ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد، صيّاد رفته باشد
آه از دمي كه تنها با داغ او چو لاله
در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد
خونش به تيغ حسرت يارب حلال بادا
صيدي كه از كمندت آزاد رفته باشد
از آه دردناكي سازم خبر دلت را
روزي كه كوه صبرم بر باد رفته باشد
رحم است بر اسیری کز گرد دام زلفت
با صد امیدواری ناشاد رفته باشد
پر شور از حزين است امروز كوه و صحرا
مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد
#حزین_لاهیجی
#۲۳مهر
#سالروز_درگذشت
شاعر! به فکرِ کوچ از اين کوچهسار باش
بر اسبِ بادپایِ تأمّل سوار باش
با او قرار بستهای ای تختهبندِ تن!
مثلِ نسيمْ دربهدر و بیقرار باش
شاعر! هنوز شعرِ شريفی نگفتهای!
شاعر! هنوز... آه! برو شرمسار باش
چيزی نمانده است بپوسی در اين سکون
از پيلههای وهم به فکرِ فرار باش
عمرت به وصفِ سبزه گذشت و به شرحِ باغ
يکبار هم بيا و سراپا بهار باش
شاعر! شروع کن به صفادادنِ خودت
شاعر! زُلال مثل دلِ جويبار باش
پلکِ شهود میپَرد از شوقِ ديدنت
آيينه باش آينهٔ بیغبار باش
تقسيم میکنند سحر شعرِ ناب را
شاعر! به پاسِ شعر، سحرزندهدار باش
شاعر! طريقِ زمزمه تغيير کرده است
شاعر! بيا و شاعرِ اين روزگار باش...
#مرتضی_امیری_اسفندقه
مسابقه حافظ خوانی دانشآموزان به مناسبت روز حافظ در مهرماه
ارسال کلیپ خوانش یک غزل
ایتا،بله، واتسآپ
۰۹۱۷۸۱۰۵۹۷۶
https://eitaa.com/rendane_parssa
بفرستید واسه هر دانش آموزی که میشناسید😍
#حافظ_خوانی #بزرگداشت_حافظ #روزحافظ #حافظ_شیرازی
#حافظ #مشاعره #شعرخوانی #غزل #غزل_حافظ #شیراز #دانش_آموز #مسابقه #شعر #مدرسه #دبستان #متوسطه #حافظیه #حافظ
عاشق شدن یعنی همین مجبور بودن ها!
بی دام و بی دانه دچارِ تور بودن ها!
این روزها با گریه همزادم بدونِ شرم...
ربطی ندارد عشق با مغرور بودن ها!
از آسمانم رفتهای ای ماه! بیهوده ست...
بعد از تو دنبالِ امید و نور بودن ها!
یعقوب میداند که وقتی یوسفت رفته...
دیگر شرف دارد به دیدن کور بودن ها!
بعد از تو، بی تو، زنده ماندنهای من یعنی...
عمری به اسم زندگی در گور بودن ها!
تو نیستی و میکُشد من را شبی آخر...
این دور بودن، دور بودن، دور بودن ها!
#طاهره_اباذری_هریس
ردیفهای بلند؛ زیر سقف کوتاه رباعی
میگویند «ردیف» از اختصاصات شعر فارسی است؛ میآید تا بر غنای موسیقایی یک شعر بیفزاید و خیالانگیزی آن را دو چندان کند. عنوان فصل ششم کتاب «موسیقی شعر» دکتر شفیعی کدکنی، «ردیف: ویژگی شعر ایرانی» است که در آن سوابق تاریخی و ویژگیهای موسیقایی ردیف بررسی شده است و در آنجا آوردهاند: «از بررسی شعرهای فارسی و عربی و ترکی به خوبی دانسته میشود که ردیف خاص ایرانیان و اختراع ایشان است؛ زیرا تا آنجا که میدانیم در این سه زبان ردیف وجود دارد، اما در هیچ کدام به اهمیت و سابقه فارسی نیست» (ص 124). «و از دیرباز اهل ادب متوجه بودهاند که این کار ابداع پارسیان است» (ص 128). «اصولاً ردیف چیزی است که با زبان فارسی یک نوع پیوستگی طبیعی دارد. اما در عربی جنبه صنعت خواهد داشت» (ص 132). ایشان انواع قالبها را از نظر ردیف هم بررسی کردهاند و گفتهاند: «رباعی از همان آغاز مردّف بود و رباعیهای خوب و موفق تقریباً همه دارای ردیفند» (ص 158). بنابراین، جایگاه ردیف در شعر فارسی، علی الخصوص رباعی، بر کسی پوشیده نیست. اگر از رباعیات خیام بگذریم، همان طور که دکتر شفیعی کدکنی فرموده، اغلب رباعیات موفق فارسی دارای ردیف هستند.
●
نکته اینجاست که افراط در هر چیز، از جمله در ردیف، موجب خُسران است! از جمله تفننات رباعی فارسی، آوردن ردیفهای بلند است؛ به طوری که در هر مصراع، جز یک کلمه، مابقیاش صرف ردیف میشود و آن یک کلمه هم قافیه را بسامان میرساند. من در اینجا چندین نمونه از رباعیاتی که ردیف بلند دارند و همگی جزو بهترینهای این نوع ردیفبندی به شمار میروند، ذکر میکنم. هیچ یک از این رباعیات، کاری جز سرگرم کردن خواننده ندارند؛ حتی بیدل دهلوی که شاعری متفاوت در بین همه شاعران فارسی است، در ردیف خاقانی بزرگ، در عرصه ردیفپردازی کم آورده و چیزی جز حشوهای بی حاصل تقدیم میراث شعر فارسی نکرده است. تنها فیض کاشانی، و بعد از او جامی، تا حدودی وضعشان بهتر از دیگران است.
●
این شیوه رباعی پردازی را بعضی از نویسندگان، جزو صنایع شعری شمرده و آن را «مذیّل» نام کردهاند: «نوعی رباعی است که در آن قافیه مصراع اول و دوم و چهارم در ابتدا یا نزدیک به ابتدای مصاریع قرار گرفته باشد و بقیه کلمات آن مصراع، ردیف باشد» (سیر رباعی، ص 279).
شمس قیس رازی، بدون آنکه نامی بر این قبیل رباعیات نهد، در توضیح اشعار مردّف، گفته است (المعجم، ص 258): «باشد که ردیف از دو کلمه و سه کلمه، زیادت افتد، چنانکه گفتهاند:
ای دوست که دل ز بنده برداشتهای
نیکوست که دل ز بنده برداشتهای
تا بشنیده ست، مینگنجد دشمن
در پوست که دل ز بنده برداشتهای».
نام شاعر این رباعی ذکر نشده است، اما قاعدتاً وی از شعرای اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری بوده است. از شاعران شناخته شده، اوحدی مراغهای، شاعر قرن هشتم ق، جزو پیشتازان و پیشکسوتان این عرصه به شمار میآید.
●
به ذهنم میرسد تنها کارکردی که ردیف در این قبیل رباعیات میتواند داشته باشد، استفاده از آنها در مجالس موسیقی و سماع برای همخوانی است.
●
زر در قرمت ریزم و حیفم ناید
تر در قدمت ریزم و حیفم ناید
گر دل طلبی، خون کنم و از ره چشم
سر در قدمت ریزم و حیفم ناید
..
دم با تو زنم که یار دیرینه تویی
کم با تو زنم که یار دیرینه تویی
در عیش قدیم ار قدمی خواهم زد
هم با تو زنم که یار دیرینه تویی.
اوحدی مراغهای
درگذشته 738 ق.
●
من در غم هجر و دل به دیدار تو خوش
تن در غم هجر و دل به دیدار تو خوش
تا کی چشمم سرشک حسرت ریزد
اندر غم هجر و دل به دیدار تو خوش
جامی
درگذشته 898 ق.
●
ای بوده در آنچه بوده و هست و بُوَد
معبود بر آنچه بوده و هست و بُوَد
هر موجودی که هست، فانی گردد
هستی تو هر آنچه بوده و هست و بُوَد.
حاجی محمد جان قدسی
درگذشته 1056 ق.
●
ای جان! شبکی چنانکه من دانم و تو
پنهان، شبکی چنانکه من دانم و تو
جانبازی من اگر نداری باور
آسان شبکی چنانکه من دانم و تو.
محمد باقر خلیل کاشانی
درگذشته حدود 1081 ق.
●
با من بودی، منت نمیدانستم
یا من بودی، منت نمیدانستم
رفتم چو من از میان، ترا دانستم
تا من بودی، منت نمیدانستم
فیض کاشانی
درگذشته 1091 ق.
●
تن میدانم، لیک نمیدانم چیست
فن میدانم، لیک نمیدانم چیست
اسرار تن و حقیقت عالم فن
من میدانم، لیک نمیدانم چیست.
بیدل دهلوی
درگذشتۀ 1133 ق.
●
منابع:
دیوان اوحدی مراغی، ص 444، 454؛ رباعیات جامی، ص 83؛ دیوان قدسی مشهدی، ص 736 – 737؛ دیوان محمد باقر خلیل کاشانی (خطی دانشگاه)، ص 944؛ دیوان فیض کاشانی، ص 414؛ رباعیات بیدل، ص 134
#استادسیدعلیمیرافضلی
"چهار خطی"
🍁🍁
C᭄❁࿇༅══════┅─
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
کجاست عشق که تا قید آبرو بزنیم
به کوی میکده ها باز ، های و هو بزنیم
کجاست پیرهن چاک عاشقی که چو گل
ز خون دل ، می گلگون سبو سبو بزنیم
بریده نای صراحی و در برابر خلق
شراب تلخ جگر سوز تا گلو بزنیم
به جستجوی سپیدی صبحدم ، همه شب
چراغ اشک فروزیم و کو به کو بزنیم
ز عشق دوست ، چنان سینه پر کنیم از مهر
که حلقه بر در کاشانه ی عدو بزنیم
غبار عقل بپوشیده دید چشم مرا
مگر به گریه بر او رنگ شستشو بزنیم
کجاست آینه رویی ، که چون بتابد روی
به سینه سنگ تمنای عشق او بزنیم
به گریه شاخه ی گلهای عاشقی شکنیم
به خنده بر لب آن یار تندخو بزنیم
امید ما همه این است تا مگر روزی
دوباره خیمه سر کوی آرزو بزنیم
#بیژن_ترقی #شعر
کاری که با من کرد دنیا، داستان دارد
شرحش نخواهم داد، اما داستان دارد
مهتاب من! هنگام دیدار تو فهمیدم
دیوانه بازیهای دریا داستان دارد !
عاشق شدن تنها به پیراهن دریدن نیست
دلدادگیهای زلیخا داستان دارد
مستی که در شهر خبرچینان تو را بوسید
امروز آسوده ست، فردا داستان دارد !
عشقی که پنهان بود، در دنیا زبانزد شد
هر قصهگویی دیگر از ما داستان دارد
#سجاد_سامانی