eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
364 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
602 ویدیو
115 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
«به بهانه ‏ی زادروز سهراب» بدون تردید، در شعر معاصر فارسی، سمبولیسم عرفانی، ویژه‌ی سهراب سپهری است. سهراب به‌ویژه در دفترهای «صدای پای آب»، «مسافر» و «حجم سبز»، توانسته هم از منظر تشخص‌بخشی سبکی و هم فراوانی اشعار، جریانی خاص خود در شعر فارسی ایجاد کند. از دیگر شاعران این عصر، فروغ فرخزاد نیز به‌ویژه در دفتر «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» نگاهی گاه نزدیک به سهراب دارد؛ هرچند به نظر می رسد به‌ویژه از نظر زبانی، سهراب از فروغ تاثیر پذیرفته باشد. سمبولیسم سهراب، از دو منظر زیر‌شاخه‌ی جریان شعر آرمان‌گرای معاصر محسوب می‌شود. او به‌ویژه در دو منظومه‌ی بلند صدای پای آب» و «مسافر» و اشعاری چون: «روشنی، من، گل، آب» و «آب» کوشیده است تا جهان آرمانی خود را با نگاهی عرفانی و متفاوت به محیط پیرامون بسازد. در این دست از اشعار سهراب، جهان آرمانی گویی در همین عالم قابل دست‌رسی است و مخاطب سهراب، با نگاهی متمایز و عادت‌گریز به طبیعت، می‌تواند آن را در درون خود شکل دهد؛ اما در اشعار کوتاه سهراب، به‌ویژه شعرهایی چون «ندای آغاز»، « پشت دریاها»، «واحه‌ای در لحظه» و «نشانی»، گویا جهان آرمانی او مکانی جدا از عالم بیرون است و از این منظر، سهراب آمیزه‌ای از گونه‌های مختلف عرفان و سمبولیسم فرارونده را در شعرش تجربه کرده است. شاید سمبولیسم آرمانی سهراب را نتوان به تنهایی در چارچوب جریانی ادبی از عصر پهلوی تعریف کرد؛ اما با در نظر گرفتن ویژگی‌های اشعار او و تاثیری که بسیاری از شاعران پس از انقلاب به ویژه در دهه های 60 و 70 از اشعار او پذیرفته‌اند، بی‌هیچ تردیدی می توان سمبولیسم عرفانی او را جریانی مهم در شعر معاصر فارسی دانست. ویژگی‌های سمبولیسم عرفانی سپهری را در چند سطر مرور می‏‌کنیم: -تبلیغ نگاهی متفاوت و عرفانی به هستی و تلاش برای حرکت به سوی جهانی آرمانی. - توصیف جهانی ذهنی و آرمانی که عمدتا در پشت دریاها و یا در مکان‌های اسطوره‌ای قابل مشاهده است. -فراوانی واژه‌های نمادین با استفاده از عناصر طبیعت و ابهام قابل توجه در شعر به دلیل نبودن نشانه‌های قاطع برای دریافت متن و معناکردن استعاره‌ها. - فراوانی ترکیب‌های جدولی و مشابه هم(از نظر ساخت)، با تلفیق طرف عینی و ذهنی، با غلبه‌ی عنصر ذهنی و توجه به حس‌آمیزی و متناقض‌نما به شیوه‌ی شاعران هندی(بیدل). - حضور قابل توجه عناصر طبیعی غیر شهری در اشعار به‌ویژه توجه خاص به رنگ. -طول قابل توجه اشعار، ساختار طولی ضعیف شعرها، بلند و کوتاهی قابل توجه سطرها و کم‌توجهی به قافیه و موسیقی شعر. -توجه به تکرار آغازین سطرها در اشعار بلند به‌شیوه‌ی فروغ فرخزاد. - صمیمیت کلام، سادگی واژگان و پرهیز از باستان‌گرایی. - تلفیق نشانه‌های عرفان اسلامی، هندی و بودایی. https://eitaa.com/mmparvizan
‌گلی از شاخه اگر می چینیم، برگ برگش نکنیم و به بادش ندهیم...! لااقل لای کتاب دلمان بگذاریم معطر بشویم شاید از باغچه‌ی کوچکِ اندیشه‌ مان گل روید ...!!
پدرم دفتر شعری آورد تکیه بر پشتی داد شعر زیبایی خواند و مرا برد به آرامش زیبای یقین زندگی ... شاید شعر پدرم بود که خواند ...
زندگی جيره ی مختصری است مثل يک فنجان چای و کنارش عشق است مثل يک حبه ی قند زندگی را باعشق نوش جان بايد کرد
زندگی جيره ی مختصری است مثل يک فنجان چای و کنارش عشق است مثل يک حبه ی قند زندگی را باعشق نوش جان بايد کرد
صبح یعنی پرواز! قد کشیدن در باد چه کسی می گوید؛ پشت این ثانیه‌ها، تاریک است؟ گام اگر برداریم..! روشنی نزدیک است.
چه هوایی، چه طلوعی، جانم .... باید امروز حواسم باشد که اگر قاصدکی را دیدم آرزوهایم را بدهم تا برساند به خدا .... ‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‍‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‍‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
صبح شد پنجره‌ها خندیدند شاخه‌ها رقصیدند همه‌جا بوی شکفتن جاری است فرصت بیداری است صبح یعنی آغاز صبح یعنی پرواز قد کشیدن در باد فکر رفتن باشیم چه کسی می‌گوید پشت این ثانیه‌ها تاریک است گام اگر برداریم روشنی نزدیک است
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️ ۱ اردیبهشت سالروز درگذشت سهراب سپهری (زاده ۱۵ مهر ۱۳۰۷ کاشان  -- درگذشته ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ تهران) شاعر، نویسنده و نقاش او نوه میرزا نصراله‌ سپهری، نخستین رئیس تلگرافخانه کاشان بود و پدرش «اسداله» و مادرش «ماه‌جبین» نام داشتند که هر دو اهل هنر و شعر بودند. وی فارغ‌التحصیل دانشسرای مقدماتی بود و از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران نیز فارغ‌التحصیل شد و نشان درجه اول علمی گرفت. در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعه شعر نیمایی‌ را به‌نام "مرگ رنگ" انتشار داد و دومین مجموعه‌ شعرش "زندگی خوابها" بود.  او در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت کرد و در آذر ۱۳۳۳ در اداره کل هنرهای زیبا "فرهنگ و هنر" در بخش موزه‌ها مشغول شد و در هنرستان‌های هنرهای زیبا نیز به‌تدریس پرداخت. وی به‌ فرهنگ مشرق ‌زمین علاقه خاصی داشت و به هندوستان، پاکستان، افغانستان، چین و ژاپن رفت و مدتی در ژاپن زندگی کرد و هنر «حکاکی روی چوب» را در آنجا فراگرفت. همچنین به‌شعر کهن سایر زبان‌ها نیز علاقه داشت؛ از این رو ترجمه‌هایی از شعرهای کهن چینی و ژاپنی را انجام داد. در امرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به‌پاریس و لندن رفت و در مدرسه هنرهای زیبای پاریس در رشته لیتوگرافی نام‌نویسی کرد. در دورانی که به اتفاق حسین زنده‌رودی در پاریس بود، بورس تحصیلی‌اش قطع شد و برای تأمین مخارج و ماندن بیشتر در فرانسه و ادامه نقاشی، مجبور به‌کار شد و برای پاک کردن شیشه آپارتمان‌ها، گاهی از ساختمان‌های بیست‌ طبقه آویزان می‌شد. او همچنین کارهای هنری‌اش را در نمایشگاه‌ها به معرض نمایش می‌گذاشت و حضور در نمایشگاه‌های نقاشی تا پایان زندگی‌اش ادامه داشت. مدتی در سال ۱۳۳۷ در اداره کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری مشغول به‌کار شد و از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به‌تدریس در هنرکده هنرهای تزیینی تهران کرد. در سال ۱۳۴۱ از کلیه مشاغل دولتی کناره‌گیری کرد و با حضور فعال‌تر در زمینه شعر و نقاشی، آثار بیشتری آفرید و راه خویش را پیدا کرد. وی با سفر به کشورهای مختلف، ضمن آشنایی با فرهنگ و هنرشان نمایشگاه‌های بیشتری را برگزار کرد. برخی از کتاب‌های او، اینها هستند: «تا انتها حضور» «سهراب مرغ مهاجر» و «هنوز در سفرم» «بیدل، سپهری و سبک هندی» «تفسیر حجم سبز» «حافظ پدر، سهراب سپهری پسر، حافظان کنگره»، «نیلوفر خاموش: نظری به‌شعر سهراب سپهری» و «نگاهی به سهراب سپهری». سهراب سپهری در سال ۱۳۵۸ برای درمان به انگلستان رفت، اما بیماری‌اش بسیار پیشرفت کرده بود و ناکام از درمان به‌تهران بازگشت و مدتی بعد درگذشت. آرامگاه وی در روستای مشهد اردهال واقع در اطراف کاشان است.
‌ 🌱 گل همیشه بهار سخنوری سعدی است. اردیبهشت با نام چامه‌سرایان بزرگ آغاز می‌شود. روز بزرگداشت خداوندگار ادب و شهسوار سخن «سعدی» جاودانه، روز پرواز «ملک‌الشعرای بهار» سخن‌سرایی که مهر به میهن را به چامه کشید، روز پرواز «سهراب سپهری» فرزند آب و خرد و روشنی و درگذشت «اقبال لاهوری» را گرامی می‌داریم و به روان مینوی‌شان درود می‌فرستیم. 🌸 نمونه‌هایی از چامه‌های پارسی سعدی، بهار، سهراب و اقبال: دریغا که بی ما بسی روزگار بروید گل و بشکفد نوبهار بسی تیر و دی‌ماه و اردیبهشت برآید که ما خاک باشیم و خشت 🦚 امروز نه کس ز عشق آگه چو من است کز شکر عشقم همه شیرین‌سخن است در هر مژه‌ی من به ره خسرو عشق نیروی هزار تیشه‌ی کوهکن است 🌳 پشت لبخندی پنهان هر چیز روزنی دارد دیوار زمان که از آن چهره‌ی من پیداست چیزهایی هست که نمی‌دانم می‌دانم سبزه‌ای را بکنم خواهم مرد 🪴 گمان مبر که به پایان رسید کار مُغان هزار باده‌ی ناخورده در رَگ تاک است 🍃 فرتور(عکس) از نمای درونی آرامگاه سعدی فرتورگر: «هربرت کریم‌مسیحی» 🌿🌺 ادب سار
من از باز ترین پنجره با مردمِ این ناحیه صحبت کردم، حرفی از جنس زمان نشنیدم. هیچ چشمی... عاشقانه به زمین خیره نبود! کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد! هیچ کس زاغچه‌ای را ... سر یک مزرعه جدی نگرفت؛ من به اندازه‌ی یک ابر دلم می‌گیرد.
دچار باید بود! و گرنه زمزمه ی حیات میان دو حرف، حرام خواهد شد. و عشق، سفر به روشنیِ اهترازِ خلوت اشیاست. و عشق، صدای فاصله‌هاست. صدای فاصله‌هایی که غرق ابهامند...