ای دل
اندر بند زلفش
از پریشانی منال
مرغ زیرک
چون به دام افتد
تحمل بایدش...
@ghalamzann
#پزشک_دهکده
دکتر مایکلا کوئین را از همان اولین بار که دیدم دوست داشتم
تلاش میکردم حتی یک قسمتش را از دست ندهم با آن شخصیت مبارز و خستگیناپذیر و امیدوار،
آنقدر با دکترمایک زندگی میکردم که حس میکردم شبیهش شدم
به وقت خندیدن به وقت گریستن
به وقت زندگی کردن
و به وقت عشقورزیدن
و میدانستم که
بازی عجیب و بیادماندنی
"جین سیمور"
با آن همه حس ماندگاری که داشت
و شخصیت جالبتوجه "جولاندو" برای همیشه در زوایای زندگیام خواهد ماند
سالها از تماشایش گذشته است
اما
این روزها خیلی اتفاقی دوباره به سراغش رفتهام با تلوبیون!
به سراغ این نوستالژی تاثیرگذار زندگیام...
درست در یک بزنگاه!
عکس: از کوه چیده و آورده،
میگوید هم بوکشیدنش مفید است هم
بخور دادنش هم دمکردن وخوردنش🌸
@ghalamzann
-من احتیاجی به کمک ندارم سالی!
-چرا خجالت میکشی از دیگران کمک بگیری؟
-این یک عادت قدیمیه...
-عوضش کن!
@ghalamzann
-سالی دیگه کافیه!
-نه بازم لازم داریم
-اینقدر یکدنده نباش!
-این یک عادت قدیمیه...
-عوضش کن!
@ghalamzann
#شطحیات
وقتی به تو رجوع میشود
یعنی جایی در عالم هنوز مهمی
لازمی موثری باید باشی
وقتی کسی کارت دارد
یعنی خدا هنوز با تو کار دارد
یعنی لازم بوده
که تو هم در شمار بندگان حاضر در دنیا باشی
و این در اختیار تو نیست
نه اینکه فکر کنی کسی هستی
نه اصلا و ابدا
اما باید فکر کنی که
خدا برای تک تک کسانی که در دنیا نگهشان داشته برنامه دارد
کارشان دارد بیخود نیست نگه داشتنشان،
آب و دانه دنیا که مفت نیست بدهند بخوری و راست راست راه بروی
حتما باید کاری انجام دهی
که اینطرف نگهت داشته اند
بقول استاد که میفرمود
تا وقتی کاری ازت ساخته است خدا نگهت میدارد
وقتی تو را میبرد که بردنت صرفه بیشتری داشته باشد، حالا این صرفه چیست و آن بالا چه معنا ودلیل و حکمتی دارد،
ما نمیدانیم و نمیفهمیم!
مثلا شاید این باشد که بروی شرّت کمتر میرسد یا بمانی فرصت آدم شدنت بیشتر میشود یا نه بمانی که حجت برایت تمام شود که ببین،
تو آدم بشو نیستی!
و خدا نکند این باشد برای کسی...
علی ایحال اينها را گفتم
تا بگویم اگر به شما رجوع میشود
اگر مردم به سراغتان میآیند
اگر کارشان را به شما واگذار میکنند
بدانید و هشیار باشید
که خداوند هنوز با شما کار دارد!
پس اورا شکر کنید
که همچنان رویتان حساب باز کرده است..
ف. حاجیوثوق
@ghalamzann
دلم آهوی بیتاب و پریشان
کبوتر بچهای در دست طوفان...
إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِينَ إِلَيْكَ والِهَةٌ❤️
@ghalamzann
#احساس_ارزشمندی_حقیقی
گاهی مادرها عکسهای جالب بچههایشان را میفرستند تا در جمع مادران یا بچهها
طرحش کنم و آن بچه احساس خوبی نسبت به آن اتفاق در جمع دیگران داشته باشد.
مثلا عکس جشن تکلیف،
عکسی که در حال انجام یک کار خوب گرفتهاند و موضوعات مختلف،
این بار یک مادر با شوق و هیجان
عکس فرزندش را برایم فرستاده با یکی از خوانندگان مشهور و نوشته
"ببینید فلانی افتخار داد با پسر من عکس بگیرد"
احتمالا انتظار دارد من هم هیجانزده شوم و با بهبه و چهچه عکس را منتشر کنم و بگویم
"اوووه بچهها یا مادرها،
ببینید فلانی با کی عکس گرفته!..."
اما تعجب میکند وقتی در جوابش مینویسم
"چه عکس قشنگی، چه افتخاری نصیب آقای فلانی شده که با ... جان عکس گرفته است"
مینویسد "نمیدانید چقدر سخت بود عکس گرفتن با آقای فلانی..."
بیتعارف مینویسم" اما من بجای شما بودم
بچه را به چنین کار سختی وادار نمیکردم"
و تصور میکنم چطور بچه را وسط جمعیت جلو بردهاند و احتمالا مقابل بچه از فرد مذکور خواهش و التماس کردهاند تا با بچه عکس بگیرد!
مینویسد
"اما برای بچهها باید جالب باشد دیدن این عکس"
مینویسم" ضمن عذرخواهی اما من ترجیح میدهم این آدمها برای بچهها بزرگنمایی نشوند آنقدر که فکر کنند اگر عکسی با او دارند افتحار زندگیشان به حساب بیاید..."
و برایش از ارزشمندی فرزندش میگویم که واقعا نیازی به چنین مضافی ندارد!
احساسات مادرانهاش که جریحهدار میشود،
مینویسد حق با شماست او باید خوشحال باشد که با پسرک من عکس گرفته است!
ف حاجی وثوق
@ghalamzann
#قربانی_در_قربان
#اطعام_در_غدیر
جهت اطلاع خیرین ارجمند،
قربانی گوسفند به مناسبت عید قربان،
به فضل الهی به نیت سلامتی و رفع بلایا انجام خواهد شد و طبق روال معمول ، بسته های گوشت یا بین خانواده های نیازمند توزیع میگردد و یا در اطعام روز عید غدیر برای نیازمندان حاشيه شهر، استفاده خواهد شد.
(لازم به یادآوریست که سال گذشته 13 گوسفند در روز عید، قربانی و حدود 5000 غذا در روز عیدسعیدغدیر بین نیازمندان توزیع گردید)
دوستانی که تمایل به شرکت در این خیر جمعی دارند، لطفا پس از هر نوع واریزی حتما موضوع واریز را اطلاع دهند.
شماره کارت خیریه شهدای نوفللوشاتو:
6273811167799631
@ghalamzann
تلاش استاد برای احیای یک ناامید:
[سلام علیکم ورحمة الله وبرکاته
اعظم مخلوقات پیامبر اکرم به امیرالمؤمنین فرمودند"یاعلی اگریک نفربدست تو هدایت شودبالاتراست ازانچه خورشیدوماه بران میتابد"
ماوظیفه خودرادرحدتوان انجام میدهیم هدایت ازجانب خداونداست هرکس پذیرفت هدایت میشود"ان تطیعوه تهتدوا"
مگرخروجی پیامبران چندنفربودندبعضی اوقات درحدانگشتان دست...]
@ghalamzann
چندسالی هست که افتخار آشناشدن با او را پیدا کردهام، اما اسمش را نمیآورم تا بماند برای دوستانی که اورا میشناسند،
مظهر اراده، تلاش و خستگیناپذیری،
از آنها که از ایده تا عملشان
فاصلهای نیست و شعار نمیشناسند،
به گمانم 32 ساله باشد و پنجمین فرزندش را به دنیا آورده،
اما او فقط مادر 5 فرزند نیست،
اهل قلم است آنقدر خوب مینویسد که بارها میخوانمش و نوشتههایش آنقدر از دل برمیآید که عمیقا بر جان مینشیند،
اهل نشستن نیست، توقف را نمیشناسد،
کارآفرینی میکند
لازم باشد ازین منطقه به آن منطقه ازین شهر به آن شهر خانه اش را میکشاند و میبرد و برای اهدافش جان میدهد،
زنان حاشیه شهر را احیا کرده
راهشان انداخته
تولید میکنند برایشان بازار ایجاد میکند
پای کار میآوردشان
انگیزه میدهد امید ایجاد میکند
و فقط اینها نیست
فیلم خوب که اکران میشود برایش نذر فرهنگی جور میکند بلیط میفروشد
آدمها را ترغیب میکند که بروند و ببینند
و همه اینها بخش کوچکی از کارهای او هستند،
و مادری هم میکند، خوب و متفاوت،
آنقدر که فرزند 12 سالهاش برای خودش مردی شده و بازار میگرداند
چندروز قبل مهمان برنامه خانواده بود
ساده و بی غل و غش و بدون شعار،
و هیچکس نفهمید پشت چهره این مادر راضی و آرام چه رزومه عریض و طویلی وجود دارد و شاید هم صلاحش در همین بود که درست معرفی نشود
همیشه به احوالاتش غبطه خوردم
و خیلی زیاد برایش احترام قائلم
و میدانم که بقول دوستان
او شهید خواهد شد🌷
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#زیر_پوست_شهر
زن با دو فرزند کوچکش هرازگاهی به مسجد میآید و مینشیند تا نمازگزاران شاید کمکی کنند
از راه دور میآید جایی در حاشیه شهر،
لکنت زبان دارد و سخت حرف میزند با گویشی که نمیدانم دقیقا متعلق به کجاست
پسر بزرگترش که در عکس میبینید، کرولال است اما به غایت اهل شیطنت،
مادرش میگوید خیلی هم بیتربیت است!
این بارهم آمدند و اجازه گرفت تا بقچهاش را در دفتر خیریه بگذارد و برود جلوی درب مسجد سائلیاش را بکند!
اما دو بچه جان به سرمان کردند،
یکی دستمال کاغذیها را بیرون میکشید آن یکی وسایل روی میز را میخواست...
شکلات که گرفتند رفتند پیش مادرشان،
اما این یکی که بزرگتر بود،
بیخیال نمیشد،
طوری محبت شکلات و لبخند زیر زبانش مزه کرده بود که از در بیرونش میکردی از همان در باز میآمد و جلویت میایستاد،
حالا دیگر لباسش را درآورده بود و بدون لباس رفت و آمد میکرد،
عکس که گرفتم اشاره کرد نشانم بده
وقتی دید با صدای بلند خندید،
بعد هم کاغذی آورد که رویش مثلا چیزی نوشته بود و تحویلمان داد،
زن میگفت شوهرش کتکش میزند
و زیر سرش بلند شده!
و میگفت که یک بچه دیگر داشته گمش کرده تا برود بهزیستی
و حالا در بهزیستی است
و میگفت این پسر خیلی بیتربیت است. هنگام گفتن این جملات چند کلمه خیلی زشت و بیادبانه نثار بچه کرد!
و با ناامیدی گفت وقتی این بیتربیت باشد کوچکتره هم بیتربیت خواهد شد
و رفت...
پسرک اما فارغ از رفتارهای بیادبانه که البته فقط شامل مادرش میشد،
سخت محتاج توجه بود و محبت
و حتی یک نگاه کوچک!
(و نزد خداوند مقدس ترین نهاد،
"خانواده" است...)
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann