#نوجوانی
#کانورسیشن
(جملهای از #تتلو استوری کرده و زیرش هشتگ زده #سلطان)
-راستی دخی یه سوال، سلطانِ چیه آقای تتلو؟
-سلطان موزیک😎سلطان حقیقت 😎
سلطان همه چی😎 غیر ی چی
-اون یه چی چیه😄
-دیگه دیگه😎
-موزیکشو متوجه شدم، حقیقتشو نفهمیدم،
آقا درست توضیح بده،معلم خوبی باش😉
-خب حقیقت یعنی تمام حرفهاش غیر یک سری بیادبیهایی که میکنه
تمام حرفهایی که راجب مردم یا هرچیز دیگه ای میزنه حقیقته😎👍
-نمیدونم شاید،
باید بیشتر فکر کرد بهش البته🤔
مواردی که من ازش شنیدم خیلی به حقیقت نزدیک نبوده بازم بیشتر بررسی میکنم
-چمیدونم خانوم بیخیالش
-بیخیالش که نمیشم، یعنی عادت ندارم به چیزی که برام سواله بیخیال بشم😉
-ای بابا خب اینطوری که موضوع خیلی پیچیده میشه😕😕👍
-چکار به کار من داری
اصولا پیچیدگی رو دوست دارم🤪
-خانوم همونطور که سلطان میفرماین شرط اول انسانیت احترام گذاشتنه پس من به سلیقه ی همه احترام میزارم 😎
-خوش بحال سلطان
چه حرف گوشکن هایی داره😀
-معلومه گوش میکنم به حرفاش، میدونین هر کسی که با آدم عین آدم حرف بزنه و با دلیل بگه تو چرا باید اینکارو انجام بدی من نوکرشم هستم انجام میدم
-ای جااان منم همینجوری ام البته😍
-چه خووب😍😍❤️
-حالا سلطان واقعا با دلیل حرف میزنه و عین آدم؟یعنی قانع میشی از حرفاش؟
-اره ی جورایی از همه ی کسایی که سعی میکنن آدم رو به طرف ی چیزی بکشونن بهتره😍
-چه جالب🤔
-بلی اندکی جالب هس😎😂
-من میرم تحقیق و بررسی و فکر کردن، ولی آرزو میکنم خدا آدمای باحال سرراه زندگیمون قرار بده، باحال و باصفا و اونقدر خوب که مزه سلطان واقعی رو بچشیم😉
-بسیار ممنون از مهربونیتون☺️❤️❤️
فقط خانوم جونم ی چیزی!
-باز چی شده؟🙈😄
-نه نه چیز خاصی نی
فقط میخواستم بگم به مامانم نگین سلطان کیهها چون همینجوریش اون آدمایی که درک سلطان رو ندارن ازش بد میگن نمیخوام مامانم فکر بدی بکنه 💋💋
-من به هیچ مامانی اینارو نگفتم و نمیگم😊
-ممنون از لطف شما 😎👍❤️
-ولی چقدر خوبه با مامانت راحت باشی و صمیمی، بعدشم وقتی میذاری استوری خب مامانتم می بینند 🤪
-نه خب مامان من کار به این کارا نداره...
(استوری با هشتگ #سلطان روال هرروزهی این دخترک 13 ساله است)
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#نوجوانی
آدمها را ریز میبیند مدلش این است و صدالبته جایگاه خانوادگی و شرایط زندگیاش بیتاثیر نبوده است،
با کسی ارتباط نمیگیرد و هربار که وارد گروهش میکنم چندساعت نمیکشد که به نشانه اعتراض به چیزی گروه را ترک میکند،
اسمش را گذاشتهام "لفت"وک خانوم،
خودش هم انگار ازین صفت متفاوت بدش نمیآید!
اول ارتباطمان برایش از ارزشمندی آدمها گفتم اما زیربار نرفت آخرش گفت
"باشه فکر میکنم..." و فکر نکرد!
همیشه در ارتباط با بچه ها تحقیرآمیز برخورد میکند و نه فقط بچهها که
همهی آدم بزرگهای دوروبرش،
غیر از یک اینفلوئنسر مشهور کسی را در دنیا آدم حساب نمیکند و عجیب است خیلی... یعنی شبیهش را ندیدهام،
خودش میگوید که شما هم حساب هستید اما خدا میداند راست میگوید یا تعارف میکند و من ازینکه به قدر آن اینفلوئنسر به غایت نابهنجار آدم حساب میشوم باید خوشحال باشم یا نه...!
علی ای حال امروز هم تمام مسیری که پیاده میرفتم برای هم صوت فرستادیم،
برایش گفتم اینکه آدمها ارزشی نداشته باشند خودت را اذیت میکند و به حال آنها فرقی ندارد،
گفت اتفاقا راحتم و رفتارشان دیگر اذیتم نمیکند،
گفتم مثل تو نوجوان که بودم
یک آقای دکتری در فامیل نصیحتم کرد و گفت برای اینکه راحت زندگی کنی فکر کن دنیا یک طویله است و همه گاو و گوسفند هستند و با رسم شکل در دفترم اینهارا برایم توضیح داد،
اول به دلم نشست و دیدم چه فکر خوبی، اما کم کم که آدمهای بزرگ زندگی ام را دیدم فهمیدم آدمها هرکدامشان چشمهای از خیر و خوبی هستند،
اگر نمیبینیم اشکال از ماست نه آنها...
اینهارا که میگفتم جوابهایش فقط "چمیدونم" بود
گفتم اینطوری جواب نده فکر کن و نظرت را بگو
گقت اون روزهای اول هم در این مورد با هم حرف زده بودیم اما من نتوانستم فکرم را عوض کنم چون فکرم شکل گرفته!
برایش از شدت امکان تغییر در نوجوانی گفتم و حسرتی که بعدترها به دل آدمبزرگها برای تغییر میماند،
و این بار قول داده که برود و فکر کند،
و خدا کمکش کند که بتواند...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#نوجوانی
#کانورسیشن
(ظهر-گفتگوی واتساپی):
-خانوووم بیاین کارتون دارم😰
-بله چی شده چه خبره
-خانوم خیلی مهمه به کمکتون احتیاج دارم خواهش میکنم کمک کنین😭
-بگو چی شده😳
-اگه یه نفر حافظهشو از دست داده باشه
باید چکار کنیم تا یادش بیاد😢
-این کار پزشکه عزیزم نه کار ما
-نه خانوم بگین دیگه پزشک نتونسته کاری بکنه
-دخترم این یک فرایند درمانیه فوقش پزشک به بقیه میگه چه کمکهایی میتونند داشته باشند
-خانوم جون تروخدا راه حل بدین...
زندگیمه عشقمه جونمو واسش میدم😭
-الاااهی...😢
-خانوم تروخدا یه وقت فکر نکنین
که من دوستپسر دارم!🙈
-فکر نکردم که🙄
-آفرین😁
-خب حالا چرا حافظهشو از دست داده؟
-تصادف کرده رفته تو کما،
الان به هوش اومده چیزی یادش نمیاد!
-دکترا کارشونو بلدند
هرکاری گفتند همونو انجام بدین
-نمیشه شما بهم بگین؟!😥
-من فقط میدونم که باید خاطرات خوبشو به یادش بیارن ودر موقعیتهایی که قبلا بوده قرارش بدن
-آخه خانوم این بیچاره خاطره خوبی نداره
با دوستش دعواش شده رفتند زیر تریلی!
-همه آدما یه خاطرات خوبی دارند بالاخره...
-باشه خانوم ببینم چکار میتونم بکنم🚶♀
(شب-پنج دقیقه مانده به وقت افطار
تماس میگیرد):
-جانم چی شده
-خانوووم این اصلا منو به یاد نمیاره
هر کاری میکنم
-یعنی همه چیزو به یاد میاره غیر تورو؟!
-آره خانوم چکار کنم تروخدا کمکم کنین
-عزیزم داره اذیتت میکنه!
-واای خانوم یعنی سرکارم گذاشته؟
-بله احتمالا، اصلا از کجا معلوم قصه تصادف و کما واقعی باشه؟
-وای خانوم میکشمش .... میرم بهش میگم اصلا تو کی هستی که بخوای منو به یاد بیاری...اصلا من تورو نمیشناسم و به یاد نمیارم...
یه بلایی سرش بیارم خانوم...
(مکالمه را به سختی قطع میکنم)
این دنیای دخترک 14 ساله من است که مثلا "عاشقی" آرام و قرارش را گرفته
و آن طرف در مقابل این همه سادگی،
دروغ و فریب و سوءاستفاده قدعلم کرده است.
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
#کانورسیشن
#نوجوانی
(بخشی از یک گفتگوی مفصل مجازی نیمروزه
با دخترک 12 ساله که غیر خودش هیچکسی را به حقانیت نمیشناسد)
-خانوم کلا دین همش خرافه است
از زمان صفویه اعراب آوردند برامون،
من خودم تو این چیزا استادم
و حرف کسیو قبول ندارم
-خب باشه قبول نداشته باش بحثی نداریم
-نظر من اینه که دین تجربه تعدادی انسانه مثل محمد[ص] و عیسی [ع] و... و دلیلی نمیبینم قبولش کنم
-در این مورد بیشتر حرف میزنیم باهم
-حاضرم علمی بهتون ثابت کنم تحقیق هم کردم
-باشه حتما اینکارو بکن منتظرم
-من بهتون ثابت میکنم که درست فکر میکنم
-ثابت کن اما یادت باشه "من" مانع رشد آدمه،
تو حرفات "من" زیاده
-مانع رشد آدم؟!
-بله آدما زمانی به رشد میرسند یعنی به جایی که براشون تعریف شده در عالم
که از منِ خودشون بیان بیرون،
بحثش مفصله
باشه بعد
اما یک راهش اینه که اینقدر محکم نگیم من میگم به نظر من،
من فلان من بهمان...
چون این من خیلی اهل خطاست و معلوم نیست چقدر درست تشخیص بده
نباید بهش اعتماد کرد😉
-چشممم❤️ ولی بالاخره آدم خطا میکنه دیگه هیچکس کامل نیست و کامل وجود نداره به نظر من
-کامل وجود داره
دعا میکنم یه روز پیداش کنی❤️
-من قبول ندارم خانوم و حاضر نیستم حرف کسیو گوش کنم
یعنی مرید کسی باشم خودم میتونم همه چیزو بفهمم
-داشتن استاد یک میانبر اساسیه
یعنی سرعتو چندبرابر میکنه
رابطه استاد و شاگردی
اینکه یاد بگیریم از یکی که دوستش داریم اطاعت کنیم
اصلا دنیای محبت دنیای دوست داشتن
اونقدر عجیبه و اونقدر سرعت و شتاب میده که تا نچشی نمیفهمی
خدا کنه یه روز بچشی
و یه روز با همه وجودت به یکی بگی "چشم" به یکی که ارزششو داشته باشه♥️
-چی بگم خانوم ولی "چشم" گفتن به یکی غیر از خودم سخته ها خانوم😂🙈
-بله🤦♀😄
-البته "چشم" گفتن واقعی خانوم والا که چشم الکی به همه میگم😁
🔹اگر اطاعتپذیری را فرزندان ما مشق نکنند،
هرگز روی آرامش را نخواهند دید،
رسیدن به هدف خلقت و سکینت قلبی برای کسانی میسر است که قابلیت اطاعتپذیری از کودکی در آنان شکل گرفته باشد.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#کانورسیشن
#نوجوانی
#غلطهای_ما
(این گفتگو معلول گذاشتن یک استوری در سوگ کودکان #غزه است که زیرش نوشته بودم اگر سگی گرسنه بماند برایش کمپین راه میاندازیم اما برای مظلومیت این بچهها سکوت کردهایم... )
-خانوم جون من نمیدونم شما مسلمونا چه خصومتی با سگ بیچاره دارین که دائم بهش گیر میدین، سگها خیلی هم باوفاتر و باارزشتر از آدمها هستند☹️
-چه ربطی داره دختر، زود قضاوت کردی موضوع اصلا سگ نیست😳
-پس موضوع چیه
-موضوع بعضی از آدمان که برای این همه جنایت ساکتند اما موقع حمایت از حقوق حیوونا صداشون از همه بلندتره😕
-من کاری به غزه ندارم خانوم چیزی هم ازش نمیدونم اما با اسلام شما مشکل دارم که با سگ من مشکل داره😐
-موضوع کلا یه چیز دیگه شد من خودم عاشق حیوونام اما مشکلی که داری میگی نمیدونم چیه باید در موردش صحبت کنیم با هم😊
-نه خانوم من این مسلمونارو قبول ندارم چندروز پیش عکس سگ گذاشتم پروفایلم، یه آدم مذهبی برام پیام داده تو مگه مسلمون نیستی و نمیدونی سگ نجسه، منم بهش گفتم نه من مسلمون نیستم دین شمارو هم قبول ندارم😜
-خب اشتباه کردی باید میگفتی من مسلمونم
ولی دینم نگفته که گذاشتن عکس سگ
تو پروفایل گناهه
-بیخیال خانوم من دور آدمارو خط کشیدم دیگه🤨
-خط کشیدن دور همهچی که کار آدمای نابلده،
کار آدمایی که میخوان زود از دست یه چیزی راحت بشن😉
-شما بودین چکار میکردین؟
-من بودم دور اونایی رو خط میکشیدم که حرف مسلمونی میزنند و مسلمونی نمیکنند
-خب میشن همه آدما 😁
-نه نمیشن همهی آدما😉
-من که ندیدم دوروبرم کسی به حرفایی که میزنه عمل کنه
-آدما صد نیستند ولی هستند کسانی که تلاش میکنند نمرهشون هرروز بهتر بشه
این به نظرم کافیه و عالیه
-خانوم اصلا سعی نکنین منو با این آدمای پرادعا آشتی بدین😏
-من چکار به قهر و آشتی تو دارم دختر،
بیا بهت آدم خوبارو نشون بدم😄
-باشه فقط گفته باشم من زودباور نیستمها😁
-منم دیرباوریتو دوست دارم دخمل😍
-م...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#نوجوانی
دخترک میداند فلان ساعت
در فلان روز در فلان مکان هستم
حضورش و صحبتهایش
اصولا ربطی به آن زمان و مکان ندارد
اما خودش را میرساند،
12 سالش تازه تمام شده،
تاریخ طبری میخواند
و دو قرن سکوت
و این اواخر کارش به کتاب آیات شیطانی رسیده،
پر از سوال است
پر از شک و تردید
پر از تلاش و تقلا و دست و پا زدن،
دخترک دکتر سروش گوش میکند
و میآید و در مورد نحوه دریافت وحی انقلت میآورد،
دبستان را امسال تمام کرده
نمراتش را به سختی به 10 میرسانند
اما دوساعت تمام آنقدر علمی و تاریخی حرف میزند که دلت میسوزد!
دخترک یک موجود عجیب است
موجودی که نه خانواده برایش برنامهای دارد نه آموزش و پرورش در حدواندازه و قدوقوارهاش حرفی برای گفتن...
دخترک یک نمونه از نسلیست
که کماکان کودک و کوچک میبینیمشان،
به نظر میرسد وقت آن رسیده
که نظام آموزشی
مجموعههای تربیتی
کادر آموزشی
و محتوای آموزشی
در این کشور دچار تغییر و تحول شوند،
غالب آدمها و محتواها و شیوهها و قوانین
در مجموعه آموزش و پرورش
دیگر فسیل محسوب میشوند!
ف. حاجیوثوق
@ghalamzann
#نوجوانی
دخترها دارند بزرگ میشوند
قد میکشند
و خانوم و خانومتر...
زنگ زده درست مثل یک آدم بزرگ
و اصرار میکند
که فلان مسئولیت را به من بدهید
طوری میگوید خیالتان راحت باشد
که دلم قرص میشود!
یاد اولین باری میافتم که دیدمش
نه ارتباط برقرار میکرد
نه حاضر به حضور بود
یاد ساعتها چتهای دونفره میافتم
یاد ناامیدیهایش از زندگی
یاد تصمیمش برای خودکشی
یاد تلخخندهایش
یاد بیانگیزه بودنهایش
یاد اصرارهای من و انکارهای او
یاد بیعلاقگیاش به جمع بچهها
و یاد همهی روزهای بدی که گذراند
حالا در همین 15 سالگیاش
طوری زنگ زده و اصرار میکند
و طوری از تواناییاش میگوید
و طوری خیالم را آسوده میکند
که گویی یک مربی حرفهای
با سالها سابقه دارد حرف میزند!
قولش را پذیرفتم و کار را سپردم
اولین جلسه را خوب گذرانده
میگوید با بچهها در مورد کتابهایشان
حرف زدیم و قصه خواندیم
و قرار است ادامه بدهد...
دخترها دارند به بار مینشینند❤️
@ghalamzann
#نامه_سرگشاده
#نوجوانی
... عزیز
دخترک 13 ساله من
شاید روزی این نوشته را به دستت برسانم روزی که بدانم مهیای خواندن و شنیدن این حرفها هستی
در این چندماهه آشناییمان همیشه در حال پرسیدن بودی
پرسیدنهایی که جنسهای مختلف داشتند گاهی سوال خودت بودند گاهی سوال کسانی که تو را احاطه کردند
و به شکل مداوم ذهن و دلت را نشانه گرفتهاند
عزیزکم
میدانی که دوستت دارم حتی وقتی تندتند جوابهای خودت را میدهی و مغرورانه حرفهای پدر الکلیات را برایم تکرار میکنی
حتی وقتی که همه آنچه برایم مقدس است مورد عتاب و سوال قرار میدهی
دوستت دارم چون تشنهای چون عطش داری چون همیشه در جستجوی جوابی چون منفعل و بیخیال و باری به هر جهت نیستی
و این دوست داشتنت مرا از تو فارغ نمیکند، دیروز گفتم که دلتنگت هستم وسط روضه شب عاشورا آمدی
میدانم که اهل روضه و این چیزها نیستی و حوصلهاش را نداری
اما آمدی و شدی پای پذیرایی هیئت و قدم به قدم همراهی کردی
باشد قبول بخاطر روضه نبود آمدنت،
اما تو چه میدانی که این رزق و روزیها کجا و چطور تقسیم شدهاند
حتی برای تویی که اصرار داری بگویی چیزی را قبول نداری!
دخترکم
وقتی وسط روضه پرسیدی میدانید چرا امام حسین کشته شد؟
فهمیدم که باز ذهن و دل توی معصوم را پر کردهاند،
جوابت را دادم
گفتی اما من خوانده ام که دعوا
برسر یک زن بوده است!
بغضم گرفت گفتم خودت چه فکر میکنی؟ یکنفر همهی هستی و عزیرانش را آورده تا شریک دعوا بر سر یک زن باشد؟!
سرت را پایین انداختی
شاید هم بغض کردی نمیدانم
وقتی سرت را بلند کردی گفتی فکر میکنم حق با شما باشد!
راست گفتی یا تعارف کردی نمیدانم اما مثل همیشه ناآرام بودی و پر از تشویش،
گفتم باز هم بپرس
شروع کردی از اینکه امام زمان وجود ندارد ازینکه قصه مسلمانان است تا سرمان گرم شود ازینکه دنیا چنین عاقبتی نخواهد داشت و و و...
و تمام روضه به سوالات تو و جوابهای الکن من گذشت
سوالاتی که تمام نمیشدند و توی 13 ساله را اینهمه به هم ریختهاند
کاش فرصتی بود تا بزرگترهای اطرافت را میدیدم و عاجزانه از آنها میخواستم که به کودک بودنت رحم کنند به زلال بودنت به اینکه حق ندارند عقدههای مانده در وجودشان را در روح و روان یک دخترک 13 ساله فرو کنند
همان کسانی که مدعی هستند که تو در فضای آزاد داری بزرگ میشوی و بزدلانه دروغ میگویند
چون شبانه روز ذهن و دل تو را هدف حرفهای ساخته و پرداخته ذهن بیمارشان قرار دادهاند،
عزیزدل
روزی به تو خواهم گفت که آدمها فقط با سوال و جواب به جایی نمیرسند
یک جایی و یک نقطهای باید علامت سوال ذهنت را برداری و خودت را به این جاری خروشان بسپاری
تا وجودت را دربربگیرد و با خودش ببرد
روزی باید زیر اینهمه تردیدی که قساوت میآورد، بزنی و به چشمانت اجازه باریدن بدهی و به قلبت اجازه شکستن،
باور کن وجود آدمها
برای اینهمه مقاومت ساخته نشده است...
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
#روزنوشت
#کودکی #نوجوانی
مدتی بود که میگفت برایم برنامهریزی کنید، فرصتی پیش نمیآمد
دیروز عصر آمد و دفترچه گلگلی روز دخترش را گذاشت و گفت لطفا برایم برنامه بریزید.
کار سختی بود،
وقتی مقتضیات زندگی دیگران را نمیدانی، نمیتوانی درست برنامه بدهی
آن هم برای یک دختر کلاس پنجمی عاشق که فکر میکند هرچه بگویی حتما کلام مُنزل است!
اول از تکالیف روزانهاش پرسیدم
اینکه چه کارهایی وظیفه هستند
و بعد درباره کارهای مورد علاقهاش
با هم حرف زدیم،
اینکه فرهنگ بیدارشدن و خوابیدن خانواده چگونه است و زمان غذاخوردن و رفتوآمدها و موارد دیگر،
کارها و زمانها را برایش نوشتم
و جلوی هر کاری یک نقاشی یا آیکون
از همان کار برایش کشیدم
دخترک خندان با دیدن هرکدامش ریسه میرفت
و چشمانش برق میزد،
مدتیست کتابخوان شده و بعدتر نوشتن را شروع کرد، قصه مینویسد و انصافا خوب و شیرین هم مینویسد
خوب هم اجرا میکند دخترک دوستداشتنی،
هنوز ظهر نشده قصهاش را فرستاد
و اینکه خوب به برنامه عمل کرده
و چقدر دوست داشته برنامه داشتن را،
دخترک با این همه انرژی و انگیزه
در خانواده ای زندگی میکند که برایش حوصله ندارند،
حتی وقتی گفتم تو دختر خندان منی
گفت "من تو خونه اصلا نمیخندم کسی حوصله شوخی کردن و خندیدنهای منو نداره و حتی حرفزدنهامو"
پدرومادر محترم،
مراقب ظرفیتهای قدرتمند اطرافمان باشیم، گاهی زمان میگذرد و فرصت شکوفاشدن
از دست میرود،
تکراریست اما
بچهها باید اولویت اول زندگی باشند!
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
#خوش_بحال_تو_که_میپری
وقتی #دخترها خوب مینویسند،
پر میشوم از زندگی،
پر از انرژی و نشاطی که برخلاف خیلی از شادیهای دنیا، #ماندگاری دارد.
14 ساله و 15 ساله و بیشتر و کمترشان،
همین که #قلم به دست میگیرند،
دلم برایشان پر میکشد
برای کلماتی که #دخترانه کنار هم مینشانند و آنچه در درونشان #شعله میکشد و پر #پرواز میجوید،
میان صف کلمات، #کاشت و #برداشت میکنند.
نوشتن بیش از آنکه #تکنیک بخواهد یک وجود #عاشق میخواهد یک دل گشاده و یک سر و هزار سودا میطلبد.
و #نوجوانی وقت همینهاست
وقت همین است که یکی بنشیند و حال و روزش را از نرفتن به سفر #اربعین طوری بنویسد که دلت آتش بگیرد و آن یکی رفتنش را طوری به توصیف بیاورد که خیالت بابت دریافتهای دقیقش نفس بکشد.
و یکی برایت احساسات و ادراکات شبانهاش را به قلم بیاورد آنگونه که برای فهم لطیفش از #شب، دلت غنج برود
و یکی دیگر طراحی دفتر نویسندگیاش را برایت ارسال کند و پر بشوی از شوق و دلت برای دیدن روزنوشتهایش پر بکشد.
وقتی دخترها خوب مینویسند، یعنی #رشد دارد با همهی سخت بودنش محقق میشود و همین برای آنکه روزت را بسازد، کفایت است.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#روزنوشت #نوجوانی
خودشان فکر کردهاند
خودشان تصمیم گرفتهاند
خودشان خریدهاند
خودشان نوشتهاند
و بستهها را آماده کردهاند
تا روز عید در خیابانها و بوستانها
به آدمها هدیه کنند.
دختران نوجوان و توانمند بارانی... 🌱
@ghalamzann
#دهه_هشتادیها
#دخترهایی_که_مادرانگی_دارند
با همکلاسیهایشان فرق دارند، شاید هم آنها با اینها... نمیدانم،
اما این تفاوتها فرصتها و تهدیدهایی را ایجاد کرده که دخترها به لطف خدا خوب از پس همه چیز دارند برمیآیند.
مدارس #سمپاد ویژگیهای خاص خودشان را دارند و این خاص بودن، هم برای کادر تربیتی و آموزشی و هم برای خود دانشآموزان شرایط متفاوتی را ایجاد میکند.
اما دخترها مسیر خوبی را طی کردهاند، با #محبت، با #دوستی، با دیدن نقاط #قوت دوستانشان، با #جدا_نکردن خودشان از آنها، بدون #تقابل، با ایجاد فرصتهای نابی که فقط با #زلالیت و #اخلاص دوران #نوجوانی میشود به آن رسید.
دخترها دغدغههای شیرینی دارند، احساس مسئولیتهای بزرگ، دلنگرانیهای ارزشمند، همتهای والا و تلاشهای مستمر...
دارند به خودشان میرسند:
#کتاب میخوانند، اهل عالم #معنا هستند، از #شهدا مدد میگیرند، اهل #سوال و پرس و جو هستند، اهل #حرکت و #پویایی...
و دارند نتیجه زحمات و دویدنها را میبینند
و میچشند و آدم چقدر دلش میخواهد
جای آنها باشد🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann