حضورِ گُم شدهی صدهزار آدمِ گُم !
حضورِ وحشیِ رنگ
طنينِ نعرهی مسلول و خندهی مسموم
طنينِ دغدغه، جنگ
*
يکی به عربده گفت :
درود بر آبی !
به هر کجا که رَوی رنگِ آسمان آبیست
به طعنه گفت کسی با غرور و بیتابی :
ولی نبود آبی
ميانِ هيچ رگی خونِ هيچکس هرگز
درود بر قرمز !
*
فضای ساده و سبزِ زمينِ آزادی
در انفجارِ صدای ترقهها، در دود
نَوَد دقيقه کدورت
نَوَد دقيقه کبود
*
در آستانهی در
غريب و غمزده طفلی کنارِ وزنهی پير
به فکرِ سنجشِ وزنِ هزار ناموزون
و پيرمردی گُنگ
تکيده
تشنه
به دنبالِ لقمهای روزی
کدام استقلال ؟!
کدام پيروزی ؟! ...
#مرتضی_امیریاسفندقه