#کوچولوهای_خداجوی
کوچولوی ٨٧ روزهی من!
دنیا را چگونه یافتی؟
روزها و شبها و لحظههایت چطور میگذرند؟ ما آدمبزرگها را چگونه میبینی؟!
کاش میشد حرف میزدی همین روزهایت را و برایم میگفتی قصه خندیدنها و گریهکردنهایت و خوابدیدنهایت را، وقتی در خواب لبخند میزنی یا با صدای بلند میخندی یا بغض میکنی و لب میچینی!
کوچولوی عجول من که برای بزرگ شدن شتاب گرفتهای، دوست داری بنشینی، بلندشوی، راه بروی و حتی شاید دلت بخواهد بدوی، تو همه چیز را زودتر از موعدش میخواهی و برایش با همین کوچولوبودنت تلاش میکنی، بدون آنکه کسی بخواهد آن را به تو آموزش بدهد!
تو هرلحظهات با لحظه قبلیات فرق میکند و نه تو... که هر نوزاد و کودکی در هر کجای دنیا همین است و خدا این را برای همه خواسته،
اما چگونه میشود که منِ آدمیزاد وقتی به بلوغ میرسم با انتخاب خودم، به تکرار و روزمرگی مبتلا میشوم؟!...
@ghalamzann