل و مشورت شما همان است که در نامههایتان خواندم، بزودی نزد شما خواهم آمد…»
به تاخت تا کوفه رفت و کار به آنجا رسید که در بین آن همه جنگاور کوفی خانه پیرزنی در کوچههای تنگ و تاریک کوفه پناهگاهش شد.
به او هجوم آوردند.
جنگید و پس از آن گریست و استرجاع کرد. کسی که جنگاوری مسلم میدانست متحیر شد و سبب اشکهایش را پرسید. گفت:
« به خدا سوگند که از کشتهشدن باک ندارم و برای خود گریه نمیکنم. من برای
خاندان پیامبر که به اینجا میآیند و برای حسین و آل او گریه میکنم»
بدن مسلمبنعقیل اولین بدن از بنیهاشم بود که آویخته گشت و رأس او اولین رأسی بود که به دمشق فرستاده شد.
اول کسـی کـه رو بــه حـــرم از فراز بام
با دست بسته داد به مولای خود سلام
خــونش حـلال گشـت ولی در مـه حرام
از او بــه تیــــر و نیــــزه گـــــرفتند احترام
الا لعنه الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون
منابع:
۱٫ سید بن طاووس ؛ اللهوف فی قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضی، ۱۳۶۴ .
۲٫ شیخ عباس قمی ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقیق علامه ابوالحسن شعرانی ؛ قم: انتشارات ذویالقربی، ۱۳۷۸ .
Rozekhani.ir
https://www.instagram.com/p/CEHfKQsAb6D/?utm_medium=share_sheet
بسم الله الرحمن الرحیم
مرثیه منثور
يا حسين اخرج الى العراق فإن الله قد شاء ان يراك قتيلا
آری گلگونه مردان خون ایشان است....
لما عزم على الخروج إلى العراق
هنگامی که حسین علیه السلام تصمیم گرفت از مکه به سوی عراق برود، مقابل جمعیت ایستاد و فرمود: مرگ بر فرزندان آدم حك شده است، چون جاى گردنبند بر گردن دختران جوان. من مشتاق ديدن پيشينيان خويشم، مانند اشتياقى كه يعقوب به ديدار يوسف داشت. سرزمينى براى كشته شدن من انتخاب شده است كه به آن خواهم رسيد وگويا مى بينم كه اعضاى بدنم را گرگهاى بيابان، در زمينى بين نواويس وكربلا پاره پاره مى كنند تا شكمهاى گرسنه خود را سير گردانند وانبانهاى خالى خويش را پر كنند. آرى ! از سرنوشت نمى توان گريخت. آنچه خداوند به آن خشنود است، ما اهل بيت هم خشنوديم وبر بلياتى كه از جانب خدا باشد صبر مى كنيم ومى دانيم او مزد صابرين را به ما اعطا مى كند. ما كه پاره تن پيغمبر خدا هستيم از او جدايى نداريم و در بهشت با او خواهيم بود. بدين گونه رسول خدا خشنود خواهد شد وبه وعده اى كه خداوند به رسولش داده وفا مى شود. هر كس براى جانبازى در راه ما آماده است واز شهادت وملاقات خداوند خشنود مى شود با ما بيايد، زيرا به يارى خدا - انشاء الله - بامدادان از مكه خارج مى شويم۱
.
.
و اما بعد حسین علیه السلام به همراه نوباوگان مصطفی(ص) در دوم محرم به کرب و بلا رسید و فرمود: «هَذا مَوْضِعُ کَرْبٍ هاهُنا مُناخُ رِکابِنا وَ مَحَطُّ رِحالِنا وَ مَقْتَلُ رِجالِنا وَ مَسْفَکُ دِمائِنا بِهذا حَدَّ ثَنی جَدّی رَسُولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله؛ اینجا محل غم و بلا است، اینجا خوابگاه مرکبهای ماست، محل فرود آوردن بارها و توشههای ماست، اینجا قتلگاه مردان ما و محل ریختن خونهای ماست؛ جدم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این گونه به من خبر داده است.» ۲
.
.
با احتیاط لاله ي ما را پیاده کن
عباس جان، سه ساله ي ما را پیاده کن
با احتیاط بار حرم را زمین گذار
زانو بزن وقار حرم را زمین گذار
با احتیاط تا که نیفتد ستاره ای
می ترسم آنکه گیر کند گوشواره ای
چشم مخدرات به سمت نگاه تو
دوشیزگان محترمه در پناه تو
باحوریان رفته به زیر نقابها
یک لحظه روبرو نشدند آفتابها
این حوریان عزیز خدایند و بس، همین
این دختران کنیز خدایند و بس، همین۳
۱.لهوف،سید بن طاووس ص ۷۲
۲. قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۱۸۹
۳.علی اکبر لطیفیان
https://www.instagram.com/p/CEJ739BgDFE/?utm_medium=share_sheet