@ghalamzann
#ظهر_دمکرده_تابستان_است
زمستان هایی که گذشت،
بخاری های اضافه را آوردید،
حتی رختخواب رساندید
برای خانواده هایی که سرمای خانه نمیگذاشت
سر راحت بر بالین بگذارند،
خانه هایشان را گرم کردید،
خانه ی دلتان گرم🌸
اینک فصل گرما رسیده است
و رنج گرما کمتر از سرما نیست
خانواده هایی هستند که حداقل وسایل سرمایشی را ندارند،
حالشان در این روزهای گرم
و فصل پیش رو،
روبراه نیست،
شاید طعم خوشایند کولرهای گازی اجازه ندهند داغی ظهر این روزهارا آنگونه که باید درک کنیم،
اما مردم اذیتند،
پنکه های اضافه
کولرهای آبی بلااستفاده،
و هر چیزی که میتواند یک خنکای حداقلی برای خانه هایشان مهیا کند،
تا هوا گرم تر نشده، بسم الله💐
جهت هماهنگی : 09153173125
@ghalamzann
۱۲ خرداد ۱۳۹۹
@ghalamzann
#بچه_مهندس
#جواد_جوادی
#رسانه_ملی
یک نوزاد که محصول یک زندگی شکست خورده است تحویل شیرخوارگاه میشود،
اتفاقی تحت تربیت یک "مامان صدیقه" مهربان قرار میگیرد،
شیوه های تربیتی و برخوردهای درست و مادرانه که منطبق با سبک تربیت دینی ست این نوزاد را تبدیل به کودکی خلاق، باهوش و مهربان با همه شیطنت های کودکانه میکند،
و بعدتر نوجوانی که اهل مطالعه است، درست و غلط را میداند،
خوب درس میخواندو از سلامت روح و روان برخوردار است،
و بعدتر جوانی میشود موفق، نخبه در بهترین دانشگاه پایتخت، با همان اخلاقیات،
همان مهربانی ها، همان منش و سلوک و باورهای شکل گرفته از دامن مادری عفیف، پرحوصله، مهربان و آگاه...
"جوادجوادی" میتوانم بگویم دوست داشتنی ترین محصولی ست که رسانه ملی تاکنون تحویل داده است،
کم و کاستی هارا که می گوییم،
از مجموعه خوب "بچه مهندس" هم بگوییم،
انتخاب نام زیبای "جواد" که این سالها به دلیل شیطنت های جاهلانه ی بعضی ها،
رفته است تا به نامی تبدیل شود که
خیلی ها دلشان نخواهدش،
اما بچه مهندس دوست داشتنی ما،
نامش جواد است،
مثل همه جوانها عاشق میشود،
گرفتار میشود، درس میخواند،
زندگی اش بالا و پایین دارد
اما همه دوستش دارند،
نه آنقدر کلیشه است که باورش نکنی،
نه آنقدر یله و بی ریشه که دلت نخواهدش،
بچه مهندس، همان بچه ایست که همه خانواده ها دوست دارند داشته باشندش،
جوانی که فعال و پرشور است
هم جلوت و موفقیت و رتبه و پیروزی دارد،
هم خلوت و خدا و نجوا و نیمه شب،
پای کشورش می ماند،
ارزش مدار است
اما همه موانع جوانان امروزی را هم تجربه میکند،
این اولین بار است که در یک مجموعه تلویزیونی،
به تولید ملی عشق میورزی،
نخبگان کشورت را همان جایی که باید باشند
می بینی،
بزرگترها حرمت دارند،
کوچکترها خوب تربیت میشوند،
و حیا مقوله ای ارزشمند است،
و ده ها شاخص دوست داشتنی که باید بچه مهندس را دیده باشید تا یکی یکی دریافتشان کرده باشید،
"بچه مهندس" میتوانست ساختار قویتری داشته باشد،
اما مگر منِ مخاطب از جان یک سریال چه میخواهم، جز حس خوب، جز دریافت هایی که حالم را خوب کنند،
جز زندگی هایی که باورپذیر باشند،
جز آرامشی که نصیبم کند،
"بچه مهندس" این حال و هوای خوب را داشت
نترسیم از گفتنش،
این را بلند بلند بگوییم تا اصحاب رسانه دستشان بیاید که مخاطب در میان همه علاقه مندیهای کمیک و اکشن و ترسناک و سبک های دیگرش،
خیلی کم حالش خوب میشود،
آقای رسانه ملی
سخت نیست خوب کردن حال مخاطب،
حتی اگر رنگ و لعاب کارمان به قدر و اندازه ی شبکه های آنور آبی نباشد.
جوان ایرانی الگو میخواهد،
وقتی میشود به این خوبی الگوسازی کرد تا بحال چه می کرده ایم...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
۱۶ خرداد ۱۳۹۹
@ghalamzann
#گزارش
اتفاقات خوب امروز که با کمک خیرین رقم خورد:
🌸 500 هزار تومان برای کمک به یک پیرمرد سید واریز شد که در حاشیه شهر زندگی میکند، دیالیز میشود و هزینه رفت وآمد به بیمارستان هم برایش دشوار است و خداراشکر که بیمه هزینه درمانش را تا حد خوبی پرداخت میکند.
🌸200 هزار تومان کمک هزینه غذایی برای خانم سیده ای که چندروزی ست مادر شده است،
خودش و فرزندش در پناه امن الهی.
🌸700 هزار تومان قرض الحسنه برای تعمیر کولر یک خانواده آبرومند از جانب خیرین پرداخت شد که البته تعمیرش را یک تعمیرکار جهادی بر عهده گرفت تا هزینه تعمیر صفر شود و فقط خرید وسایل انجام شود،
ماجور باشند.
🌸یک کولر آبی در راه است، برای یکی از خانواده هایی که شرایط سختی در گرمای هوا تجربه میکنند،
صاحبش متنعم از خنکای قرب الهی.
🌸یک تلویزیون هم ان شاء الله تا فردا میرسد برای خانواده ای که ندارند،
دستِ دهنده اش متصل به دستان پرمهر خداوند.
🌸تهیه وسایل سرمایشی برای بندگان مضطر خدا همچنان ادامه دارد،
در هر زمینه ای میتوانید،
دستی برسانید🙏
اینهارا نوشتم تا حال و هوای خوب ماه مبارک دوباره احیا شود،
انفاق کردن به همین راحتی ست،
حتی میتوان تعمیر کرد،
میتوان قرض داد،
میتوان وسیله ای را به خانه یک نیازمند رسانید،
از بنده ی حقیر کاری برنمیآید جز طلب خیر برای همه ی کسانی که برنامه ی کمک به نیازمندان،
یکی از امور روتین زندگیهایشان است،
خداوند یار و مونس و مراقبشان🌸
@ghalamzann
۱۸ خرداد ۱۳۹۹
@ghalamzann
#کار_گروهی
"اندر حکایت نابلدی های ما"
تعارف که نداریم، ما کار گروهی را یاد نگرفته ایم
تمرین هم نکرده ایم
به فرزندانمان هم آموزش نداده ایم
و اتفاقا کم شدن تعداد فرزندان ،
احتمال یادگیری کارجمعی را کاملا دشوار کرده است،
جمع که می شویم به اختلاف می افتیم
هر کسی حرف خودش را میزند
و چون نقش آفرینی در جمع را بلد نیستیم
پذیرفتن حرف دیگری هم برایمان سخت میشود،
حال اینکه کمال گرا هستیم
یا خودشیفته
یا وسواس
یا تحسین طلب
یا خودرأی
یا ترسو
یا قانون گریز
نمی دانم،
اینها ویژگی هایی ست که کارشناسان برای افرادی ذکر میکنند
که نمی توانند خود را با جمع وفق دهند،
قصد بحث کارشناسی نیست
چون تخصصش را ندارم
اما تجربه میگوید ما نابلدیم و هر چه می کشیم
از همین نابلدی هاست
در جلسه ای که میتواند یک گفتگوی خوب شکل بگیرد
با سروصدا و مغلطه و گفتن های بیهوده و اضافه،
فرصت های توافق و همراهی را می سوزانیم
"پیش زمینه های ذهنی" و "حب" و "بغض" ها
تصمیم گیرنده میشوند
و "عقلانیت" و "تدبیر" و "همراهی" و "تطبیق" را
یک جا به باد می دهیم
و چه فرصت های عظیمی
چه فرصت های نابی
چه فرصت های طلایی و بازگشت ناپذیری
در همین نابلدی های ما سوخته اند
و از دست رفته اند...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
۱۹ خرداد ۱۳۹۹
۲۱ خرداد ۱۳۹۹
قلمزن
قصه یک "انتخاب" که "طریق" و "رفیق" و "مقصد" و "مقصود" را عوض میکند... @ghalamzann
#ادواردو
13 آوریل سال 1980،
تلویزیون شبکه دو ایتالیا در حال پخش یک مناظره مهم بین یک آمریکایی،
یک ایتالیایی،یک عراقی و یک ایرانی بود،
"ادواردو" بیست و شش ساله در عمارت پدری که بی شباهت به کاخ سلطنتی نبود روی کاناپه دراز کشیده بود و توجهش به تلویزیون بود،
نوبت به مرد ایرانی که رسید به زبان ایتالیایی صحبتش را آغاز کرد،
اولین جمله اش ادواردو را نیم خیز کرد:
«به نام خداوند قویتر از ناوهای آمریکا»...
یک هفته بعد ادواردو مقابل درب سفارت ایران در ایتالیا ایستاده بود و درخواست دیدار با مردی را داشت که در تلویزیون دیده بود،
وقتی دربان درخواست او را به مرد مقیم در سفارت رساند،
او گفت اگر ممکن است بگویید فردا بیایند،
دربان رفت و لحظاتی بعد بازگشت و گفت این جوان ایتالیایی خواست به شما بگویم
«خداوند هر در بسته ای را میگشاید»،
مرد ایرانی خود را شتابان به ادواردو رساند و نامش را پرسید
او خودش را معرفی کرد،
مرد ناباورانه در حالیکه به موتورگازی دست چندم جوان ایتالیایی نگاه میکرد پرسید
"آیا شما با مالک کارخانه های فیات و فراری و لامبورگینی و مازراتی نسبتی دارید؟؟"
ادواردو لبخندی زد و گفت "من پسرشان هستم..."
#ادواردو_آنیلی، فرزند سناتور"جیوانی آنیلی" مالک کارخانجات اتومبیل سازی فیات، فراری، لامبورگینی، لانچیا، آلفارمو، آیوکو، هلیکوپتر سازی و ده ها شرکت و مجموعه دیگر است،
خاندانی که در ایتالیا. خاندان شاهنشاهی محسوب میشوند،
او در 20 سالگی در کتابخانه ای چشمش به قرآن می افتد و آیاتش را میخواند و آن را کلام بشر نمی بیند...
ادواردوی مسلمان شده که ثروت افسانه ای را ملک شخصی نمی داند، حالا دیگر وارث خوبی برای مایملک آنیلی ها نیست،
نصیحت های خانواده هم کارساز نیست،
حالا ادواردو به ثروت عظیم تری رسیده است،
به رسم دنیای غرب،
و برخلاف شعارهای توخالی آزادی اندیشه و
حقوق بشر،
ادواردو به شکل مشکوکی به قتل میرسد.
در سالگرد شهادتش روح بزرگش متعالی🌸
ف. حاجی وثوق
#شهید_ادواردو_آنیلی
@ghalamzann
۲۱ خرداد ۱۳۹۹
@ghalamzann
#تلنگر_تکراری
#بدون_تعارف امشب خانم جوانی را
نشان میداد که تا 22 سالگی،
زندگی اش باری به هر جهت و بی بندوبار بوده است
در جمع های دوستانه اش
مواد مخدر و مشروب هم داشته اند
به پوشش هم طبیعتا هیچ تقیدی نداشته است
بعدتر زندگی اش تغییر میکند و...
ماجرایش مفصل است و پیشنهاد میکنم حتما ببینید
آرامشی که ته دلش هیچوقت حس نکرده بوده
و امروز دلش آرام است و دغدغه هایش عوض شده اند،
از انتخاب تازه و اتفاقات عجیبش که بگذریم،
یک جای حرفهایش دردت میگرفت،
آن جایی که میگفت در همان شرایط
بی تقیدی،
گاهی مسجد رفته بودم برای نماز،
و مسجدی ها طوری رفتار کردند که دیگر نتوانستم به مسجد بروم،
قصه تکراریست
و کسالت بار،
اما هرازگاهی تلنگرلازمیم همه ی ما!
این برنامه باشد تلنگرمان
که ما، تک تک ما:
به قدر اخمی که کردیم
به قدر لبخندی که نزدیم
به قدر مهری که نورزیدیم
به قدر دستانی که نگشودیم
به قدر کلامی که منعقد نکردیم
به قدر روی خوشی که نشان ندادیم
به قدر "قبول باشد"ی که نگفتیم
به قدر
بداخلاقی هایمان
تظاهرهایمان
تبخترهایمان
بالا به پایین نگاه کردن هایمان
و به قدر
هر کاری که کردیم تا دلی رمیده شود
و هرکاری که نکردیم
تا بذری کاشته شود،
باید جواب پس بدهیم
این خیالات نیست
عین حقیقت است
و اگر معتقدیم که معاد در "حال" جریان دارد
بدانیم که هم اینک باید جواب پس بدهیم...
پی نوشت:
پر واضح است که بندگان خوب خدا،
در مسجد و در هر جای دیگر،
عطر خدا می پراکنند و هستند
و حضورشان را می چشیم،
یقینا این واگویه،
گردی بر ساحتِ دوست داشتنی آنان نمی نشاند🌸
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
۲۳ خرداد ۱۳۹۹
@ghalamzann
#من_های_ما
از یک جای معتبر معرفی شده است
که بیاید و کمکی برساند
تماس میگیرم تا در گفتگوی تلفنی
کمی شناخت پیدا کنم
میپرسم سابقه فعالیتتان چه بوده و
کجا مشغول بوده اید،
میگوید هر کاری که فکر کنید انجام داده ام
میپرسم لطفا دقیق بفرمایید
باز هم دقیق نمیگوید
کارهای مختلف خانوم!
چندسال فعالیت در جاهای مختلف،
خیلی موفق بوده ام و و و...
میپرسم اسم مجموعه هایی که کار کرده اید،
میگوید الان نیستند قبلا بوده اند،
به اعتبار معرّف،
میگویم یک بار تشریف بیاورید و کار را انجام دهید،
اگر بازخوردها مطلوب بود در خدمت شما
خواهیم بود،
می پذیرد،
به دلایل مختلف و بعد از مشورت با مجموعه قرار میشود همکاری فعلا منتفی باشد،
اطلاع میدهم و عذرخواهی میکنم که
فعلا منتفی ست و نیایید،
پیام میدهد که من خواهرزاده آقای فلان و شاگرد آقای بهمان هستم،
کار برای من زیاد است و هدف فقط خدمت بود...
میگویم ما فارغ ازینکه آدمها با چه کسانی نسبت دارند، برنامه ریزی میکنیم،
پیام عصبانی بعدی را میفرستد...
استاد نوشت:
همه ی ما فرعون هایی درون خود داریم
فرعون های هرکسی به وقت خودش
ظهور میکنند، مراقب فراعنه خود باشیم.
@ghalamzann
۲۴ خرداد ۱۳۹۹
تدریج های کشنده!
و همه چیز به تدریج اتفاق می افتد
و منِ آدمیزاد
با غفلت مزمزه اش میکنم
تدریج ها آدمی را فشل میکنند
بی آنکه بفهمد...
@ghalamzann
۲۴ خرداد ۱۳۹۹
@ghalamzann
#نوجوانی
12 یا 13 سال بیشتر ندارند
جیمی گوش می کنند و لیتو و دینامیت
و شایع و تتلو!
از علاقه هایشان می گویند
و از خاطراتشان
و از تجربیاتشان...
حق نداری حیرت کنی
از هیچکدامشان،
حتی وقتی کودکانه از هم سبقت میگیرند
تا تجربه خفن!تری را برایت تعریف کنند
و تلاش می کنند تا خاطره شان بیشتر میخکوبت کند
به اندازه ای که راحت و بدون واکنش گوش کنی، راحت می گویند
اصرار می کنند با هم به گردش برویم
یکی شان با اطمینان می گوید که همه را کافه مهمان خواهد کرد
بعد می پرسند شما کافه ای که قاطی باشند
دوست دارید؟
می پرسم شما چطور؟...می خندند
و چه همزمانی جالبی،
که همین دیروز در جلسه ای حول برنامه سازی برای نوجوان
گپ می زدیم و تصمیم می گرفتیم
ما که به قدر یک والد هم با این نوع نوجوانی قرابتی نداریم،
و هنوز در رسانه، نوجوان موفق معرفی می کنیم
و هنوز مقابل دوربین
انواع مودب و اتوکشیده و بچه مثبتشان را
می نشانیم
این نسل دارد می دود و حرکت های لاک پشتیِ
ما متولیان یقینا به جایی نخواهد رسید.
پی نوشت:
آنچه خواندید نقد این نسل قدرتمند نیست
یک تصویر معرّف است از آنچه هستند
قرار هم نیست ناامید کننده باشد،
برای این است که حواسمان باشد جا نمانیم
و در جا نزنیم.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
۲۶ خرداد ۱۳۹۹
#روز_دختر
اولین محموله های هدایای روز دختر رسیدند
اسباب بازی ها و شکلات ها،
روز دختر نزدیک است،
همه ی مادران برای دخترهایشان هدیه میگیرندو کیکی می پزند یا پدرها شیرینی میخرند
برای آنکه دخترها بدانند چقدر عزیز هستند،
روز دختر نزدیک است
شما هم می توانید پدرومادر باشید برای
دخترانی که پدرومادرشان بضاعتِ
تکریمشان را ندارند
یا مشکلات زندگی حوصله چنین دغدغه ای را از آنان گرفته است،
دخترها با هرچیزی شاد میشوند،
کتاب قصه های خوب،
بدلیجات و گل سر و اسباب بازی و...
خلاصه هر هدیه دخترانه ای،
برای روز دختر، قصد شاد کردن دختربچه های نیازمند را داریم
و البته حواسمان به سایر کودکان خانواده ها نیز خواهد بود ان شاالله🌸
هرکسی میتواند به هر طریقی پای کار باشد:
تهیه یا توزیع،
بسم الله🌷
شماره هماهنگی : 09153173125
@ghalamzann
۲۸ خرداد ۱۳۹۹
@ghalamzann
#وقت_تمام
اینکه مناسبت های ارزشمند بگذرند
و نتوانی برای آنچه دوست داری بنویسی حکما نداشتنِ توفیق است
اینکه فرصتی نشود که در سالگرد دکترشریعتی گرامی و محترم،
ادای احترام کنی
و اینکه نشود برای مصطفای شهید،
چمران عزیز عزیز عزیز
که همه ی عمر مدیونش هستی
قلم ها فرسوده کنی
روزی و رزقِ نداشته ی توست!
به گفته ی یک دوست
حتما کم کاری تو بوده و حتما میتوانستی بیشتر تلاش کنی
تا زمان را تسخیر کنی
تا کار بیشتری انجام دهی
تا تا تا...
فعلا گذشت،
خیلی ها این دورواطراف با کرونا دست و پنجه نرم می کنند
همین نزدیکی ها
دوست و فامیل و آشنا،
انگار کرونا زیادی دارد با همه فامیل میشود،
اینکه تقدیر چه خواهد بود خدا میداند
اما امشب که دوستی عزیز
خبر داد که از دنیا دل کنده است
و حلالیت گرفت
و خواست که برای بعدش نماز بخوانیم و...
هاتف خبر داد که
عمر پر شتاب میگذرد
و هر لحظه اش غنیمتی ست
برای آنکه دستی بگیری
و چراغی روشن کنی
و راهی باز کنی
و دلی شاد کنی
به راحتی تمام میشود
کدام کاری که میشد انجام شود
بر زمین مانده است...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
۱ تیر ۱۳۹۹