eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
346 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
479 ویدیو
102 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ لِکلِّ مقام ِ مقال:یعنی مناسبت کلام با مقتضیّات و فهم و درک مخاطب ❇️ لِکلِّ مقام ِ مقال:یعنی مناسبت کلام با مقتضیّات و فهم و درک مخاطب، یعنی بلاغت، یعنی:فصاحت،و این یکی از مختصّات کلام ادبی و فحل است؛زیرا کلام ادبی باید دل نشین باشد و بزرگان ادب گفتهاند :"آن چه  از دل برآيد لابد بر دل هم نشيند"؛وگر باژگونه شود یعنی به مقتضاي حال و مقام مستمع نباشد هرچند به زیور طبع آراسته شود،دل نشين و موثر نخواهد بود؛ چنان که نظامی عروضی در چهار مقاله در ستایش کلام فردوسی طوسی داد سخن سر می دهد که: (( سخن را به آسمان علیّین برد و در عذوبت به ماءِ مَعین رسانید و کدام طبع را قدرت آن باشد که سخن بدین درجه رساند که او رسانیده است.)) یا "حکیم سخن شناس طوس"در معرفی همشهری سخندانش،"دقیقی طوسی" حقّ مطلب را به خوبی ادا می کند و می گوید: جوانی بیامد گشاده زبان سخن گفتن خوب و طبع روان یا:سعدی، مَلِک مُلک سخن،برای سخندانی این گونه حد و مرز تعیین می کند و می گوید: (برحدیث من و حسن  تو نیفزود کس حد همین است سخندانی و زیبایی را) صادق هدایت در" بوف کور" ادعا می کند که فرشته ای آسمانی همواره بر او تأثیر گذاشته است تا بتواند دادِ سخن سر دهد به طوری که فهم بشر از ادراک آن عاجز است؛اینه: (( به یک نگاه کافی بود،برای این که آن فرشته ی آسمانی،آن دختر اثیری،تا آن جایی که که فهم بشر از ادراک آن عاجز است،تاثیر خودش را در من بگذارد.)) (هدایت،صادق،۱۳۳۱،ص:۱۷) همو که"خواجه ی شیراز"قرن ها قبل تر ادعا نموده بود: صبحدم از عرش می آمد خروشی عقل گفت: گویی قدسيان شعر حافظ از بر مي کنند سعدی: (گل همین پنج روز و شش باشد وین" گلستان"همیشه خوش باشد) یا: (زمین به تیغ بلاغت گرفته ای سعدی سپاس دار که جز فیض آسمانی نیست) و یا سهرابِ شعرِ  معاصر بدین گونه به"روشنی کلام خود می نازد: ((حرف هایم،مثل یک تکه چمن روشن بود.)) فردوسی: (پی افکندم از نظم کاخی بلند کز باد و باران نیابد گزند) رودکی: (اینک شعری چنان که طاقت من بود لفظ همی نیک و هم به معنی آسان) یا شکسپیر ادعا می کند: ((از گزند داس دروگر وقت هیچ روینده را زنهار نیست/مگر ترانه ی من که در روزگار نامده برجای می ماند.)) و اما همان طور که بدایت سخن گفتیم اگر کلام باژگونه شود چه پیش خواهد آمد؟ یقیناً از عهده ی انتقال معنی به صورت عاجز خواهدبود. عالمان علم معانی،معمولاً در این باب اين بيت معروف ناصر خسرو،بهترین متکلم ق.پنجم  را مثال می آورند: (پسنده است با زهد عمّار و بوذر کند مدح،محمود مر عنصری را؟) البته با این توضیح که شاعر به تناسب قافیه و ردیفِ شعر و به ضرورت، عنصری(شاعرِ بلخی)را که نهاد است و باید قبل ازمفعول(محمود) بنشاند، بعد از مفعول آورده است. و اين عمل یعنی:تعقید لفظی و ضعف تالیف! 🤺یا فردوسی از قول اسفندیار در بیت زیر، به رستم به جای" بشنودی"بشندی" آورده است: گریزان به بالا چرا برشدی؟ چو آواز شیر ژیان بشنُدی؟ همین طور"ملای روم"چند جا صیّاد را  در حالت مخفّف به کار گرفته است؛ این یکی مِن بابِ مثال: (از صیادی بشنود آواز طِیر مرغ ابله می کند آن سوی،سِیر) پس بنابراين بحث تصدیع یا تمجید کلام مربوط به سبک شناسی است و این که در هر دوره ای زبان معیاری وجود داشته است و باید بدانیم برخی از لغات در دوره ی خاصی مرسوم بوده و بسامد بیشتری داشته است.لغاتی که امروزه 'کراهت در سمع'،'غرابت استعمال'و'تنافر در حروف' دارند.زبان سعدی و حافظ به دلایل نزدیکی به زبان مردم امروزه هم به راحتی قابل فهم است و مردم بدون رجوع به فرهنگ ها و مثل ها از عهده ی درک آن ها بر می آیند.ماحصل کلام این که خطبا و شعرا و پژوهندگان علم سبک شناسی باید با مطالعه و پژوهش دقيق با مقتضيات کلام آشنا شوند. ‌آرایه های ادبی
4-030725فرهنگ عصر پهلوی.mp3
زمان: حجم: 26.43M
کلیات فرهنگ در عصر پهلوی زمینه های شکل گیری شعر نو 🟢🔵🔴🟡 فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب بیات استاد دانشگاه ،شاعر و منتقد ادبی
24.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 بررسی ظرفیت موسیقی شعر در القای فضای حماسی 🎙استاد
emami.gif
حجم: 7.7K
ملک‌الشعراء رضی‌الدین ابوعبدالله محمد بن ابی‌بکر بن عثمان هروی (وفات ۶۸۶ ه‍. ق) متخلص به امامی از شاعران ایرانی اوایل روزگار ایلخانی است. زادگاه او هرات بوده و مدح پادشاهان کرت را کرده است. او از شاعرانی است که در سدهٔ هفتم روش شاعران شرقی را در شعر خود حفظ کرد. وی با شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی، خواجه مجدالدین همگر، شمس الدین محمد صاحب دیوان و معین الدین پروانه معاصر بوده و چنان‌که از دیوانش استنباط می‌شود علاوه بر شعر، در علوم بلاغی، ادبیات عرب و نیز علوم عقلی از سرآمدن روزگار خود بوده‌است. دیوان امامی نزدیک به دو هزار بیت (یا اندکی بیشتر) است که در قالب قصیده، غزل، ترجیعات، مقطعات و رباعیات است. از این شاعر، رساله ای به زبان عربی در شرح یکی از قصاید شاعر معروف عرب، ابوالحارث غیلان بن عقبه، مشهور به ذوالرمه (متوفی ۱۱۷ هجری) در دست است که این رساله را به نام یکی از اتابکان نوشته و در آن لطایف و نکات ادبی، نحوی و لغوی قصیده یاد شده را شرح کرده‌است.
5.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | رقیب چیره دستِ سعدی در شعر، امامی هروی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شنیده‌اید میان دو قطره خون چه گذشت گه مناظره، یک روز بر سر گذری یکی بگفت به آن دیگری، تو خون که‌ای من اوفتاده‌ام اینجا، ز دست تاجوری بگفت، من بچکیدم ز پای خارکنی ز رنج خار، که رفتش بپا چو نیشتری جواب داد ز یک چشمه‌ایم هر دو، چه غم چکیده‌ایم اگر هر یک از تن دگری هزار قطرهٔ خون در پیاله یکرنگند تفاوت رگ و شریان نمیکند اثری ز ما دو قطرهٔ کوچک چه کار خواهد خاست بیا شویم یکی قطرهٔ بزرگتری براه سعی و عمل، با هم اتفاق کنیم که ایمنند چنین رهروان ز هر خطری در اوفتیم ز رودی میان دریائی گذر کنیم ز سرچشمه‌ای بجوی و جری بخنده گفت، میان من و تو فرق بسی است توئی ز دست شهی، من ز پای کارگری برای همرهی و اتحاد با چو منی خوش است اشک یتیمی و خون رنجبری تو از فراغ دل و عشرت آمدی بوجود من از خمیدن پشتی و زحمت کمری ترا به مطبخ شه، پخته شد همیشه طعام مرا به آتش آهی و آب چشم تری تو از فروغ می ناب، سرخ رنگ شدی من از نکوهش خاری و سوزش جگری مرا به ملک حقیقت، هزار کس بخرد چرا که در دل کان دلی، شدم گهری قضا و حادثه، نقش من از میان نبرد کدام قطرهٔ خون را، بود چنین هنری درین علامت خونین، نهان دو صد دریاست ز ساحل همه، پیداست کشتی ظفری ز قید بندگی، این بستگان شوند آزاد اگر بشوق رهائی، زنند بال و پری یتیم و پیره‌زن، اینقدر خون دل نخورند اگر بخانهٔ غارتگری فتد شرری بحکم نا حق هر سفله، خلق را نکشند اگر ز قتل پدر، پرسشی کند پسری درخت جور و ستم، هیچ برگ و بار نداشت اگر که دست مجازات، میزدش تبری سپهر پیر، نمیدوخت جامهٔ بیداد اگر نبود ز صبر و سکوتش آستری اگر که بدمنشی را کشند بر سر دار بجای او ننشیند بزور ازو بتری پروین اعتصامی مناظره دو قطره اشک
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | نامه های مرد زن ذلیل شعرخوانی طنز ابوالفضل زرویی نصرآباد
حافظ. 030223. 17. معنای واقعی. ای صاحب کرامت.mp3
زمان: حجم: 5.54M
ای صاحب کرامت، شکرانۀ سلامت روزی تفقدی کن درویش بینوا را 13 دقیقه دربارۀ این بیت و مفاهیمش صحبت کرده‌ام. شاید ارزش شنیدن داشته باشد. راستی! شما فرق معجزه و کرامت را می‌دانید؟ امیرالمؤمنین(ع) معجزه داشت یا کرامت؟ رضا بیات شاعر و منتقد ادبی 🟢🔵🔴🟡 فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
سخنی از شهید دکتر و دیپلمات ارزشمند ما حسین امیر عبداللهیان : شعری از سعدی شاعر بزرگ ایرانی شعری که بر روی فرش اهدایی بافت ایران بر دیوار ساختمان سازمان ملل نقش بسته است ، همان فرش ایران که نماد صبر راهبردی ،علم ، هنر و اقتدار ایران و همه ایرانیان در سراسر جهان است بنی آدم اعضایِ یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار : این بیت از سعدی به مفهوم ارتباط و وابستگی انسان‌ها به یکدیگر اشاره دارد. در آن، سعدی می‌گوید که بنی آدم (آدمیان) اعضای یکدیگرند، یعنی همه انسان‌ها بخشی از یک کلیت بزرگ‌تر هستند و در آفرینش، از یک اصل و گوهر مشترک سرچشمه گرفته‌اند. به عبارت دیگر، این شعر تاکید می‌کند که هر انسانی باید نسبت به دیگران احساس مسئولیت کند و در راستای همبستگی و همدلی تلاش کند، زیرا همه ما در نهایت به یکدیگر وابسته‌ایم. : این بیت به مفهوم همبستگی و ارتباط عمیق میان انسان‌ها اشاره دارد. در اینجا گفته می‌شود که وقتی یکی از اعضای این مجموعه (انسان‌ها) در رنج و درد باشد، سایر اعضا نیز آرامش نخواهند داشت. به عبارتی، درد و مشکل یک فرد بر دیگران تأثیر می‌گذارد و باعث بی‌قراری و نگرانی آنان می‌شود. این بیت به ما یادآوری می‌کند که انسان‌ها باید در کنار یکدیگر باشند و نسبت به مشکلات همدیگر حساس باشند، زیرا همه ما در یک نظام اجتماعی زندگی می‌کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سندی در باب: اعضای یکدیگر بودن! در مورد شعر مشهور سعدی: «بنی آدم اعضای یکدیگرند/ یک پیکرند» مباحثه‌های زیادی بین اهل نظر در پیوسته و به صورت یادداشت و جُستار و مقاله و تعلیقه چاپ شده است. برخی از پژوهندگان معتقدند که آدم‌ها نمی‌توانند اعضای یکدیگر باشند، اما می‌توانند اعضای یک پیکر باشند. حتی بابت چاپ شعر سعدی بر روی اسکناس‌ها با ضبط «اعضای یکدیگرند»، از خجالت اعضای بانک مرکزی هم حسابی در آمده‌اند. یکی از مشکلات اصلی، آن است که دستنویس‌های کهن گلستان سعدی با نظر این پژوهشگران همراهی نمی‌کند. ‏.. و اما موضوع یادداشت امروز. ندیدم که در همۀ این مباحثات، کسی نظر عزیز نسفی مؤلف کشف الحقایق (تألیف در ۶۸۰ ق) و نویسندۀ هم‌عصر سعدی را پُرسیده باشد. عزیز نسفی هم مثل سعدی معتقد بوده که انسان‌ها  می‌توانند اعضای یکدیگر باشند. نسفی در بیان ویژگی‌های اهل وحدت، پیش از هر چیز تذکر می‌دهد که «وحدت، مقام است نه مقال تا تو به فصاحت و بلاغت بر خود بندی. در این مقام، فصاحت و بلاغت در نمی‌گنجد. مشک آنجا که باشد خود بوی دهد. مشک را پنهان نتوان داشت و آفتاب را در انبان نتوان کرد». سپس، به قول روزنامه‌نگاران، می‌افزاید: «بدان که یک خاصیت اهل وحدت آن است که هیچ چیز و هیچ کس را دشمن ندارند. بلکه همه چیز و همه کس را دوست دارند که به یقین دانند که جمله، اعضای یکدیگرند» (ص ۲۴۰ - ۲۴۱). از این گفتار نسفی دانسته می‌شود که لااقل در قرن هفتم هجری، بنی آدم از این امکان برخوردار بودند که اعضای یکدیگر باشند. ‏ "چهار خطی" 🍁🍁 C᭄‌❁‌‎‌‌࿇༅═‎═‎═‎═‎═‎═‎┅─ ‌‌‎‌‌‌ ‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┅✿░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌♥️❃‎‌‌‎─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═‌