7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داریوش_رضایینژاد
#آرمیتا #هناس #دهه_هشتادیها
#این_بود_انشای_من
آرمیتا کوچولوی دیروز حالا بزرگ شده و کلاس دهم است. آرمیتا چهارساله بود که یک دانشمند را مقابل چشمانش ترور کردند. آن دانشمند پدر آرمیتا بود. آرمیتا حالا خوب میداند که چرا پدرش با اینکه میتوانست اما کشورش را ترک نکرد و چرا پای ساختن کشورش ایستاد. آرمیتا کلاس دهم است، یک نوجوان دهه هشتادی که خوب درس میخواند خوب حرف میزند خوب بغض میکند خوب مبارزه میکند خوب کتاب میخواند و خوب از کشورش دفاع میکند.
پدر آرمیتا را کشتند، حق داشتند!
"باباداریوش" آرمیتا دلش میخواست کشورش روی پای خودش بماند، تحقیر نشود، عزت پیدا کند، سربلند باشد و این جرم بزرگی بود که باید بخاطرش مجازات میشد...
خدا آرمیتاهای مارا برایمان نگه دارد🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
قلمزن
#همان_یک_جفت_مرغ_عشق میخواستم روز عید برایشان یک وعده غذای حرم مطهر را ببرم، تلاشهای نافرجامی انجا
#صبح_بارانی
صبح زود غذاهارا آورد
یکی از بندگان خوب خدا،
وعده داده بود غذای حرم مطهر را
برای پیرزن و پیرمرد بیاورد
و به وعدهاش عمل کرد،
همان اول صبح بردم خدمتشان،
بوییدند و بوسیدند و تبرک جستند
و باز اشک و دعا بود که میبارید،
خوشا بحال آنان که توفیقات اینچنینی دارند و حواسشان به همه هست،
حتی اگر ندیده و نشناخته باشند.
خداوند دست مهربانشان را بگیرد🌱
@ghalamzann
#شنبههای_طلایی_دو
#مسجد_نوجوانان
وارد مسجد که میشوم قبل از من نشسته است، میگوید من چنددقیقه زودتر رسیدم و میخواهد حمایل خادمی را ببندد. برایش میبندم، چوبپر هم میخواهد، میگویم چوب باشد برای یکنفر دیگر، کمی اخم میکند اما میپذیرد.
کوچکترها یکییکی میآیند و هیجانزده مسئولیتشان را میپرسند.
چند کوچولو جلوی درب شبستان میایستند و با شیرینزبانی به نمازگزاران خوشآمد میگویند، آنقدر که هرکس وارد میشود دلش غنج میرود و قربانصدقه کوچولوها میرود.
یکنفر گلاب میریزد در دست بزرگترها، چندنفر برگه نظرسنجی توزیع میکنند، کم سن و سال هستند اما وقتی برایشان توضیح میدهم که چه باید به آدمها بگویند و بعد رصدشان میکنم، میبینم چقدر خوب از پس کارشان برمیآیند و چقدر خودشان و مسئولیتشان را جدی گرفتهاند. به یکی که اولین بار است آمده، میگویم شما مسئول جمع کردن برگههای نظرسنجی باش و به همه میسپارم که به او بدهند.
شاید ٧ سال داشته باشد اما آنقدر خانومانه کار را تا پایان انجام میدهد و دقیق است که عاشقش میشوم.
یکی دیگر که ٨ ساله است آمده و خیلی جدی میگوید من از دست این حاجخانمها چکار کنم، یکی میگوید عینک نیاوردم، یکی میگوید سواد ندارم... میخندم و میگویم برایشان بخوان و هرچه گفتند در برگه علامت بزن. خوشحال میشود و دوباره با برگهها میرود.
شور و حال عجیبی دارند کوچولوها،
آن طرف نوجوانان کار پذیرایی را دست گرفتهاند. مرتب و منظم، چای میریزند و میبرند و میآورند. خانوم و موقر و کاردرست، آنقدر دوستداشتنی و خواستنی هستند که خدارا برای بودنشان شکر میکنی...
اینجا خانه خداست و شک ندارم وقتی اهالیاش گشادهرو با کودک و نوجوان مواجه میشوند، خدا هم لبخند میزند...🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#فرصت_سودآور
#جشن_بزرگ_غدیر
امام صادق علیهالسلام درباره پاداش خرج کردن برای عید سعید #غدیر فرمودهاند:
"یک درهم خرج کردن در روز غدیر برابر با صد هزار درهم - و بنا بر نقلی یک میلیون درهم - در بقیه اوقات است"
قرار است یک جشن بزرگ خیابانی به مناسبت عیدسعید غدیر برای جمعیتی بین ١۵٠٠ تا ٢٠٠٠ نفر برگزار شود که بخش قابل توجهی از آنان کودک و نوجوان هستند.
اگر میخواهید در برکات این جشن باشکوه مردمی سهمی داشته باشید، لطفا به شماره کارت زیر واریز نمایید:
5859831007297715(روی شماره بزنید، کپی میشود ) کمک کنیم این جشن یک خاطره شیرین شود برای بچهها و بزرگترها، مورد عنایت امیر دو جهان و صاحب این عید اعظم باشید ان شاء الله... 🌱 ف. حاجی وثوق @ghalamzann
وقتی میگوییم #دهههشتادیها
دقیقا از چه موجوداتی حرف میزنیم؟!
از مدتی قبل همت کرده بودند که بچههای مدرسه مثل خودشان با کتاب خدا انس بگیرند و قرآنخوان بشوند.
بچههای سمپادی هستند، اول زمینهسازی کردند، بسترش را نیز آماده،
نظر دوستانشان را جلب کردند و سرانجام ۴٠ نفر را قانع کردند تا قرآن با ترجمه ویژه نوجوانان و جوانان را تهیه کنند و بخوانند. قیمت قرآن بالاست، بخشی از مبلغ را تهیه کردند، برای بخشی دیگر بانیان آمدند پای کار و بعد از تلاش تحسینبرانگیز این دهههشتادیهای نازنین،
۴۰ قرآن با #ترجمه_خواندنی امروز رسید تا به همت همین بچهها برسد به دست دانشآموزان سمپادی که تصمیم گرفتهاند با کتاب خدا آشنا شوند.
نوجوانان شتاب گرفتهاند، مبادا ما بزرگترها عقب بمانیم و کتاب خدا برایمان غریبه و دور از دسترس بماند!
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
May 11
#برای_تو_که_اینجا_را_میخوانی
#بچههای_محله
دختر عزیزم
خودت میدانی که چقدر دوستت دارم و چقدر برایم ارزشمندی
و چقدر با هر قدمی که در مسیر رشد برداشتی، از شوق بغض کردم و از شادی به درگاه خداوند شکر،
بارها گفتهام که خدا چقدر دوستت داشته که این همه استعداد و توانایی را در تو امانت گذاشته تا حظ ببری و بال در بیاوری و بالا بروی،
بارها تو را ستایش کردهام، برای اراده و همتی که داری و خستگیناپذیریات
و همهی خوبیهای دیگرت،
اما بگذار بگویم امروز که تورا آنجا دیدم دلم برایت لرزید، تو برای آنجا، برای آن بیمبالاتیها، برای نزدیک شدن به آن خطرها آفریده نشدی، برای تو بیشتر ازینها نوشتهاند و خواستهاند، اصلا به خودت و ظرفی که به وجودت بخشیدهاند، نگاه کن!
تو را برای بیش ازینها آفریدهاند...
نگاه کن، خوبتر ببین، کجا ایستاده بودی؟ سرت را به چه گرم کرده بودی؟ همنشینانت چه کسانی بودند؟ چه نگاههایی رویت سنگین شده بودند؟ خودت را در معرض چه کسانی قرار داده بودی؟!
عزیز دلم
یادت هست آن شعری که میخواندم؟
"قدر خود را بشناس... قدر خود را بشناس"
من برایت بهترینها را امشب دعا کردم🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann