#موقعیت_مهدی
#یک_عاشقانه_متفاوت
چند اپیزود از یک زندگی کنار هم قرار گرفتهاند، تو گویی "یکی" و "یکی" هایی به این دنیا آمدهاند تا اپیزودهایی خلق کنند و بعد هم خیلی آرام و نرم و روان و عاشقانه بگذارند و بروند،
#صفیه جایی آن آخرها میگوید کی خسته نیستی و کی چشمهایت سرخ نیست و کی آنقدر میمانی که با لباس خیس بدرقهات نکنم...
و #آقا_مهدی کنار تل رختخواب میخواسته چای بخورد که نشسته خوابش برده است،
رقم زدن این تصویر این سکانس این گفتگوی یکطرفه یکی از موقعیتهای ناب این فیلم اپیزودیک است،
اصلا فیلم نه... چند موقعیت کنار هم نشسته... چند روایت... چند ورق از یک حضور کوتاه اما عمیق... چند اتفاق که وجود توی مخاطب را آنچنان در هم میپیچد که گویی در همین لحظات عاشق شدهای و در همین لحظات از دستش دادهای!
موقعیت مهدی فقط یک گریز کوتاه است یک مرور لحظهای یک فرصت که میدهند و خیلی زود میگیرند و در همین کوتاهی آنقدر جذبه وجود دارد که بمانی و سنگین شوی و نتوانی تکان بخوری،
برای هر سکانس میشود ساعتها نوشت، برای هر اتفاقی که میافتد، برای هر نگاه، هر دیالوگ، هر انتخاب، هر اشک و لبخندی که رقم میخورد، اصلا این نوشتنها توصیف درستی نمیکنند و فقط احساس و ادراک یک مخاطب معمولی را به اشتراک میگذارند،
من این موقعیت را یک موقعیت عاشقانه متفاوت میدانم و یک اتفاق که در درون آدمی شکل میگیرد آتشی روشن میکند و آنقدر میسوزاند تا خودش را به دریا بیفکند و به قعر که برسد،
آرام بگیرد!
موقعیت مهدی سرشار از اکتهای ظریف و لطیف و نازکیست که در متن و بازی درآمده است و آنقدر این اکتها در تعاملات آقامهدی و آقاحمید با صفیه و فاطمه دلچسب و کمنظیر است که باید فقط نگاه کنی و راز و رمزهارا بیرون بکشی و چقدر #ژیلا_شاهی خوب و عالی و عجیب بازی میکند و چقدر شایسته سیمرغ است این بازی و این نقشی که او درواقع بازی نکرده و زندگی کرده است،
اگر فیلم عاشقانه دوست دارید، موقعیت مهدی را بروید و ببینید، بعد دیگر عاشقانههای موجود حالتان را خوب نخواهد کرد.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann