eitaa logo
قلمزن
478 دنبال‌کننده
713 عکس
122 ویدیو
2 فایل
هوالمحیی قلم زدن امر پیچیده ای نیست فاعلی میخواهد و ابزاری، و اتفاقی که باید در تو رقم بخورد... و خدایی که دستگیری کند و خشنود باشد همین! http://payamenashenas.ir/Ghalamzann پیام ناشناس ادمین @fs_hajivosugh بله و تلگرام : @ghalamzann
مشاهده در ایتا
دانلود
حوالی سال 87 یک روز آمد و فهمیدیم که قرار است همکار ما باشد، از همان اول "حاج خانم" صدایش کردیم گرچه خودم این لفظ را هیچوقت دوست نداشته و ندارم اما اینطور لقب گرفت و من هم اینطور صدایش کردم. آنقدر دوست‌داشتنی و محترم بود که همیشه می‌گفتیم او برای اینجا حیف است او نور است زلال است عین راستی و صداقت و اخلاص است و حیف است پشت سیستم بنشیند، حیف است تایپ کند، حیف است وقتش را اینجا بگذراند. آنقدر مادر بود که همه دوستش داشتند، فارغ از سن و سال آدمها وجودش و نگاهش به همه چیز مادرانه بود، به هستی به موجودات و هرچیزی که مهر مادرانه میخواست و می‌خواهد. اگرچه به جرات میتوانم بگویم در بین تمام همکاران، او استاد مسلم اکسل و اکسس و تمامی برنامه‌های پیشرفته دیگر بود و دلسوزانه حتی به مهندسین کامپیوتر می‌آموخت و اشکالاتشان را می‌گرفت اما خداوندگار تواضع بود، با دقت عجیبی نمیگذاشت کاغذها اسراف شوند و همه چیز باید به حد کمال خودش مصرف می‌شد. حاج خانم حتی دقیقه‌ای از ساعت کارش را به بطالت نمی‌گذراند، به اندازه چندنفر کار می‌کرد و کارش کاملا تخصصی بود، از تلفن اداره استفاده نمی‌کرد و در تمام این سالها به چای اداره که روزی چندبار برای همکاران می‌آورند، لب نزد. اندک حقوقی که می‌گرفت به بهانه‌های مختلف برای دیگران هزینه می‌کرد و عجیب‌ترین کسی بود که همه ما تجربه کرده بودیم. مادربزرگ بود اما در همین سالها دانشجو شد، درس خواند، رتبه اول گرفت و بدون آزمون شد دانشجوی ارشد دانشگاه فردوسی، حالا کارش، سنگین‌تر شده بود، در فاصله دانشگاه و اداره همیشه در حال دویدن بود و برای او که باید هرکاری را به بهترین شکل انجام می‌داد، سختی مضاعف داشت. اما انگیزه قدرتمندش او را به‌سان نوجوانی پرانرژی و چابک، نگاه داشته بود. حاج خانم به جهت دانش و سواد و توانمندی و انگیزه و تعهدکاری و اخلاص چندسروگردن از همه ما در اداره جلوتر و بالاتر بود. اما قدرش دانسته نشد، حرمتش حفظ نشد، حقش ادا نشد، دلش شکسته شد و یک روز دیگر نیامد و دیگر به هیچ تلفنی پاسخ نداد و دیگر هیچکس را به حضور نپذیرفت. به همین دردناکی و تلخی ما حاج‌خانم را از دست دادیم و او برای همیشه بدون خبر گذاشت و رفت. سازمان یک نیروی منحصربفرد را از دست داد و نتوانست حقش را ادا کند. سازمان برای همیشه از داشتن یک نیروی پرکار و دقیق و متخصص محروم ماند، چون نتوانست عادلانه و منصفانه با او رفتار کند، چون او اهل روابط نبود. حاج خانم رفته است و جای خالی‌اش یقین دارم هیچ زمانی و با هیچ حضوری پر نخواهد شد و تا زمانی که در اجرای عدالت نابلد و ناتوان باشیم، این سرنوشت آدم‌حسابی‌هایمان خواهد بود. ف. حاجی وثوق @ghalamzann