@ghalamzann
#قاسم_سلیمانی
#بدترین_سکانس
#فیلم_ما_مردم
خبر حاج قاسم که رسید زلزله آنقدر شدید بود که نماز آیات را برای دلهایمان واجب کرد
خیلی وقت بود زلزله از دل #آسمان نیامده بود،
خیلی وقت بود که تکان نخورده بودیم
خیلی وقت بود که گیر کرده بودیم در ملات بنایی که هر روز سفت تر و سفت تر میشد!
خبر حاج قاسم بنا را لرزاند
تکان های شدید خوردیم ترک برداشتیم لرزیدیم و به حال تنهای خود گریستیم
زلزله همه جایی بود عمق و اندازه اش آنقدر بود که هیچ نقطه ای در زمین و آسمان بی حرکت نماند،
زلزله همه را به میدان کشید
به میدان آمدنی که بی نظیر بود،
ترسیده بودیم
از خودمان، از حصاری که دورخود کشیده ایم،
از فاصله ای که داشتیم،
از کوچکی و بی مقداری و کوتاه بودنمان،
ترسی که باید میآمد و همه به آن نیازمند بودیم،
زلزله مارا کنار هم جمع کرد
دل به دل هم دادیم با هم گریه کردیم با هم بدن حاج قاسم را تشییع کردیم
با هم زیر ازدحام جمعیت دست وپا زدیم
با هم مردیم و با هم زنده شدیم
حاج قاسم حالمان را دگرگون کرد از آن دگرگون هایی که خیلی خوبند...
اما ناگهان اتفاق دیگری افتاد!
هنوز وسط میدان بودیم که زلزله این بار از دل سیاه #زمین شروع به لرزاندن کرد
هرکداممان به گوشه ای پرتاب شدیم
نفهمیدیم از کجا خوردیم و چه شدیم
نتوانستیم خود را نگه داریم
نتوانستیم محکم بایستیم
زمین خوردیم
همه ی ما زمین خوردیم
یادمان رفت که دل به دل هم داده بودیم
از خود بیخود شدیم
سر یکدیگر فریاد کشیدیم
"من حقم ولاغیر" سر دادیم
آنقدر هیاهو و جیغ جیغ کردیم که خسته و مجروح با حنجره های گرفته، از حال رفتیم
بد شدیم
آن قدر که یکدیگر را زدیم
آن قدر که به هم رحم نکردیم
آن قدر که راست و دروغ را یکی کردیم و به در خانه هم کوبیدیم
آن قدر که یکدیگر را تاب نیاوردیم و قاضی دیگری شدیم
و این بدترین سکانس ما مردم بود
عامی و باسوادمان هم فرقی نمیکرد
هرکدام منبری یافتیم و تریبونی و ظلمتی و خدارا به کنار زدنی،
بد شدیم
آن قدر که حرف، حرف خودمان شد و کم صبری کردیم و تقوا را خوردیم و حق را قی کردیم
ما رکب خوردیم
و نفهمیدیم
و همچنان یکدیگر را میزنیم
با تهمت
با قضاوت
با برچسب
با فریاد
با این فضای لعنتی مجازی...
ما رکب خوردیم
خوابمان برد
باید یکی بیاید و یک سیلی بنوازد که بیدار شووووو کافیست!
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#نامه_به_سردار
#قاسم_سلیمانی
#کوچک_اما_بزرگ
اتفاق شیرین یعنی وقتی
بچه های مسجد نامه هایی که برای سردار سلیمانی نوشته اند میاورند و تحویل میدهند،
یک کوچولوی دوست داشتنی با صدای ظریفش بیاید جلو و یک تکه کاغذ کوچک بدهد به دستت
و بگوید "اینهم نامه من"
و تو وقتی به حروف پراکنده ی روی کاغذ نگاه میکنی بپرسی
"این چیه"
و او باز باهمان صدای قشنگ بگوید
"نامه برای حاج قاسم با عکسش"!
@ghalamzann