#شنبههای_طلایی_یک
#مسجد_نوجوانان
قرار شد شنبهشبها، مسجد را نوجوانان بگردانند. از خوشامدگویی و اذان و مکبری و تعقیباتخوانی و قرائت قرآن و خوانش ترجمه و کتابخوانی و هرآنچه هست و پذیرایی که سختترین قسمت کار است و حساسیت بالایی دارد.
کار عجیبی نبود اما همه در معرض آزمون تازهای قرار گرفتند. بزرگترها وقت سنجش سعهصدرشان بود و کوچکترها وقت سنجش توانمندی و بروز و ظهورشان،
علیایحال تبلیغاتی هم انجام شد که ایهاالناس قرار است شنبههای طلایی داشته باشیم و مهمان بچههای مسجد باشید و حال و هوای متفاوت و ازین دست رجزخوانیها... و همه چیز آماده شد برای آنکه مسجد یک شب در هفته بشود مسجد نوجوانان و شد!
بچهها حمایل خادمی بستند، پسرها آنطرف و دخترها اینطرف، چوبپر هم دادیم دستشان و گلابدانی که گلاب بریزند کف دست نمازگزار و چه حال و هوای خوبی داشت امشب مسجد ما، نوجوانان دوستداشتنی کنار در ایستاده بودند و مردم را خوشامد میگفتند، یکی گلاب میریخت، چندنفر پذیرایی میکردند، یکی که صندلی میخواست، بچهها میرساندند، شور و حالی داشت امشب مسجد و همه ما بزرگترها حظ بردیم و خوش گذراندیم و دلمان غنج رفت برای تکتک بچههای مسجد،
از ٧ ساله تا ١٨ سالهشان،
امشب حوصله بزرگترها هم زیاد شده بود، همه مهربانتر بودند، همه خوشحال و راضی و با حال خوب از خانه خدا رفتند و دوباره یاد گرفتیم مسجدی خانه خداست که در آن صدای کودکان شنیده شود و نوجوانان در آن سکانداری کنند.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann