eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
280 دنبال‌کننده
2هزار عکس
267 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐 بادِ پاییز پی گلشنِ راز آمده بود گرگِ بیرحمِ اجل سمت حجاز آمده بود آفتابِ نبوی .. بر لبه ی بام رسید آخرین ثانیه ها نیز به اتمام رسید شمع آشفته و پروانه حزین بود .. ولی ... جسمِ بی جانِ نبی روی زمین بود .. ولی ... عدّه ای بی بته مشغولِ خیانت بودند وسطِ سینه زنی فکرِ خلافت بودند اشکهای به زمین ریخته را گِل کردند موقع غسل و ‌کفن تعزیه را وِل کردند این جماعت ز توّلای علی بیزارند از همان روزِ ازل .. در صددِ آزارند سرزمینِ دلشان بُخل فراوان دارد جای خون در رگشان تفرقه جریان دارد یادشان هست جهاز شتر و دستِ امیر سوره ی مائده و آیه ی ابلاغِ غدیر ... یادشان هست ولی فطرشان آلوده ست هم سخن گشتنِ با این سه نفر بیهوده ست شک ندارند علی از همه درویش تر است عزّتش پیش خدا از همگان بیشتر است گوی حق را که ز دستان ولی دزدیدند تکیه بر تخت قضا داده به حق خندیدند خنده کردند .. ولی آتش شان سرد نشد چون علی یاورِ آن حاکمِ نامرد نشد اگر این شیرِ قلندر نشود دست آموز ... میشود شعله حقّانیتش خرمن سوز باید این قافیه ی باخته را بُرد کنند غرض آنست علی را پس از این خُرد کنند روزها میگذرد .. حادثه بر می آید ... صبرِ این قومِ به حج رفته به سر می آید حاجیان گوش به لفّاظی رندان دادند به خبیثانِ بنی ساعده میدان دادند بوذر و جابر و عمّار زمین گیر شدند بعد از آن روز شغالان همگی شیر شدند سُرخ شد صورتِ زهرا ز کُتک .. امّا باز ... غصب شد ارثیه ی باغِ فدک .. امّا باز ... دیوِ دیوانه به سر وقتِ غنیمت آمد دزد این مرتبه با حربه ی بیعت آمد خصم یکبارِ دگر رو به تحکُّم آورد ظالمی آمد و یک عالمه هیزم آورد دادرس نیست به شکوایِ علی گوش کند آتشی را که فراهم شده خاموش کند کوچه لبریز ز دلواپسی و واهمه بود آنهمه مَرد .. ولی شیر فقط فاطمه بود گفت : ای آنکه نگاهت غضب آمیخته است پشتِ دروازه ی خیبر جَنمت ریخته است تو که باشی که وقیحانه به این در بزنی نمکم خورده .. نمکدانِ مرا می شکنی !؟ تو و آن پیر که در سفسطه میرِ عربید نانجیب .. آمده بیعت ز علی می طلبید ‌!؟ جاهلانید و به جهلِ خودتان می نازید نقلِ ما نیست .. شماها به خدا می تازید او رَجز خواند و عدو یکسره سیلی میزد تا نفس داشت به آن صورتِ نیلی میزد عرقِ شرم ز رخساره ی دین می افتاد هی عدو میزد و او روی زمین می افتاد میزد از دور علی بود و تماشا می کرد دستِ او بسته و با درد مُدارا می کرد بُردباری وسطِ تفرقه بی جانش کرد تازیانه زدنِ فاطمه داغانش کرد آخرین ضربه چنان بر شکمِ مادر خورد که جنین با لگدی در شکمِ مادر مُرد اثرِ ضربه ی شلّاق .. به صورت مانده ست فاطمه گوشه ی در اشهدِ خود را خوانده ست رنگ از چهره ی او رفته .. خدا رحم کند ... میخ در سینه فرو رفته .. خدا رحم کند ... علّتِ خلقِ جهان از نفس افتاد .. ولی ... همه دیدند دراین فاصله جان داد علی آنکه میسوخت دلش از اثرِ میخ علی ست آه ... مظلوم ترین آدمِ تاریخ علی ست روی این در که پیَش خون خدا ریخته است تا ابد بیرقِ یا فاطمه آویخته است عاقبت قسمت ما نیز ظفر می گردد یک نفر مانده از این قوم که بر میگردد مهران ساغری
فخرالدین اسعد گرگانی شاعر و داستانسرای ایرانی نیمهٔ نخست سدهٔ پنجم هجری است. وی معاصر طغرل سلجوقی بود. وی با علوم دینی و حکمی آشنا و بر مذهب اعتزال بود. پیش کشیده شدن حدیث ویس و رامین بین او و عمید ابوالفتح مظفر نیشابوری حاکم اصفهان، موجب شد که فخرالدین آن داستان را به نظم درآورد. این داستان از زبان پهلوی به فارسی درآمده و تأثیر زبان پهلوی بر شاعر در این منظومه باعث شده که صورت اصل و کهنهٔ بسیاری از لغات را در کتاب خویش حفظ کند و علاوه بر آن سادگی و بی‌پیرایگی نثر پهلوی شعر وی را بسیار روان و ساده و بی‌تکلف سازد. از این شاعر به جز «ویس و رامین» و چند بیت پراکنده اثر دیگری در دست نیست. وفات وی پس ازسال ۴۴۶ هجری قمری و گویا در اواخر عهد طغرل اتفاق افتاده است.
مژده مژده مژده به دوستداران شعر و ادب در شهر ادب پرور شیراز 🍁🍂 کارگاه های ادبی در شهر شیراز شاهنامه خوانی یکشنبه ها ساعت ۱۶ باغ جهان نما با حضور دکتر علی امینی حضور برای عموم *رایگان و آزاد* است
قصه ی دنباله دارِ اختلاس...... خبر آمد یکی دیگر دوباره اختلاسیده یکی که نه ،یکی از جمعشان گشته شناسیده گرفته مبلغ سنگینی ارز دولتی اما برای خرج کردن تا شده از آن خُلاصیده شده کم روی هر چه مختلس از این طرف،وقتی که درس اختلاسش را چنین شایسته! پاسیده چنان پرمایه دزدیده ست از اموال این ملت که هر دزدی شنیده دزدی او را هراسیده چنین بوده ست رسم این سالها یک شخص دزدیده و شخص بعد از او در دزدی خود اقتباسیده و تنها شخص بعدی بر اساس پیشرفت و مُد تلاشی کرده نوع دزدی اش را با کلاسیده به جای هر ریالی ثروت دزدان شد افزوده شده از سفره های مردم مظلوم کاسیده تعجب می کند حتی قلم از کار آن شخصی که عمری یاعلی گفته ست اماعمر و عاصیده همه ناراضی از دزدند و دزد از خلق ناراضی که بهرش مبلغ خوبی از این دزدی نماسیده وطن گنج است هر سویش ولی یک روز می بینی که از دزدی همه گنجینه هاش آس و پاسیده به یک تن وام سنگین داده اند از بهر دزدیدن به یک تن هیچ ،هرچه بهر ناچیز التماسیده گواهی نیست ما را در زمین،یک روز در محشر گواهی می دهد این سفره ی نانِ پلاسیده طنز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بگیر دست مرا و بگو سلام به عشق بیا که مانده فقط چند گام به عشق! دوباره صبح و نفس در هوای دیدارت دوباره می دهم امروز هم پیام به عشق : سلام دختر پاییز! مهربان آذر! بسوز برگ تنم را در احترام به عشق! من و تو پنجره‌ هایی به زیر بارانیم نگاه ماست جداگانه هر کدام به عشق قرار بود شناسنامه مان عوض بشود به شوق لحظه‌ی تغییر نام به : عشق چگونه می شود از قلب خود جدات کنم؟ منی که باز رسیدم از انتقام به عشق! چقدر خاطره در شهر دارم از چشمت که می خورم سر هر کوچه‌ ای مدام‌ به عشق بپوش کفش دلم را، ضمانتش با من! که دارد این دل صد پاره ام دوام به عشق!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
« تا کعبه را ز سنگ کرامت نیفکند از چشم روزگار نهان است مدفنش» با حضور شاعران آیینی شیراز غلامرضا کافی محمد محمدی رابع حسین کیوانی علیرضا افراز عبدالرضا قیصری قاسم ایزدی محمد ایزدی بهنام خسروی یاسر خوان زاده خدیجه حلیمی مژگان دستوری فاطمه فاضلی پروین جاوید نیا خانم صادقی ک.قالینی نژاد_افروز و... زمان: سه شنبه 21 آذر 1402 ساعت 16 مکان: سالن کتابدار، اداره کتابخانه های عمومی استان فارس شیراز، میدان اطلسی، کتابخانه ی رئیسی اردکانی. ورود برای تمام علاقه مندان آزاد است. 📚اداره کل کتابخانه های عمومی استان فارس 📚انجمن ادبی شعر قند پارسی
"جاشو" ساحل به خاطر آورد آوازهای عاشقانه ات را در آن غروب تابستان وقتی آسمان واگویه هایت را در صبحی پاییزی گریست! کبری بهپور
« تا کعبه را ز سنگ کرامت نیفکند از چشم روزگار نهان است مدفنش» با حضور شاعران آیینی شیراز غلامرضا کافی محمد محمدی رابع حسین کیوانی علیرضا افراز عبدالرضا قیصری قاسم یزدانی محمد یزدانی بهنام خسروی یاسر خوان زاده خدیجه حلیمی مژگان دستوری فاطمه فاضلی پروین جاوید نیا نورالسادات صادقی ک.قالینی نژاد_افروز و... زمان: سه شنبه 21 آذر 1402 ساعت 16 مکان: سالن کتابدار، اداره کتابخانه های عمومی استان فارس شیراز، میدان اطلسی، کتابخانه ی رئیسی اردکانی. ورود برای تمام علاقه مندان آزاد است. 📚اداره کل کتابخانه های عمومی استان فارس 📚انجمن ادبی شعر قند پارسی
سلام دوستان لطفا جناب آقای روحانی_ کوار را به گروه دعوت کنند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ابری‌ست کوچه کوچه، دل من ـ خدا کند نم‌نم، غزل ببارد و توفان به پا کند حسّی غریب در قلَمَم بغض کرده است چیزی نمانده پشت غزل را دوتا کند مضمون داغ و واژه و مقتل بیاورید شاید که بغض شعر مرا گریه وا کند با واژه‌های از رمق افتاده آمدم می‌خواست این غزل به شما اقتدا کند حالا اجازه هست شما را از این به بعد این شعرِ سینه‌سوخته، مادر صدا کند؟ مادر! دوباره کودک بی‌تاب قصه‌ات... تا این‌که لای لای تو با او چها کند یادش بخیر مادرم از کودکی مرا می‌بُرد تکیه تکیه که نذر شما کند یادم نمی‌رود که مرا فاطمیه‌ها می‌بُرد با حسین شما آشنا کند در کوچه‌های سینه‌زنی نوحه‌خوان شدم تا داغ سینۀ تو مرا مبتلا کند مادر! دوباره داغ شما را سروده‌ام باید غزل دوباره به عهدش وفا کند: یک شهر، خشم و کینه، در آن کوچه - مانده بود دست تو را چگونه ز مولا جدا کند باور نمی‌کنم که رمق داشت؛ دست تو مجبور شد که دست علی را رها کند... تو روی خاک بودی و درگیر خار بود چشمی که خاک را به نظر کیمیا کند نفرین نکن، اجازه بده اشک دیده‌ات این خاک معصیت‌زده را کربلا کند زخمی که تو نشان علی هم نداده‌ای چیزی نمانده سر به روی نیزه وا کند باید شبانه داغ علی را به خاک برد نگذار روز، راز تو را برملا کند... گفتند فاطمیه کدام است؟ کوچه چیست؟ افسانه باشد این همه؛ گفتم خدا کند :: با بغض، مردی آمد از این کوچه‌ها گذشت می‌رفت تا برای ظهورش دعا کند از کوچه‌ها گذشت... و باران شروع شد پایان شعر بود که توفان شروع شد حسن بیاتانی
کوثر.. کوثر که نشان عاشقی در دل ماست منظومه ای از وقار وایثار وحیاست وصفش نتوان گفت به صد دفتر شعر کوتاه ترین سوره ی قرآن خداست کیوانی ایام فاطمیه تسلیت باد
ملا محمد محسن فیض کاشانی شاعر قرن یازدهم و معاصر با شاه عباس دوم بوده است. او در سال ۱۰۰۷ هجری قمری در کاشان متولد شد و پس از پایان مقدمات علوم و دانشهای زمان خویش به شیراز رفت و به حلقهٔ شاگردان ملاصدرا پیوست و سرانجام با دختر وی ازدواج نمود. وی از علمای بزرگ عهد خویش محسوب می‌شده و تألیفاتی در علوم عقلیه و نقلیه و حکمت و اخلاق دارد که مهمترین آنها عبارتند از: ابواب الجنان، تفسیر صافی، تفسیر اصفی، کتاب وافی (در شرح کافی)، شافی، مفاتیح الشرایع، اسرارالصلوة، علم الیقین در اصول دین، تشریح (در هیئت) سفینة النجاه، شرح صحیفه سجادیه، ترجمة الصلوه (به فارسی)، ترجمهٔ طهارت (به فارسی)، ترجمهٔ عقاید (به فارسی)، فهرست علوم و دیوان اشعار. اشعار فیض بالغ بر سیزده هزار بیت است. وی درسال ۱۰۹۰هجری قمری درگذشت و در کاشان به خاک سپرده شد.
24.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این لاله را بچین گلِ سر خواستی اگر...🌹🍃 ✨ ┈┈••✾•🌷•✾••┈ محفل قند پارسی ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
به همت اداره کل کتابخانه‌های عمومی استان فارس؛ *💠عصر شعر «سوگ ریحانه» ویژه ایام فاطمیه در شیراز برگزار می شود* 🔰به مناسبت شهادت حضرت فاطمه (س) و با حضور شاعران آیینی شیراز عصر شعر «سوگ ریحانه» ۲۱ آذرماه ساعت ۱۶ برگزار می‌شود. 📌پخش زنده این برنامه از طریق پیوند: www.skyroom.online/ch/researchpl/fars 🌐 www.farspl.ir 🔊 @farspl
ای ابر های لجوج می شود شعر های منجمدم را به یک فنجان چای سبز دعوت کنید؟! . بهپور
وقتی کاغذ دم دست نیست شعرم شبنمی ست به روی گونه هایم! بهپور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باران دوباره پنجره را بی‌قرار کرد ابر آسمان چشم مرا سوگوار کرد طوفان گرفت و شاخه‌ی یاس از کمر شکست ماندم که باد با نَفَسِ گل چه کار کرد؟ بر فصل باغ، برفِ زمستان نشست و بعد سرما وزید و باغچه را بی‌بهار کرد در سینه‌ی علی همه شب سیب ریشه داشت آتش، نهالِ سیبِ علی را انار کرد ما را به حسرتی ابدی مبتلا گذاشت آن غربتی که فاطمه را بی‌مزار کرد ✍ 📝
گزارش تصویری عصرشعر سوگ ریحانه(محفل شعر قند پارسی )