#شطحیات
#هرکه_جز_ماهی_زآبش_سیر_شد
تشنه كه نباشي
قدرتِ دركِ ارزش و قيمتِ آب را نداري
آب، نياز ِتو نيست
تا زماني كه احساس تشنگي نمي كني!
تشنه كه مي شوي همان آبِ بي ارزش
مي شود نياز ِتو...مي شود مايه ي حيات تو
حاضري همه ي زندگي ات را بدهي
تا جرعه اي بنوشي!
اما تشنگي نهايت دارد ،
آب به قدر ِ نيازت مينوشي
و به محضِ سيراب شدن:
باز محبت و توجهت به آب محو مي شود
و همان محبوبِ لحظاتي قبل
اينك ديگر به چشمت نميآيد!
سيراب كه ميشوي حتي جرعهي اضافهاي از آب،
ميشود مايه ي عذابت،
حالت را بد ميكند و اگر بيشتر و بيشتر بنوشي به انزجار از همان نيازمنديِ لحظاتِ قبلت ميرسي!!
ماهي ها اما...
تشنهي آب نيستند محتاج ِ محض ِ آبند!!
يك احتياج ذاتي و هميشگي و زوالناپذير،
ماهي تشنهي آب نيست كه با رفع عطش،
محبوبش بشود مايهي عذابش!
ماهي محتاج ِ آب است!...
و آب ، مايهي حيات ماهي...
بي بروبرگرد و بيقيد و شرط!
آب كه نباشد حتي براي لحظه اي،
ماهي آن قدر بالا و پايين ميپرد
تا از دوري محبوب جان ميدهد،
هيچ ماهياي در هيچ كجاي دنيا يافت نميشود
كه حتي لحظهاي بدونِ حضور آب
تابِ زندگي بياورد!
و عشق ،
همین احتياجِ محض است،
يك احتياجِ ذاتي و هميشگي و زوال ناپذير...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann