eitaa logo
قلمزن
527 دنبال‌کننده
728 عکس
136 ویدیو
2 فایل
هوالمحیی قلم زدن امر پیچیده ای نیست فاعلی میخواهد و ابزاری، و اتفاقی که باید در تو رقم بخورد... و خدایی که دستگیری کند و خشنود باشد همین! http://payamenashenas.ir/Ghalamzann پیام ناشناس ادمین @fs_hajivosugh بله و تلگرام : @ghalamzann
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ف. حاجی وثوق
جوهره‌ی اصلی انسان است و گناه: !! من را دوست ندارم به سکون بلای بزرگ پیروان حق است... (شهید عباس دانشور)
هدایت شده از ف. حاجی وثوق
یه جوری باش که هرچی باشه ختم به علیه‌السلام بشه (شهید محسن حججی)
هدایت شده از ف. حاجی وثوق
سعی کنید شما بيشتر از حرف زدن باشد هر حرفی را که می‌خواهید بزنید کنید که آیا هست یا نه؟! هیچ‌وقت حرف نزنید... (شهید هادی ذوالفقاری)
هدایت شده از ف. حاجی وثوق
بزرگه از هر که الان تو فکرشی...
هدایت شده از ف. حاجی وثوق
یعنی زندگی کن اما برای خدا، شهادت می‌خواهید؟ زندگی کنید اما فقط برای ... (شهید مصطفی صدرزاده)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز خالی‌بندی که نه! روز خاطره‌گویی‌های اغراق‌آمیز مبارک! روز قلدری‌های دلچسب، روز مردانگی‌های دلنشین، روز پنهان کردن ترس‌ها، مبارک! روز بریز و بپاش‌های همیشگی، روز جوراب‌های لنگه به لنگه، روز سرکشیدن شیشه، روز انگشت کردن داخل مربا، مبارک! روز سربه‌سر خواهر گذاشتن، روز سایه سر خواهر بودن، روز جیغ خواهر را درآوردن، مبارک! روز شیرینی و شیطنت و قدرت، مبارک... 🌱 ف. حاجی وثوق @ghalamzann
از همان ساعت‌های اول گله و شکایت کردن‌شان شروع شد. تا یکی از بزرگترها صدایم می‌کرد حدس میزدم که باز شکایتی در کار است. چند خانم کنار هشتاد و اندی دختر نوجوان معتکف شده بودند. بقول خودشان آمده بودند ، نه اردوی دانش آموزی، آمده بودند خلوت کنند، نه اینکه سروصدای شبانه روزی این همه نوجوان را تحمل کنند. آمده بودند دعا و نماز بخوانند نه اینکه شاهد حلقه و گعده و گفتگوهای نوجوانانه باشند. با هرکدامشان باید می‌نشستی و تک به تک حرف میزدی تا کمی آرام‌تر شوند. اما دلشان گرم نمی‌شد و مدام احساس خسران داشتند که گویی چیزی را از دست داده‌اند. شب نیمه رجب که بچه‌ها در روضه غوغا کردند و وقتی پرچم کربلا رسید، از خود بیخود شدند و تا پاسی از شب گذشته اشک می‌ریختند و منقلب بودند، چندتایشان آمدند و عذرخواهی که زود قضاوت کردیم و بچه‌های خوبی هستند. اما وقت وداع، حال این آدم‌بزرگ‌ها عجیب دگرگون بود. میان آن شلوغی و ازدحام که باید تک به تک خداحافظی میکردی و طلب حلالیت که اگر سخت گذشته ببخشند و حال و هوای ویژه وداع، چندتایشان آمدند و به شدت گریه می‌کردند، می‌گفتند اشتباه کردند، می‌گفتند اولش به خدا شاکی بودند که چرا برایشان اعتکاف را اینطور رقم زده اما بعد متوجه شدند که چه رزق خوبی نصیب‌شان شده و مجاورت با این تعداد نوجوان، چه توفیق بزرگی برایشان بوده است. یکی میگفت نمی‌دانم چه کردم که خدا این لطف را در حق من کرد و بخاطر این بچه‌ها، برکات عجیبی نصیبم شد. می‌گفت و از شدت گریه بدنش میلرزید و من مبهوت این همه لطف خدا بودم به جمعی که سه روز باید بزرگترها را راضی نگه می‌داشت تا بتوانند با نوجوانان کنار بیایند. توفیق معنوی همیشه داشتن و در سکوت عبادت کردن نیست. گاهی تو این است که وسط ها، وسط مداراکردن‌ها، وسط دل به دل نوجوانان دادن، پل بزنی و متصل شوی. قدر رزق‌های اطرافمان را بدانیم... 🌱 ف. حاجی وثوق @ghalamzann