eitaa logo
مجله قلمــداران
5.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
308 ویدیو
10 فایل
این کانال متعلق به چهار یار هم‌قلم است! کپی یا اشتراک‌گذاری آثار، شرعا حرام‌ است. #به‌جان‌او به قلم ف_مقیمی راه ارتباطی @moghimstory ادمین تبادل و‌تبلیغ @Gh_mmm
مشاهده در ایتا
دانلود
همراهان قدیمی حضورتان مانا عزیزانی که تازه به جمع مون پیوستید خیلی خیلی خوش اومدین😍 مطالب جذابمون از دست ندین سنجاق کانال حتما چک کنید🙏 شماباپارت اصلی رمان دعوت‌شدید 📕📗📘📙📔 📎حتما قبل از مطالعه‌ی رمان، چند پیام بالاتر از قسمت اول رو مطالعه کنید. بخش اول داستان https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭24512‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ مطالب رو از دست نده. هم می‌خندی هم کلی اطلاعات روانشناسی یاد می‌گیری😍. بزن رو هشتگ تا کل مطالبش برات بیاد. فهرست مطالب 2👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 داستان حقیقی زنی که شوهرش شکاک بود https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭27453‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ 🍁💔🍁 داستان حقیقی زنی که شبیه خودت هست https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭17771‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ اگر تاالان رونخوندی بدون که خیلییی ضررکردی!:)اینم لینکش👇 https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭‭‭19317‬‬‬‬‬‬‬‬ 🍁💕 داستان کوتاه و حقیقی https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭27429‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ داستان کوتاه و جذاب https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭27794‬‬‬‬‬‬ 💕🍁💕 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌ روزمرگی‌ها و خاطرات بانمک که بیشتر از داستان‌هاش بازدید می‌خوره🙄 بزن رو هشتگ تا مطالبش برات بیاد (فهرست مطالب 2) https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭27495‬ بخش اول داستان جذاااب به جان او https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭24512‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ میانبر پارت های https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭25326‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ داستان کوتاه1: https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭396‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ داستان کوتاه3: https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭18553‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ داستان کوتاه: https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭25871‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ داستان کوتاه: https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭‭‭26177‬‬‬‬‬‬‬‬ داستان کوتاه: https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭‭26222‬‬‬‬‬‬‬ ! https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭19696‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭25405‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭‭‭‭26012‬‬‬‬‬‬‬‬‬ https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭‭‭‭‭26005‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭‭‭26775‬‬‬‬‬‬ https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭‭27131‬‬‬‬ چالش https://eitaa.com/ghalamdaraan/‭‭‭27272‬‬ ‼️👆👆👆👆👆👆‼️
حاملگی حساسش کرده! از ترک دیوار هم گریه‌اش می‌گیرد. حالا گیر دادن‌های گاه و بی‌گاهش بماند! دیروز رفت عکس سه‌در چهار انداخت برای یک کار اداری! آمدم توی اتاق دیدم عکسش را گرفته دستش دارد گریه می‌کند. پرسیدم:«چی‌شده؟» عکس را طرفم گرفت که:«نگااا عین عکس‌های روی اعلامیه شده! الهی بمیرم برا خودم که قراره این بره سر مزارم» کلی نشستم باهاش حرف زدم، تشر رفتم که یعنی چه این حرف‌ها! چرا نکبتی می‌گویی؟ چرا حرف مفت می‌زنی! یک‌هو حسین آمد تو. یک نگاه انداخت به او، یک نگاه به من. پرسید که چه شده؟ جریان را گفتم. حسین دست دراز کرد که:«حالا کو عکست؟» مفش را کشید بالا، گذاشت کف دستش. با بغض گفت:«خدایی عین عکس‌های ترحیم نیس؟» حسین یک نگاهی انداخت و دوباره داد بهش:«نه! یه دونه دیگه بنداز»😐 ✍ف.مقیمی ؟ ble.ir/join/8FajgkT2cg https://eitaa.com/ghalamdaraan
چه کثافت‌کاری‌ای راه انداختی! اخه مجبورید همیشه گوشی به دست باشید؟ پاک‌کن اون وامونده صاحابتو حالم به هم خورد
📪 پیام جدید اعترافات شیطان به یک زن امروز خیلی کار کرده بودم خسته ی خسته بودم سر یک مسئله کوچک با همسرم حرفم شد .نه من کوتاه اومدم نه اون....تا اینکه دعوا حسابی بالا گرفت وکار به توهین وفریادو.....کشید. اخرش این من بودم که با گریه به اتاق پناه بردم. شب از ناراحتی خوابم نمیبرد، دنبال گیف مهران مدیری وجواد رضویان گشتم که زیرش هشتک انتقام سخت بود.کلمه انتقام رو جستجو کردم ..چشمم به یه جمله از نوشته ی اعترافات شیطان به یک زن خورد،کنجکاو شدم....همون قسمت رو خوندم.برگشتم از اولش خوندم.ترسم گرفت....به خودم گفتم نباید جواب شوهرم رو می دادم.شبطان دوست نداره محبت توی خانواده باشه. سرم رو روی بالشتم گذاشتم .گفتم فردا اشتی میکنم.به این فکر کردم خوشبحال خانم مقیمی حتما اینجور مواقع عصبانیتش رو کنترل میکنه. هرچی سردلش هست رو نمیگه افرین بهش با یک نوشته ی خوب منو تشویق به اشتی با همسرم کرد.گفتم برکت به قلمت دختر....گفتم حالا که اینطوره همین الان میرم همسرم رو میبوسم وباهاش اشتی میکنم.از سالن تا اتاق پنج ثانیه هم راه نبود.ولی تو ذهنم اومد اگه شوهرت باز بدتر کنه چی؟ حرفهای بدی بهت زد واقعا دوست نداره و....منم خنده ام گرفته بود .گفتم هرچی ...من امشب اشتی میکنم. دم در اتاق پام سست شد ایستادم .گفتم اگه همین اشتی هم اطاعت امر شیطان باشه چی ؟زیر لب گفتم خدایا بخاطر تو که محبت بینمون باشه نه شیطان .حتی اگه ناراحت باشم. رفتم جلو خوابیده بود .تا متوجهم شد.توی خواب وبیداری گفت امروز اذیتت کردم معذرت میخوام .منم گفتم :نباید جوابتو میدادم.ببخشید .بغض کرده بودم ناراحت بودم ولی خوشحال از اینکه برگشتم سرجام ولی بازم توی ذهنم میومد صحنه های دعوا ...گفتم بیخیال عصبانی بود یه چی گفت .... هدفم از گفتن اینها این بود که بدونید قلم یک انسان توانمند که خالصانه برای خدا روی کاغذ قدم برداره این قدر زود اثر میکنه ان شالله...من بعد دعوا گفتم حتی اگه گل وشیرینی هم بگیره التماسم بکنه باهاش اشنی نمیکنم.این دفعه فرق میکنه...اما فکرشم نمیکردم با اینکه طلبکارم خودم پیش قدم بشم. خانم مقیمی با قدرت به نوشتن ادامه بدیدشما ماموریت بزرگی دارید وقطعا شیطان برنامه ها داره ...هروی دارید از خداست....اما خدا بعضی هارو انتخاب میکنه که بقیه به دینش هدایت بشن.اینو با عقیده میگم ...تورو خدا قلمتون رو جدی بگیرید. امیدوارم این پیام ها و بخونید.وبدونید ازتون ممنونم.
مجله قلمــداران
📪 پیام جدید اعترافات شیطان به یک زن امروز خیلی کار کرده بودم خسته ی خسته بودم سر یک مسئله کوچک با ه
دیشب خوندم پیامت رو رفیق ندیده.. کاش واقعا اینطور بود که تو فکر می‌کنی. کاش منم هیچ‌وقت مغلوب شیطان نمی‌شدم. امان از این تلنگرهای یکی در میون امان از این صدای خدا که دائم داره بهم تذکر می‌ده ممنونم عزیزم ازت و دعا می‌کنم که همیشه با همین بزرگواری و بزذگ‌منشی با مشکلات زندگیت مقابله کنی. شوهرت خیلی مرد خوشبختیه که تو رو داره. قدر هم رو بدونید.
و من هر روز دارم جمله‌ی آخر رو با خودم تکرار می‌کنم..« عمر داره مثل برق و باد می‌گذره.» سال به نیمه رسید. سال تمام می‌شود سال بعد تحویل می‌شود و معلوم نیست من کارم را به سرانجام می‌رسانم یا نه. معلوم نیست همین حالا که گوشی را گذاشتم کنار یک ساعت بعد را ببینم یا نه. خدا به کسی چک سفید امضا نداده! همه‌ی اینها را می‌دانم چیزی که نمی‌دانم و درکش نمی‌کنم این حجم از خستگی و رخوت و بی‌انگیزه‌گی‌است! کسی می‌داند مرض جدیدم نامش چیست ؟ چرا سراغ داستان می‌روم از زمین و زمان می‌بارد؟ چرا پیر بی‌خواب با دیدن داستان به اغما می‌رود؟ چرا جدیداً چیزی بهم بر نمی‌خورد؟ چرا به خودم تکانی نمی‌دهم؟ مگر چقدر از عمرم باقی مانده؟ مگر تا کی فرصت دارم؟
باز از رو نمی‌رم.. باید کمکم کنی باید داستانم رو بخری همه چیز من از توست عزت و قلم و اعتبار و آبروم دست توست. اگر تو قلم دست نگیری من چیزی توی چنته ندارم! دارم؟ الهی به امید تو
باور کن زشته کانال بله مون دویست نفر بیشتر داخلش نباشه. اونجا هم عضو بشید واکنش و پیام گذاری روی پست داره. بیشتر می‌تونیم با هم تعامل داشته باشیم . تازه به مناسبت های مختلف هم میتونم پاکت عیدی بذارم واستون حالا هی بچسبید به این ایتا ببینم به کجا می‌رسید 😒 ble.ir/join/8FajgkT2cg
ببین یه چیز می‌گم شلوغش نکن خواهشاً هول هم نکن..🤫