eitaa logo
قلب فرهنگی شهر
2.9هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
5.1هزار ویدیو
102 فایل
قلب فرهنگی شهر " رسانه رسمی سپاهانشهر اصفهان" اخبار و اطلاعیه های اجتماعی، فرهنگی و مذهبی پیگیری معضلات اجتماعی و فرهنگی ارتباط و دریافت گزارشات: @Admin_GhalbeFarhangiShahr
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼 دعای روز ششم ماه مبارک رمضان @ghalbefarhangishahr
شرح دعای روز ششم ماه مبارک رمضان.mp3
4.96M
✅ شرح کوتاه دعای ماه مبارک رمضان 🎤🎤 حجت الاسلام کرمی 💠 التماس دعا @ghalbefarhangishahr
AUD-20200430-WA0004.opus
615K
📝 پیام امام جمعه محترم سپاهانشهر حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای ملکیان (زیدعزه‌) به مناسبت ۱۱ اردیبهشت روز جهانی کـارگـر ⏯ بزرگداشت مقام والای کارگر در اسلام @ghalbefarhangishahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
joze6.mp3
3.98M
❇️ ✴️ ✔️ تقدیم به امام زمان (عجل‌الله‌فرجه‌الشریف) @ghalbefarhangishahr
💠 راهکارهای زندگی موفق در جزء ششم قرآن @ghalbefarhangishahr
⛔️روز چهارم مسابقه بزرگ کتابخوانی⛔️ از طریق کانال قلب فرهنگی شهر 🌹مسابقه رو از دست ندین... و به دوستان تان هم معرفی نمایید @ghalbefarhangishahr
🌹از ویژگی های دیگرابراهیم اینبود که افرادراتاجایی که میتواند به سمت دین وخدابکشد. من با ابراهیم در زورخانه باهم دوست ورفیق بودیم. با اینکه من از او چندسال کوچکتر بودم،اما او همیشه بامن بامهربانی حرف میزد وبرخلاف دیگران مراتحویل میگرفت. در زورخانه چندنفربودند که بعد از اتمام وقت زورخانه ،به همراه دوست بزرگسالشان به خیابان های گمرک تهران میرفتند و کارهای فسادباری انجام میدادند. ابراهیم هرچه آنها را نصیحت میکردبیفایده بود. یک شب تصمیم گرفت با آنها برود وببیندکه چکارمیکنند. فردای آن روز بعدازاتمام زورخانه، درحالی که آن چندنفر میرفتند ،ابراهیم گفت:صبرکنید!کجامیروید؟من هم باشما می آیم. آن چندنفربا اینکه تعجب کرده بودند،ولی قبول کردندکه ابراهیم بیاید. من فقط شاهدماجرا بودم. فرداکه ابراهیم را دیدم،گفتم:دیشب که با آنها رفتی چه شد؟؟ گفت:آنها از رفیق بزرگسالشون دستورمیگرفتندوهمون رفیقشون اینهارو به سمت کارهای خلاف میکشوند. من هم هرچی آیه وحدیث براشون خوندم،هیچ تاثیری نداشت!دلم به حال پدرومادرهایشان میسوزد. مدتی بعد یک پسری که به ظاهر کمی خوش قیافه بودبرای تماشابه زورخانه آمد. بعداز زورخانه ابراهیم سریع به خانه رفت. آن عده ای که اهل کارهای فساد بودند،به سمت آن پسر رفتند و اظهار دوستی کردند. بعد هم آن پسر را باخودشان بردند. من سریع رفتم وبه ابراهیم خبردادم،ابراهیم هم دوچرخه دوستش را قرض گرفت وسریع به سمت آنها حرکت کرد. دریک میدان به آنها رسید و باعصبانیت دادزد:اون پسر رو ول کنید. آنها هم که از هیکل وقدرت بدنی ابراهیم میترسیدند ان پسر راول کردن. ابراهیم به من گفت:خدارو شکرکه به من خبردادی،وگرنه معلوم نبود چه بلایی به سراین پسر میومد.🌹 @ghalbefarhangishahr
💠سوال مسابقه کتابخوانی💠 سوال ... آن چند نفر خلافکار،از چه چیزی ترسیدند؟! 1️⃣از ایمان ابراهیم 2️⃣از سخنان ابراهیم 3️⃣از هیکل ابراهیم 4️⃣از عذاب الهی پاسخ صحیح رو به آیدی زیر همراه با نام و نام‌ خانوادگی تون ارسال فرمایید: 🆔 @Faghirollah @ghalbefarhangishahr