چه هوایی،
چه طلوعی،
جانم ....
باید امروز حواسم باشد
که اگر قاصدکی را دیدم
آرزوهایم را
بدهم تا برساند به خدا ....
#سهراب_سپهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گزیدهای از زندگی شاعرِ ای نام تو بهترین سرآغاز
🔹 به مناسبت روز بزرگداشت شاعر نامدار ایرانی، نظامی گنجوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کجایید ای شهیدان خدایی
بلا جویان دشت کربلایی
🌹🎶🕊
📽 از مستند " بزم رزم"
به مناسبت هفته #دفاع_مقدس
🎤 خواننده : #بیژن_کامکار
🎵آهنگساز : #هوشنگ_کامکار
🎶دستگاه : #ماهور
📝 شعر : #مولوی
🍃🌷🍃🌾🌺🌾🍃🌷🍃
۲۲اسفند روز شهید گرامی باد
محفل شعر قند پارسی
گزارش تصویری عصر شعر خوبان خاک پاسداشت روز شهید با همکاری محفل ادبی قند پارسی محفل ادبی طنز بی شوخی
سلام بر خوبان خاک
از همه عزیزان که در محفل عالی و معنوی امروز شرکت و نقش آفرینی کردند، بسیار تا بسیار سپاسگزارم. چه اتفاق پربار و خوشایندی بود، به امید تکرار دوباره ی آن!
اَجر همگان با شهدا.
همچنین
از مسوولان اداره کل کتابخانه های عمومی استان فارس و عزیزان اداره کل امور ایثارگران فارس، به ویژه خواهر پرتلاش و خوش ذوق، سرکار خانم یوسف خواه، سپاس فراوان دارم.
به امید همکاری های بیشتر.
روزهای معنوی ماه مبارک بر شما اهل دل گوارا باد!
ارادتمند
غلامرضا کافی
احمد حسینپور علوی معروف به احمد علوی متولد سال ۱۳۵۴ میباشد. گرچه در قم سکونت دارد اما اصالت وی به یزد بازمیگردد. او سرودن را از جوانی آغاز کرد و بیشتر در موضوع شعر آیینی فعالیت دارد. علوی کارشناس رشتۀ روانشناسی است و سالیانی است با علاقۀ وافر مشغول تدریس به دانش آموزان مقطع ابتدایی است. او به دلیل طبع شاعرانه و بداهه گویی که دارد در عرصۀ مجریگری نیز فعالیت میکند. «سادات ببخشند»، «علویها» و «گلوگاه» سه مجموعه شعر او است.
#احمد_حسین_پور_علوی #معرفی_شاعر
روی برگه نوشت قالیباف، دخترک گرچه بوریا باف است
چشمهای سیاه و مرمری اش، بغض سنگ است و باز شفاف است
پیش فرمانده رفت مادر پیر، حاج محسن بیا و کاری کن!
یکی از بچه ها شهید شده، آن یکی چند سال علاف است!
عطر پیراهنش رها در باد، روزنامه مچاله در دستش
باور فقر چشم ماتش نیست، پول این روزنامه اسراف است
توسعه – علم – حزب – آزادی ، در تلاقی تیترهای سیاه
بحث شد بین او راننده، دخترک! ساده ای! فقط لاف است!
خرد شد ذره ذره امیدش، حرفهای سخیف و تکراری
چقدر پیرمرد بی ادب است!؟ چقدر پیرمرد حرّاف است!؟
پسرک پوزخند تلخی زد، این هم از انقلابتان بابا!
شکم مایه دارها سیر است، دهن پا برهنه ها صاف است!
سرفه و خس خس پدر آنگاه ، چشمهای شکفته بر دیوار
عکس آقا، امام، یک جمله : انقلاب شما از الطاف است
روی موهای نوجوان لغزید، دست های پدر که مصنوعی ست
حرف امروز خوشگل بابا ، بیش از اندازه دور از انصاف است
پسرم! بر چکاد شانه ی تو، چشمه ی آفتاب می جوشد
آنک آنک خروش نسل شما، در تکاپوی سرخ اهداف است
پسرم! مثل ما فریب نخور! گول زهد فلان خطیب نخور!
رشته رشته به غرب بسته شده ، ریش هایی که تا سر ناف است
قصهی میخ ها و قایق ها ، انقلابی ترین منافق ها
دشمن تو همیشه بیرون نیست ، چشم وا کن ببین در اطراف است
گاه حتی بلندی قرآن ، خدعهی آخر معاویه است
گاه حتی بت بزرگ هبل ، مصحف چاپ حج و اوقاف است
... وقت شام است، بحث را تمام کنید! جانمی جان! غذای مامانی
گرچه این سفره ها زگوشت تهی ست، قرمه سبزی هنوز با قاف است.....
مسعود دیانی