May 11
🔷در مسئله حجاب و عفاف کدام شناخت نیازمند حمایت است؟
✍️ حمید احتشامکیا
🔸وقوع شناخت و معرفت درباره هر چیزی در انسان، امری حادث است؛ یعنی هر فردی از افراد انسان، ابتدا در اثر مواجهه با نوعی از انواع استدلال، واجد یک واحد شناخت میشود.
🔸فرقی نمیکند شناختِ پایه یعنی شناخت در مرحله حدوث و شکلگیریِ اولیه، مبتنی بر کدام نوع از انواع استدلال یا قیاس، ارائه شده باشد؛ آنچه مهم است این است که شناختِ پدیدآمده صرفا در مقام حدوث قرار دارد و برای ورود به مرحله بعدی، به تأییدات مکرر نیازمند است.
🔸البته منکر آن نیستم که شناختِ مبتنی بر قیاسِ برهانی از شناختِ مبتنی بر قیاسِ خطابی یا جدلی از استحکام بیشتری برخوردار است، اما میخواهم بگویم حتی استحکام قیاس برهانی نیز یک استحکام اولیه است.
🔸شناخت، پس از مرحله حدوث و شکلگیری، وارد مرحله تأیید میشود. تأیید شناختِ پایه، بدان معناست که انسان در زندگی خود لازم است شناخت بدستآمده را مرتباً تأیید کند. فرآیند تأییدگرفتن همان بازخوردی است که فرد در اجتماع به انحاء مختلف دریافت میکند.
🔸خانم محجبهای را تصور کنید که با یک قیاس برهانی معتقد به وجوب و لزوم رعایت حجاب شده است، اما اعتقادش در عمل از طرف جامعه مورد تأیید قرار نمیگیرد؛ چه بلایی بر سر آن اعتقاد خواهد آمد؟ شک نکنید که پس از تزلزل، فروخواهدپاشید. شناخت ، پس از مرحله تأیید یعنی با دریافت بازخوردهای پی درپی و بی حد و حصر مثبت، وارد مرحله تثبیت میشود.
🔸بنابراین نباید گمان کرد وقتی فردی را به رعایت حجاب و عفاف دعوت کرده و برای او انواع استدلالها را ارائه میدهیم مجاز است رهایش کنیم. آن فرد پس از دریافت استدلالهای گوناگون، ممکن است واجد یک واحد شناخت پایه شود، اما برای دریافت تأییدات پیدرپی که در حکم شیر مادر برای طفل نوزاد است چه برنامهای داریم؟
🔸وقتی یک خانم محجبه با انواعی از طراحیهای مد و لباس مواجه میشود که نه تنها تأییدی بر شناخت او نیست بلکه جان آن را نیز هدف قرارگرفته است چه رخ خواهد داد؟ وقتی محیطهای ادرای و کارمندی، محیط درس و دانشگاه، عروسیها و جشنها و از همه مهمتر رسانه ملی و غیرملی همه و همه سراسر تأیید مخالف و بازخورد منفی است، گمان میکنید چه بلایی بر سر آن اعتقاد نوپا خواهد آمد؟
🔸مهمترین کارکرد آموزه «امربه معروف و نهی از منکر» کارکرد شناختی است؛ یعنی تأیید شناختِ پایه بهمثابه بازخود مثبت اجتماعی. اما مضافا بر آن، چه ایدههایی برای این مرحله از شناخت در نظر گرفته شده است؟ یک خانم محجبه در سینما، در تبلیغات، در رسانه، در بازار و به طور کلی در جامعه با چه میزان از تأیید مواجه است و با چه میزان از هجمه؟
🔸تأیید شناخت، یک مرحله مهم و اساسی است و نیاز به هوشمندی فراوان در طراحی دارد. تأییدِ معطوف به زبان از نازلترین نوع تأییدات است. برداشت خود نویسند از فضای جامعه ایرانی این است که تأییدات کمی در بافت جامعه برای حجاب و عفاف وجود دارد و بیشک هر طفل نوپایی بدون آبونان دوام نمیآورد.
✅توصیهام این است که به جای هزینه بر سر تولید استدلال بهمثابه تولید شناخت، به فکر نان و آبِ تأیید برای اطفال شناخت باشید.
🔹چگونه اعتقادات یک جامعه را برافکنیم؟
🔸براساس توضیحاتی که ارائه شد، کافی است تأییدات موافق یک اعتقاد را کم کرده و تأییدات منفی را در جامعه ترویج دهیم. آنگاه خواهید دید که اعتقادات آن جامعه کمکم و بهتدریج سستشده و در نهایت ترک میشود.
🔈هیچ میدانستید اغلب شعائر دینی و لزوم رعایت آن در جامعه در همین راستا یعنی نظریه شناخت تأییدی قابل ارزیابی است؟
💡یک پیشنهاد:
🔸پیشنهاد میکنم به جای تفکر درباره اینکه چگونه بیحجابان را تخطئه کنیم به این نیز بیاندیشیم که چگونه باحجابان را تقویت کنیم.
🔸چرا در داستان حجاب و عفاف بانوان محجبه دال مرکزی و نقطه ارشمیدسی قضیه نباشند؟
🔸چرا سیاستمداران نقش پزشک را بر عهده گرفته و به دنبال درماناند؟ چرا توجه از روی باطل به سمت حق نمیچرخد؟
https://eitaa.com/ghalayaane_ghalam
🔷 نظریهپردازی چگونه جایی است؟
🔷 جنگ ایدهها چگونه جنگی است؟
✍️ حمید احتشامکیا
🔸همیشه اینگونه نیست که ایده یک متفکر که معمولا در قالب دفتر یا کتاب یا درسگفتاری ارائه میشود، حتما و الزاماً مورد درک و عنایت خواننده هم قرار گیرد. چهبسا خوانندگانی که تلقیِشان از متن، با تلقیِ نویسنده متفاوت است. چهبسا خوانندگانی که درک و دریافتشان از متن با آنچه نویسنده قصد کرده مغایر است. خلاصه و به تعبیر حرفهای چهبسا: «ما قصد لم یقع و ما وقع لمیقصد».
🔸علت این تفاوتها در این است که هر نویسندهای -در اینجا مرادم متفکران و اندیشمندان است- قبل از بیان یا نوشتن، ایده و طرحی کلی در سر دارند؛ اما لاجرم برای نشاندادن آن، چارهای جز کنارهم گذاشتن حروف و کلمات و سطرها و بندها و صفحات و اوراق ندارند، امری که به تدریج و در بستر زمان رقم میخورد. از سوی دیگر خواننده نیز برای فهم آن طرح کلی چارهای جز خواندن همین حروف و کلمات و بندها و سطرها و صفحات و اوراق ندارد؛ همان امری که به تدریج و در بستر زمان رقم میخورد.
🔸بنابراین لازم است هر خوانندهای در نهایت متن، مطمئن شود که آن طرح کلی یا طرز تلقی نویسنده بهسلامت در ذهن و جانش نقش گرفته است. اینجا دقیقا همان جایی است که پای بازخوانی یک متن به میان میآید.
🔸گاهی انسان خالیالذهن سراغ یک متفکر میرود و گاهی با یک طرح و ایده کلی سراغ آن میرود. انسانِ خالیالذهن، سراغ متن میرود تا یاد گیرد؛ اما خوانندهای که صاحب و حامل ایده است نه به قصد یادگیری که میخواهد فهمش را بر متن عرضه کند تا شاید سستیها و کاستیهایش یا سختیها و راستیهایش را پیدا کند. بازخوانی یک متن به معنای عرضهکردن یک فهم کلان یا ایده شکلگرفته بر متن است. در این مقام خواننده طرز تلقیاش را بر متن عرضه میکند تا بداند در فهم و درک تلقیِ نویسنده تا چه میزان موفق عمل کرده است.
🔸در این مقام است که میتوان طرحی را به چالش کشید و اصلاحش کرد یا به چاه و چالهاش کشیده و سرنگونش کرد. اینجا همان مقام درک و ایجاد ایدههاست. اینجا همان میدان جنگ ایدههاست.
🔸اغلب درسخوانها و کتابخوانهای ما هرگز از مقام آموزش و خوانش تدریجی متن خارج نمیشوند. معمولا کتاب متفکری را یا ناتمام رها میکنند یا بهنحوی تمام میکنند که اصلا ایدهای -فارغ از صحت و سقمش- در ذهنشان شکل نمیگیرد تا چه رسد بخواهند آنها را مقابله کنند. فی المثل بسیارند کسانی که منطق ارسطو یا فلسفه افلاطون را خواندهاند. بسیارند طلاب یا دانشجوهایی که فقه و اصول و فلسفه میخوانند؛ اما چه قلیل و اندکاند کسانی که بتوانند بگویند ایده ابنسینا در منطق یا فلسفهاش چه بوده؟ یا ایده افلاطون در ریاضیات چه بوده؟ یا طرح کلی شیخ انصاری یا سایر فقهای مؤسس در فقه چه بوده است؟
🔸اگر چنین افرادی یافت شوند، یعنی کسانی پیدا شوند که آنقدر فرصت برایشان فراهم بوده و آنقدر ربالنوعشان مددکارشان بوده و آنقدر مزاج فهمشان به اعتدال بوده که توانسته باشند ایدهها را دریابند، آن وقت میتوان از جنگ ایدهها و نظریهپردازی صحبت کرد. آنگاه میتوان از تقابل ایدهها سخن راند. آن وقت است که مقدور است از ایدههای حکمرانی در جمهوری اسلامی ایرانی سخن گفت.
🔸شکار شاهماهی ایدهها در دریای خروشان متون و آبهای مواج کلمات بس سخت و دشوار است. طلاب در حوزههای علمیه اغلب شرایط عبور از گردابهای متن کفایةالاصول و فرائدالاصول را هم ندارند، چه رسد به فتح کتاب و دریافت طرح کلی یا ایدههای ناب مؤلفان. در دانشگاه هم وضعمان تعریفی ندارد. خلاصه اگر خلاء نظریه داریم که داریم، باید طالب باشیم، باید سرمایهگذری کنیم. باید شرایطش را فراهم کنیم. باید قدردان باشیم.
🔸ایدهپردازی یا نظریهپردازی در جنگ ایدهها حاصل میشود تا ایده رقیب درک نشود ایده رفیق ساخته و پرداخته نمیشود. اگر قرار باشد کسی در این بین ایدهپردازی کند حتما کسانی هستند که بعد اللتیا و التی توانستهاند به مقام درک ایدهها نائل شوند. سنت در حوزههای علمیه حمایت از چنین افرادی بوده است نه بازیگران فیکبازار مقالهنویسی.
📢 شاید رمز و راز سرگیجیمان در عصر حاضر و خلاء تئوریمان در مسائل مختلفی چون حجاب و عفاف یا مسئله هوش مصنوعی یا مسئله فضای سایبر و مورادی از این دست ریشه در بسیاری از نفهمیدنهایی باشد که مسئول مستقیم و مباشر آن نهادهای علمی کشور است.
#جنگ_ایدهها
#نظریه_پردازی
#خلاء_نظریه
https://eitaa.com/ghalayaane_ghalam