#پناهنده
بینالحرمین را دوان دوان میروم
این اولین بار است که مردد نمیمانم
فروا الی الحسین...
آمدهام گریختهام دویدهام و هیچ چیزی
جز "تو" این آتش را آرام نمیکند
(چیزی داری برو امانات... هیچ!
کفشهایت... نمیخواهمشان...)
سراشیبی باب سه نقطه را با سر میروم
طوفان شده و باران میبارد!
زیر قبهام
خانم خادمه چوب پرش را تکان میدهد
تا کسی کنار ضریح نماند
رو رو رو! ...
زوار دست میکشند و میروند
شلوغ است غلغله...
خانم خادمه روی یک چهار پایه ایستاده است و
هیچ حرکت و توقفی از چشمش دور نمیماند،
کنار چهارپایهاش چسبیده به ضریح
زیر قبه رها میشوم...
پنجساعت ششساعت زمان را نمیدانم
هنوز نشستهام
زیر پای خادمه
چسبیده به مشبکهایت
نه کسی میگوید برو
نه کسی کاری دارد
فروا الی الحسین
گریختنم به سمت و سوی تو
مبارکم باشد
در شب جمعهای این چنین...
@ghalamzann