*خیبری ساکت است، دود ندارد، سوز دارد*
یک جوان #طلبه #بسیجی را به عنوان فعال فرهنگی اجتماعی برای #هفته_بسیج در برنامه دعوت کردهاند،
یک جوان که زندگی و زمانش را وقف کار جهادی و مسائل عمرانی روستاهای محروم و حل مسائل جوانان کرده است،
نحوه تعامل مجری اما با او دیدنی است،
آن هم در شرایطی که این برنامه هر وقت مهمانش یک مهندس بوده و یا قهرمان ورزشی و یا شاعر و یا هر انسان باکلاس! دیگری،
آن چنان مجری خودش را مرعوب دیده و از پایین به بالا حرف زده که دلت برایش سوخته است،
اما حالا یک جوان محجوب و بیادعا مقابلش نشسته و مجری حتی زبان بدنش گواهی نگاه
بالا به پایین دارد!
تا حدی که جایی آمرانه به او امر میکند
از مادرت تشکر کن...یاد بده به دیگران!
(گویی که با کودکی دبستانی مواجه است
و جوان متواضعانه اینکار را میکند)
جای دیگر مجری میپرسد چقدر پیش خانواده هستی؟ جوان میگوید سعی میکنم روز آخر هفته را باشم و مجری باز با لحنی که کنایه دارد میگوید یک روز... آن هم سعی میکنی باشی!!
(بیآنکه بخواهد یادآوری کند که این و اینها از خانواده میگذرند تا گرهها باز شوند و سفرهها خالی نباشند و کسی بدون سقف نماند و ...)
و باز پایان گفتگو میپرسد اهل ورزش هم هستی؟
و حتما منتظر است جوان بگوید نه وقت نمیکنم اما او میگوید بله ورزش رزمی...
مجری میپرسد چه ورزشی؟ جوان میگوید کیک بوکسینگ و دفاع شخصی... و مجری باز با لحنی که تیز است میگوید خشن هم ورزش میکنی اگر میدانستم وارد صحبت با شما نمیشدم و دست و پایم میلرزید !
(بیآنکه بخواهد یادآوری کند
چقدر خوب که به ورزش هم اهمیت میدهی و...)
و جوان فقط لبخند میزند...
این بخش تمام میشود اما روسیاهیاش میماند برای جماعتی که هرگز نفهمیدند و نخواهند فهمید که اگر امروز نفسی از روی راحتی میکشند و اگر امروز به آب و نانی رسیدهاند یکی و یکیهایی بدون ادعا و بدون توقع همیشه سنگهای سر راه را برداشتهاند،
اما تفکر زاییده از دنیای مدرن همیشه بها را
به آنانی میدهد که رنگ و لعاب و سروصدایی داشته باشند.
#ف_حاجیوثوق
@ghalamzann
*دیالوگ فیلم #آژانس_شیشهای