#نامه_سرگشاده
#ناامیدانه
#آی_آدمها_یکنفر_دارد_میسپارد_جان
میخواهم بیپروا بنویسم
بیملاحظه
با صدای بلند، با فریاد،
گوشهایتان را نگیرید و چشمهایتان را نبندید!
گویی پرده برافتاده و راز مگویی فاش شده که
این چنین دوستان دست بر سر میکوبند و فریاد وامصیبتا سر داده اند
یعنی تا به امروز که این پسرک 14 ساله
با آن زن هرکاره گفتگو نکرده بودند
نمیدانستید چه خبر است؟ واقعا نمیدانستید؟!
یا سر در برف کرده بودید تا دردسرش کمتر باشد؟!
کاری ندارد امتحانش کنید این گفتگو را به فرزندانتان نشان دهید
اصلا تعجب نخواهند کرد حتی انواع دبستانیشان!
#آقایان_مسئول #وزارت_ارتباطات #مسئولین_قضایی
#متولیان_فرهنگ #آموزش_پرورش_محترم #دانشگاهیان_فرهیخته #حوزههای_علمیه
اگر تابحال نمیدانستید وضعیت بچه های مملکت این است
که همین امروز توبه کنید ازین بیخبری،
منصب و جایگاهتان را ترک کنید
و بروید خانه نشین شوید
که زیان رساندنتان کمتر باشد
و اگر میدانستید و کاری نکرده اید بروید
خودتان را تسلیم دستگاه عدل الهی کنید!
این ویدئویی که اینهمه شما را اذیت کرده
خوراک شب و روز بسیاری از بچه های این سرزمین است
بچه هایی که از سنین دبستان در این فضای یله
و بی دروپیکر رها میشوند
و مسائلی را تجربه میکنند که در توان فطرت و خلقت و ظرفیتشان نیست
میدانید چه فشاری روی این نسل است؟!
میتوانید تصور کنید کودک و نوجوانی که هنوز راهی برای اطفای نیازش وجود ندارد
با پرسه زدنهای شبانه روزی در این فضای بیپدرومادر چه بلایی دارد سرش میاید؟!!
بگذارید کنار این اطوارهای مسئولانه را
این اظهار تاسف های نمایشی را...
این رگ غیرت های تصنعی را...
لطفا اداها را کنار بگذارید دیگر مشتری ندارند
کاری کنید لطفا کاری کنید
بدون حرف و شعار و توجیه و بهانه،
کاری کنید برای این نسلی که
دارد در فضای مجازی قربانی میشود
دارد جان میدهد دارد نابود میشود
بگذارید بدون فیلتر بگویم بدون ملاحظه
بدون سیاست بدون تدبیر
بگذارید بگویم که در کسوت یک مربی
یک فعال فرهنگی یا رسانه ای
یا هرچیزی که نامش را بگذارید
و سالها با بچه ها بوده وهست،
بگذارید بیرحمانه بگویم
با چنین شرایطی دیگر امیدی نیست!!
این را کسی میگوید که همیشه از امید گفته است
از اینکه میشود و باید بشود،
اما امروز اگر شما مسئولین نخواهید و کاری نکنید دیگر امیدی نیست
چون کودک و نوجوانی که همه ذهن ودلش
بدون حدومرز
درگیر اینهمه مساله و بی قیدی است ،
دیگر تربیت پذیر نیست!!
این روزها "تربیت" آب در هاون کوبیدن است!
و کاری از کسی برنمیآید تا کاری نکنید...
تلخ است ناامیدانه است اما واقعیت است
تلخی اش را بچشید
مانند من برای این بیچارگی گریه کنید
بگذارید دردتان بیاید...اما کاری کنید
شما را به مقدساتتان کاری کنید!
به داد این فضای باز و بی چفت و بست برسید
بچه ها را نجات بدهید..
دارند جان میدهند...
لطفا نجاتشان دهید!
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
*برسانید به دست آنهایی که باید برسد!
#نامه_سرگشاده
#نوجوانی
... عزیز
دخترک 13 ساله من
شاید روزی این نوشته را به دستت برسانم روزی که بدانم مهیای خواندن و شنیدن این حرفها هستی
در این چندماهه آشناییمان همیشه در حال پرسیدن بودی
پرسیدنهایی که جنسهای مختلف داشتند گاهی سوال خودت بودند گاهی سوال کسانی که تو را احاطه کردند
و به شکل مداوم ذهن و دلت را نشانه گرفتهاند
عزیزکم
میدانی که دوستت دارم حتی وقتی تندتند جوابهای خودت را میدهی و مغرورانه حرفهای پدر الکلیات را برایم تکرار میکنی
حتی وقتی که همه آنچه برایم مقدس است مورد عتاب و سوال قرار میدهی
دوستت دارم چون تشنهای چون عطش داری چون همیشه در جستجوی جوابی چون منفعل و بیخیال و باری به هر جهت نیستی
و این دوست داشتنت مرا از تو فارغ نمیکند، دیروز گفتم که دلتنگت هستم وسط روضه شب عاشورا آمدی
میدانم که اهل روضه و این چیزها نیستی و حوصلهاش را نداری
اما آمدی و شدی پای پذیرایی هیئت و قدم به قدم همراهی کردی
باشد قبول بخاطر روضه نبود آمدنت،
اما تو چه میدانی که این رزق و روزیها کجا و چطور تقسیم شدهاند
حتی برای تویی که اصرار داری بگویی چیزی را قبول نداری!
دخترکم
وقتی وسط روضه پرسیدی میدانید چرا امام حسین کشته شد؟
فهمیدم که باز ذهن و دل توی معصوم را پر کردهاند،
جوابت را دادم
گفتی اما من خوانده ام که دعوا
برسر یک زن بوده است!
بغضم گرفت گفتم خودت چه فکر میکنی؟ یکنفر همهی هستی و عزیرانش را آورده تا شریک دعوا بر سر یک زن باشد؟!
سرت را پایین انداختی
شاید هم بغض کردی نمیدانم
وقتی سرت را بلند کردی گفتی فکر میکنم حق با شما باشد!
راست گفتی یا تعارف کردی نمیدانم اما مثل همیشه ناآرام بودی و پر از تشویش،
گفتم باز هم بپرس
شروع کردی از اینکه امام زمان وجود ندارد ازینکه قصه مسلمانان است تا سرمان گرم شود ازینکه دنیا چنین عاقبتی نخواهد داشت و و و...
و تمام روضه به سوالات تو و جوابهای الکن من گذشت
سوالاتی که تمام نمیشدند و توی 13 ساله را اینهمه به هم ریختهاند
کاش فرصتی بود تا بزرگترهای اطرافت را میدیدم و عاجزانه از آنها میخواستم که به کودک بودنت رحم کنند به زلال بودنت به اینکه حق ندارند عقدههای مانده در وجودشان را در روح و روان یک دخترک 13 ساله فرو کنند
همان کسانی که مدعی هستند که تو در فضای آزاد داری بزرگ میشوی و بزدلانه دروغ میگویند
چون شبانه روز ذهن و دل تو را هدف حرفهای ساخته و پرداخته ذهن بیمارشان قرار دادهاند،
عزیزدل
روزی به تو خواهم گفت که آدمها فقط با سوال و جواب به جایی نمیرسند
یک جایی و یک نقطهای باید علامت سوال ذهنت را برداری و خودت را به این جاری خروشان بسپاری
تا وجودت را دربربگیرد و با خودش ببرد
روزی باید زیر اینهمه تردیدی که قساوت میآورد، بزنی و به چشمانت اجازه باریدن بدهی و به قلبت اجازه شکستن،
باور کن وجود آدمها
برای اینهمه مقاومت ساخته نشده است...
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann