لبتشنه خوابیدند پای حوض گلدانها
شاید تو برگشتی و برگشتند بارانها
شاید تو برگشتی و شهریور خنکتر شد
دنیا کمی آرام شد، خوابید طوفانها
شاید تو برگشتی و مثل صبح روز عید
پر کرد ذهنِ خانه را تبریکِ مهمانها
آن وقت دورِ سفره میگویند و میخندند
بشقابها، چنگال و قاشقها، نمکدانها
آن وقت عطرِ چای لاهیجان و لیموترش
آن وقت رفت و آمدِ شیرین قندانها
تو نیستی و استکانها نیز خاموشاند
ای کاش بودی تا تمام روز فنجانها...
#پانتهآ_صفایی
14.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواننده:محسن نشاسته گر
شاعر: سیده اعظم حسینی
کاری از سیمای مرکز فارس
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
......
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
تعبیر خوابهای پریشانیام، بیا
دلتنگ بوسهات شده پیشانیام، بیا
وقتی کنار بستر شعرم تو نیستی
تنهاترین ترانهٔ بارانیام، بیا
در پیچوتاب ذهن گرهخوردهام فقط
مشغول فنّ خاطرهدرمانیام، بیا
حالوهوای دفترم از بغض پر شده
در جستجوی خندهٔ پنهانیام، بیا
حرف از ترنج، دست، زلیخای دیگری
از جان برید این دل قربانیام، بیا
تنها دلیل رقص قلمهای بیرمق
یک سطر مانده تا ته ویرانیام، بیا
#ژیلا_نظری
ای یار دوردست که دل میبری هنوز
چون آتش نهفته به خاکستری هنوز
هرچند خط کشیده بـر آیینهات زمان
در چشمم از تمامی خوبان سری هنوز
سودای دلنشین نخستین و آخرین،
عمرم گذشت و تـوام در سری هنوز
ای چلچراغ کهنه که زآن سوی سالها
از هر چراغ تازه فروزانتری هنوز
بالین و بسترم همه از گل بیآکنی
شب بر حریم خوابم اگر بگذری هنوز
ای نازنین درخت نخستین گناه من
از میوههای وسوسه، بارآوری هنوز
آن سیبهای راه به پرهیز بسته را
در سایهسار زلف، تو میپروری هنوز
وآن سفرهٔ شبانهٔ نان و شراب را
بر میزهای خواب، تو میگستری هنوز
با جرعهای ز بوی تو از خویش میروم
آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز
#حسین_منزوی
🌹🌹🌹
در قانون عشق
صبحی که از محبوبت
صبح بخیر نشنوی
تا اطلاع ثانوی شب باقی است ...
#محمود_درویش
ایوب وار آمد دهان غنچه را بو کرد
تاک جوان را لای گل پهلو به پهلو کرد
آشفته بود آن سان که شیری در پی جیران
تا آنکه حیران شد، دو چشمش سهم آهو کرد
فرمود هر چه دیدم و دیدید زیبا بود
نشنیدم از جایی که بانو خم به ابرو کرد
آتش شبیه آفتابی تیز می تازید
شمعی خروشان آمد و پرنور سوسو کرد
می خواست تا دم در کشد چون نی، ولی آن روز
آتشفشان بغض هایش خشم ها رو کرد
زنبورها کل می زدند و نحل می خواندند
دخت علی در خاک خون چرخید و کندو کرد
یل بود، آتش بود، ایوب زنان، زینب
در دین و آیین محمد، هر چه کرد او کرد
سجاد حیدری قیری