👆 #خاطره
روزی جوانانی تکه تکه شدند تا نگاه بیگانه به ناموسشان نیفتد
🔻امروز اما...
💢جوانانی لباس هایشان را تکه تکه می کنندتا نگاه ناموس مردم را بدزدند
❤️👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/ghamarbaniihashem
گزارش تصویری
#محفل انس باقران وشهدا
به مناسبت هفته دفاع مقدس
#درجوارتربت شهیدگمنام روستای ریجن
باحضورخواهران وبرادران اعضای کانون فرهنگی قمربنی هاشم برگزارشد.
این مراسم همراه بودباتلاوت یک جزء قرآن هدیه به شهداوامام شهدا؛گرامی داشت سردارسلیمانی؛مداحی وعزاداری توسط مداح جوان اهلبیت ع #سعیدکریمیان ؛#خاطره گویی وسرودن #اشعارناب دروصف شهیدسلیمانی توسط آقای حسن زاده همرزم شهیدمهدی زاده درعمليات والفجر8
#پذیرایی
#بارعایت کامل پروتکل های بهداشتی
#ماسک وموادضدعفونی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷 #دفاع مقدس
👇👇👇👇
@ghamarbaniihashem
#خاطره
هر سال فاطمیه ده شب روضه داشت. بیشتر کارها با خودش بود، از جارو کشیدن تا چای دادن به منبری و روضه خوان.. سفارش میکرد شب اول و آخر روضه حضرت عباس (ع) باشد. مداح رسیده بود به اوج روضه.. به جایی که امام حسین(ع) آمده بود بالای سر حضرت عباس.. بدن پر از تیر ، بدون دست و فرق شکاف خورده برادر را دیده بود. با سوز میخواند...
تا اینکه گفت: وقتی ابیعبدالله برگشت خیمه ، اولین کسی که اومد جلو سکینه خاتون بود. گفت:《بابا این عمی العباس..》ناله حاجی بلند شد !《آقا تو رو خدا دیگه نخون》دل نازک روضه بود.. بی تاب میشد و بلند بلند گریه میکرد. خیلی وقت ها کار به جایی میرسید که بچه ها بلند میشدند و میکروفن را از مداح میگرفتند.. میترسیدند حاجی از دست برود با ناله ها و هق هقی که میکرد ...
#یادشهدابایکصلوات🕊🍃
گزارش تصویری
برگزاری رزمایش روشنگری باعنوان
#نهضت تواصی به مناسبت سالروزآزادی خرمشهرباحضوربسیجان پایگاه غدیروعموم خواهران وبرادران همراه بااقامه نمازجماعت مغرب وعشاء
سخنران: حجه الاسلام سیدرضارزاقی
#گرامی داشت یاد شهدای هشت سال دفاع مقدس باحضوربرادران وخواهران بسیجی
ازدیگربرنامه های این مراسم
# توجیح وبیان رزمایش نهضت تواصی توسط فرمانده پایگاه غدیر آقای محمدمهدی دهقانی
#ازدیگربرنامه های این مراسم
#قرائت یک صفحه ازقرآن هدیه به شهدای سالروزآزادی خرمشهر
#خاطره گویی رزمنده وجانبازهشت سال دفاع مقدس آقای رضاجعفری
بازدیدمیدانی برادران مسئول ازسپاه ناحیه آران وبیدگل
مکان:مسجدامامزاده سلطان صالح روستای کاغذی
💠پایگاه غدیرآستان مقدس سلطان صالح
#کانون فرهنگی قمربنی هاشم ع روستای کاغذی
@ghamarbaniihashem
#پخش کلیپ
#خاطره ماندگار
#سال ۱۳۷۶
#عزاداری هیات اقاقمربنی هاشم ع
مداح زنده یاد مرحوم قوام دهقانی
شب عاشورای حسینی همراه باعزاداری
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🌱
#وسلامهمهنوکرهابهاباعبداللهالحسین
#ما_نسل_به_نسل_در_پناهت_هستیم
@ghamarbaniihashem
#طنز
#خاطره فوق العاده #خواندنی
😂😂😂😂
#دلـــت_پاڪــــ_باشــــه🙄🙄
در یڪی از دانشگاه ها
پیرامون #حجاب سخنرانی میڪردم
ناگهان دختری جوان از وسط جمعیت فریاد زد
حاجاقااااااااااااااااا
چرا شما حجاب را ساختید؟!!!!
گفتم ؛ حجاب ، بافتهء ذهن ما نیست
حجاب را ما نساختیم بلکه در کتاب خدا یافتیم
گفت ؛ حجاب اصلا مهم نیست
چون ظاهر مهم نیست دل پاڪ باشه کافیه
گفتم ؛ آخه چرا یه حرفی میزنی ڪه
خودت هم قبول نداری؟!!!!
گفت : دارم
گفتم : نداری
گفت : دارم
گفتم : ثابت میڪنم ڪه
این حرفی ڪه گفتی خودت قبول نداری
گفت : ثابت ڪن
گفتم : ازدواج ڪردی
گفت : نه
گفتم : خدایا این خانم ازدواج نڪرده و
اعتقاد داره ظاهر مهم نیست دل پاڪ باشه
پس یه شوهر زشت زشت زشت قسمتش بفرما
فریاد زد : خدا نڪنه
گفتم : دلش پاڪه 🙄
گفت : غلط ڪردم حاجاقاااااااا😢😭😂😂😂😂
#مواظب_افڪارمون_باشیم
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃👇
@ghamarbaniihashem
🕊در محضر امام ره
📖 #خاطره #انس_با_قرآن
🔹خانم دباغ روایت میکند: وقتی غذای امام را داخل اتاق میبردم وارد اتاق که میشدم میدیدم قرآن را باز کردهاند و مشغول قرائت قرآن هستند مدتی این مسئله (کثرت قرائت قرآن) ذهنم را مشغول کرده بود تا اینکه روزی به امام عرض کردم: «حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است دیگر چرا اینقدر قرآن میخوانید؟»
🍃 امام مکثی کردند و فرمودند: «هر کس بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود باید دائم قرآن بخواند.»
📝راوی: مرضیه حدیدچی (دباغ)، پابهپای آفتاب، ج ۲، ص۱۵۷
#امام_خميني رحمةاللهعليه
#قرائت_قرآن
#ما_نسل_به_نسل_در_پناهت_هستیم
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌱🌱🌱🌱🌱🌱👇
@ghamarbaniihashem
🔸 یمن را دریاب ... ! 🔸
📝#خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
پدر داشت روزهای پایانی را میگذراند. دکترها برایش اصطلاحِ «سپسیس عفونی» را بکار میبردند. «سپسیس» یک بیماری خطرناک و مرگبار است که بر اثر واکنش شدید سیستم ایمنی بدن در برابر عفونت شدید ایجاد می شود. «سپسیس شدید» منجر به «شوک سپتیک» می شود. این شوک، فشار خون پدر را کمتر از ۷ کرده بود. بوسيله دارویی که دائم و بهتدریج به بدن تزریق میشد، سعی در جلوگيری از اُفت شدید فشار داشتند.
این حالات، پدر را در خوابی عمیق و متفاوت فرو میبرد؛ حالتی اغماء گونه ...
از شب، نوبت حضور من بالای سرشان است. حالتی رفت و برگشت دارند. بیهوش و هوشیار در نیمههای شب نگاهی به من کردند. «علی بیا !». بعد بلافاصله گفتند: «از یمن چه خبر؟!». متعجب نگاه میکنم. «با موشک کجا را زده؟». گویی نظارهگر واقعهای بوده که من از آن بی خبرم. میگویم: «خواب دیدید؛ ما الآن در بیمارستان نمازی هستیم». رویش را برمیگرداند. «نه، خواب نبود! یمن را دریاب. اخبار یمن را پیگیر باش. آخرالزمان از یمن آغاز میشود. از شلیک اولین موشکها !» بعد سکوتی طولانی کرد. دوباره میگوید «علی بیا!».
اشاره میکند که «سرت را جلو بیار». سرم را میچسبانم به دهانش. باصدای بیجوهرهای میگوید: «انشالله تو ظهور را درک میکنی!» مو به تنم سیخ میشود. میگویم «انشالله» و در دل، همۀ این فضا را حمل بر حال اغماگونه او میکنم و عبور میکنم ... تا اینروزها که اولین موشکها با جسارتی وصفناشدنی از یمن به سمت تمام منافع اسرائیل و آمریکا شلیک میشود ... و تنگهای که لقب مهمترین آبراهۀ جهان را یدک میکشد برای همه کشتیهای اسرائیل و آمریکا ناایمن شده. یمن یک تنه دارد صفآرایی و آبروداری میکند.
باز صدای پدر را میشنوم: «یمن را دریاب ...!»
#خاطره
🔹نقل شده که روزی در مجلس درس خارج فقه، یکی از طلاب از مرحوم آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی پرسشی کرد و ایشان نیز پاسخ داد.
🔹اما طلبه قانع نشد و دوباره پرسش خود را تکرار کرد. مرحوم تبریزی پاسخ او را به بعد از ساعت جلسه درس موکول کردند؛ اما طلبه گفت مگر اینجا جلسه #روضه است که فقط یک نفر سخن بگوید و بقیه شنونده باشند؟ (کنایه از اینکه چرا جواب نمیدهید)
اینجا مجلس مباحثه و گفت و گو است.
🔹اینجا بود که مرحوم تبریزی بغضی کردند و فرمودند: من اول نمیخواستم #مجتهد شوم، میخواستم روضهخوان شوم. خدا میداند خدمت به دستگاه آقا سیدالشهدا(علیهالسلام) چقدر فضیلت دارد. ای کاش تمام این جلسات درس و بحث، برای من به حساب جلسات #روضه نوشته شود.
⬛️ موسسه فرهنگی تبلیغی ثاقب
📡