#بازی_ماه_رمضان
#عین_صاد
در همين شبهاى ماه رمضان،
كه ما دور هم مىنشينيم
و مى گوييم ماه رمضان آمد،
بايد مواظب باشيم و به خودمان فكر كنيم،
ولى ما مانند كسى هستيم كه به حمام آمده است،
اما نه براى تطهير، كه براى بازى!
وقتى بچه بوديم، نزديك عيد كه مى شد،
ما را به حمام می فرستادند،
چند تا بچه بوديم،
بدجنس و بازى گوش،
گاهى سه ساعت در حمام مى مانديم،
آن هم حمام هاى قديمى كه خزينه داشت.
همديگر را میزديم و پوست همديگر را مى كنديم
و صاحب حمامى چقدر ما را دعوا مىكرد!
بعضى وقتها هم بيرونمان مىكرد،
ولى وقتى مى آمديم خانه،
پشت گوشها و پاهایمان همه كثيف مانده بود.
مادر ما هم كه خيلى دقيق بود،
پشت گوشها و آرنج هاى ما را نگاه مىكرد
و مىپرسيد: اينها چيه؟!
ما را تنبيه مىكرد و گريه مىكرديم.
ما حمّام رفته بوديم،
اما بازى كرده بوديم،
در مقام تطهير نبوديم،
رمضان ها آمده و رفته،
امّا ما لَعْبِ به رمضان داشته ايم
و جدّى نبوده ايم.
ماه رمضان كه شهر طهور،
شهر تمحيص، ماه طهارت،
ماه شستشو است،
اما ماه شستشوى ما نبوده است...
(استاد علی صفایی رحمهالله علیه)
@ghalamzann