#حال_خوب
امام جماعت صحن قدس
در حرم آقا
همه نمازگزاران را یک صف عقب برده
تا خودش هم
کنار مردم در آفتاب باشد...
@ghalamzann
#دعای_هفتم
#حال_خوب
دارند دعای هفتم صحیفه را حفظ میکنند،
شروعش سخت بود
عبارات دعا برای بچهها ملموس نیست
و این نگرانی را ایجاد میکرد که نکند
دوستش نداشته باشند و نکند دلزده شوند،
دعا را با نماهنگ #حسین_حقیقی
برایشان میگذارم
و این خوانش و لحن و آهنگ رادوست دارند،
هر بار یک جمله را برش میدهم
و همان را حفظ میکنند،
چندنفری ریزش داشتیم
خستهترها!
که فضای مجازی تمرکز و حوصلهشان را
مستهلک کرده است،
اما بقیه ماندند و خوب هم ماندند،
اشتیاقشان هر بار به جمله بعدی
یک معجزه است
معجزهای که با محاسبات و تصورات مادی
و کوچک من جور درنمیآید،
هنوز از معنی دعا برایشان نگفته بودم که انسشان برقرار شد،
این فطرت آنهاست که دارد حرکتشان میدهد
و جاذبه مضامین الهی و ملکوتی را
دریافت کرده است،
حالا ترجمه دعا را با زبان ساده برایشان دکلمه کردهام تا حس و لطافتش را دریافت کنند و قرار است آنها هم دکلمه و برایم ارسال کنند،
چندتایی مادرانشان را هم همراه کردهاند،
در خانه با هم گوش میکنند و حفظ،
دخترها میگویند آنقدر در خانه میخوانیم که بقیه هم یاد گرفتهاند،
مادری میگفت چه خوب که وسط این روزهای سخت این دعا شده ورد زبانمان،
یکی از دبیرستانیها میگفت جایی بودم که این دعا را پخش کردند و کلی کیف کردم که
من بلدم دعا را بخوانم
دخترک خوشصدا با هیجان تعریف میکرد
که عادتم شده راه بروم
و فقط این دعا را با خودم بخوانم
بعد از 10 جمله یک هدیه کوچک دریافت کردند
تا انگیزه شود مثلا برایشان،
حالا به جمله 16 رسیدهاند
و قول دادهام تمام که شود
جایزه خوبتری بگیرند،
اگرچه خودشان میگویند
حفظ شدن دعا برایشان شده جایزه!
و میدانم که تعارف نمیکنند،
وقتی قلب با آنچه سنخیت دارد انس بگیرد، کمترین آوردهاش یک حال خوب است.
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
قلمزن
#اعلام_نیاز #صغری_خانم یک مادر است که یکی از دستانش معلول میباشد، او پنج فرزند دارد که با کار در م
#صغری_خانم
#حال_خوب
وقتی قرار شد از صغری خانم بنویسم، امید چندانی به جمع شدن مبلغ نبود، شرایط اقتصادی، گرفتاریهای مختلف و نیازمندانی که اطراف تک تک شما هستند،
اما از آنجا که هیچکدام از ما کارهای نیستیم و روزی بندگان خدا هم در اختیار ما نیست، شرح حال این مادر زحمتکش اینجا درج شد،
از 10 هزار تومان تا یک میلیون تومان رساندید، تک به تک شما که دوستان ارزشمند و محترم من در دنیای مجازی و حقیقی هستید، هر گزارشی که از واریزهایتان ارسال میکردید، چراغی برایم روشن میشد که ارزشش قابل وصف نیست،
ممنون از شما که همان اول گفتید هرچه ماند با من و آسودهام کردید اگرچه دلنگران بودید که سهمی برایتان نماند،
اما شما سهمتان را همان ابتدا گرفتید،
ظرف یک شبانه روز مبلغ سرریز شد و در فاصلهای که اعلام شود تکمیل شده، باز چندنفرتان پیام دادید و جویای مبلغ مانده شدید،
یک شبانه روز فرصت طلایی مهیا شدن این 8 میلیون و 200 تومان بود که حالا میرود تا سقف بالای سر این خانواده مظلوم را تکمیل کند.
روزیِ #صغری_خانم و فرزندانش این مبلغ بود و روزیِ این کوچکِ نالایق، دوستان و عزیزانی گرانقدر که تا همیشه به وجودشان مباهات میکند.
حال دلتان خوب و نورانی و آباد 🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#حال_خوب
سرم به کار خودم است که فرناز اجازه میگیرد و وارد میشود، دیدنش خوشحالم میکند همانطور که دیدن همه بچهها... مثل همیشه معانقه میکنیم، کمی بیشتر، کمی طولانیتر... و میفهمم که دلش گرفته است، مینشیند، میپرسم از دبیرستان چه خبر... آه میکشد، سر شوخی را باز میکنم که "چه جانسوز بود"، لبخندکی میزند، میپرسم تعریف کن، میگوید دوستشان ندارم، دروغگو هستند! مربیان مدرسه را میگوید و توضیح میدهد که آنها گفتهاند ما همهجا برایتان جاسوس گذاشتهایم، حتی در خیابان!... و نگاهش به گوشه اتاق خیره میماند... دلم آن #مربی را میخواهد که کف خیابان کتک بخورد و برای همیشه فرصت مربی بودن را از او بگیرند!
نگاهم به ظرف شکلات میافتد که باز توسط یکی که نمیدانم کیست، پر شده است. مقابلش میگیرم، چشمان غمگینش برق میزند و میگوید بایکیت! و هردو میخندیم. میگوید من پوست شکلاتهایم را از آن روزها نگه داشتهام و نگاهش قلبی میشود. بعد یک پاکت سبز درمیآورد و نشانم میدهد و میگوید یادتان هست شب افطاری در بوستان اینها را به ما دادید و گفتید 20 سال دیگر میگیریدشان؟حالا دوسال گذشته است... اینبار چشمهای من قلبی میشوند پاکت را میگیرم و باز میکنم و روزهای شیرین برایم زنده میشوند. میپرسم واقعا میخواهی نگهش داری؟
میگوید حتما و قطعا...
میخندیم و حال هردویمان خوب است.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann