#روایتی_متفاوت_از_پانزدهم_تیر
#راننده_تاکسی_ولینعمتان
یکی از آدرسها توس 91 است کوچه فلان مسجد فلان... و فقط همین، با خودم میگویم چرا پلاک نفرستاده، شاید ندارد، شاید از همان آلونکهای کوچکیست که یا پلاک نداشتهاند یا پلاکشان ربوده شده، نمیدانم،
دخترک، متولیِ پیدا کردن نشانیها از روی نرمافزار است و باز پیدا کردن نزدیکترین شعب رأی به خانه هر متقاضی... و حالا مسجد را نشان میدهد که همینجاست.
جلوی مسجدِ در حال ساخته شدن که توقف میکنم، درب کوچکی باز میشود و پیرمردی بیرون میآید که دست پیرزنی را گرفته و به سمت ماشین میآیند، پیرزن سخت راه میرود، پیاده میشوم به احترامشان و دخترک ناباورانه میگوید مادر و فرزند هستند، پیرمرد خادم همان مسجد است، ساعاتی قبل خودش رأی داده و حالا برای مادر پیرتر از خودش تقاضای ماشین کرده است.
پیرمرد کمک میکند مادرش سوار شود، آن طرف کوچه پیرمرد دیگری روی یک چهارپایه کوچک جلوی خانه خیلی کوچکش نشسته است، این پیرمرد آن پیرمرد را صدا میکند که بیا برویم رأی بدهیم، آن پیرمرد عصایش را تکان میدهد که نمیتوانم پایم درد میکند!
این پیرمرد پباده میشود، با شوخی و خنده و تدبیر، دست همسایهاش را میگیرد و لنگلنگان او را هم سوار میکند، پیرمرد همسایه دلش میخواهد همسرش هم همراه شود، هی صدا میزند کبری کبری بیا برویم رأی بدهیم و کبری خانوم کارت ملیاش را پیدا نمیکند که بیاید.
حرکت میکنیم، کوچهها باریک هستند و هر ماشینی که از مقابل میآید باید به سختی خودت را گوشهای بکشانی تا عبور کنند و این مسیر را طولانیتر میکند اما شوخیها و سرزندگیهای دوپیرمرد و آن مادر پیرتر، فضای ماشین را پرنشاط کرده است.
میرویم و رأی میدهند و برمیگردیم،
مسیر برگشت پر از دعاهای قشنگ و بغضآور پیرزن است و تشکرهای دو پیرمرد... میپرسم به چه کسی رأی دادید؟ میگویند #جلیلی و برای ایشان دعاهای خیر میکنند جوری که انگار خیلی دوستش دارند.
وقت پیاده شدن پیرمرد با همان بیان ساده و دوستداشتنیاش میگوید اگر جلیلی قبول شد به ما خبر بده، میگویم چشم، بعد میگوید بفرمایید آب خنک "مسجدی" برایتان بیاورم، دلم غنج میرود برای آب خنکی که توصیفش این باشد، اما از ایجاد زحمت پرهیز میکنم و خداحافظی میکنیم.
دخترک میگوید شماره اینها را ذخیره کنید که گمشان نکنیم. دخترک راست میگوید، این مردم، در این حاشیه خالی از امکانات شهر، گوهرهای پرقیمتی هستند که دلت نمیخواهد از دستشان بدهی و #توس این منطقه محروم اما سرشار از ظرفیتهای عجیب، برای ساعاتی در کوچهپسکوچهها و نشانیهای مختلف با مسافران دوستداشتنی، پاگیرمان میکند.
الحمدلله رب العالمین... 🌱✨
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann