به باغمان دم اردیبهشت جان بدهد
اگر خزان به درختانمان امان بدهد
خزان درخت جوان را شبانه كرد عصا
كه مزد كوری و پیری به باغبان بدهد
تو هم درخت جوان! در كنار شاعر باش
كه با غزل به تو آرامش روان بدهد
نمیشود كه چشیدن ز میوهات آسان
مگر اشاره تو راه را نشان بدهد
چكد ز كاسه چشمان تو شراب نگاه
كجاست قسمت من دستم استكان بدهد؟
نشستهام سر راهت چنان درخت كهن
مگر غرور نگاهت مرا تكان بدهد
تو میروی و پس از تو همیشه تنهایم
خدا نخواست به ما وصل جاودان بدهد
#استاد_غلامعلی_مهدیخانی(مجرد)
درگذشت شاعر گرانقدر،استاد مهدیخانی (مجرد) را تسلیت عرض می کنیم.
روحشان شاد و قرین رحمت الهی باد!
انجمن ادبی محفل شعر قند پارسی
محفل شعر اردیبهشت، این هفته به یادبود شاعر توانمند و مهربان، مرحوم استاد مجرد برگزار میشود.
بنا داریم در کنار شعرخوانی و نقد شعر معمول جلسات هفتگیمان، کمی هم درباره شعر و منش این شاعر فقید گفتوگو کنیم.
حضور سبز شما شاعران و شعردوستان، گرمیبخش محفل ماست.
یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۳
ساعت ۱۷ تا ۱۹
شیراز، چهارراه خیرات به سمت سه راه انوری، نرسیده به سینما شیراز، حوزه هنری فارس، طبقه دوم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
T.me/ordibehesht_poetry
خبرنامه شاعران 🔻
https://eitaa.com/khabarnameshaeranshiz
۲۷ امرداد زادروز حسین گلگلاب
(زاده ۲۷ امرداد ۱۲۷۴ تهران -- درگذشته ۲۲ اسفند ۱۳۶۳ تهران) شاعر سرود ای ایران
او نویسنده، شاعر، مترجم، موسیقیدان و گیاهشناس بود و بهزبانهای فرانسه، انگلیسی، روسی، عربی و لاتین تسلط داشت و در زمینه معادلیابی برای واژههای علمی از متخصصان فرهنگستان ایران بود.
در ۱۳۰۳ علینقی وزیری گروه موسیقیاش را تاسیس کرد و برای ارکستر آن بهجز تار معمولی، سه نوع تار با طولهای مختلف طراحی کرد که در واقع یک ارکستر مجلسی چهار بخشی بود که با موسی معروفی، گلگلاب، ادیب، حسنعلی صبا، اسماعیل مهرتاش، صادق خانی و صادق اربابی اجرا میشد. گلگلاب که در نواختن ساز، نوازندهای ماهر بود، در سرودن شعر و ترانه هم همردیف بزرگانی چون شیدا، عارف قزوینی و محمدتقی بهار ارزیابی میشد.
وی نت میدانست و برخلاف سایر شعرا که سرودن شعر روی آهنگ برایشان مشکل بود، کلمات را با نتهای موسیقی تطبیق میداد. سرودهای «ای ایران» «آذر آبادگان» «خاک ایران» «پایدار ایران» «زبان عشق» «ره عشق» «بلبل مست» و «وصال دوست» از او بهیادگار ماندهاست.
سرود ایایران:
درباره ساختن سرود «ای ایران» روایتی است: که در زمان اشغال ایران توسط "متفقین" (قوای روس و انگلیس و امریکا) در جنگ دوم جهانی سال ۱۳۲۳، روزی گلگلاب از خیابان رد میشده، رفتار دور از ادب مامور نظامی خارجی را با مردم میبیند. برآشفته میشود؛ به انجمن موسیقی ملی در خیابان هدایت میرود و با ناراحتی این جریان را برای خالقی تعریف میکند. خالقی هم متاثر میشود و آهنگی میسازد و گلگلاب شعرش را میگوید که حاصل این همکاری سرود «ای ایران» است. نخستین اجرای آن ۲۷ مهرماه ۱۳۲۳ در کنسرت انجمن موسیقی ملی در سالن سینما تهران در خیابان استانبول برای دوشب متوالی برگزار میشود. این سرود در همان مجلس سهبار تکرار شده و هربار شور و هیجانی را در جمع به وجود میآورد. استقبال و تاثیر این سرود باعث شد که وزیر فرهنگ وقت، هیئت نوازندگان را بهمرکز پخش صدا فرستاد تا صفحهای از آن ضبط و همه روزه از رادیو تهران پخش شود. اجرای دیگر مربوط بهسالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۲ در ارکستر بزرگ «گلها» است که بنان خواننده محبوب، این سرود را خواند. سرود «ای ایران» در آواز دشتی ساخته شده و ملودی اصلیاش از برخی از نغمههای موسیقی بختیاری که از فضایی حماسی برخوردارند، وام گرفته شده. از دیگر ویژگیهای آن این است که کلمات بیگانه کمی در آن استفاده شده و بیشتر واژگان آن پارسی هستند.
شعری برای امام حسن علیه السلام که چشمان وصال شیرازی را شفا داد
میرزا محمّد شفیع شیرازی متخلص به وصال شیرازی متوفّی سال 1262 هـ. ق در شیراز از بزرگان شعرا و ادبا و عرفای عصر فتحعلی شاه قاجار بود. علاوه بر مراتب علمی، به تمام خطوط هفت گانه (نسخ، نستعلیق، ثلث، رقایم، ریحان، تعلیق، و شکسته) مهارتی به سزا داشته و کتابهای فراوانی نیز با خطوط مختلف نگاشته است. از جمله، اینکه 67 قرآن به خط زیبای خود نوشته است.
بر اثر نوشتن زیاد چشمش آب می آورد و به پزشک مراجعه می کند، دکتر می گوید: من چشمت را درمان می کنم، به شرطی که دیگر با او نخوانی و خط ننویسی. پس از معالجه و بهبودی چشم، دوباره شروع به خواندن و نوشتن می کند تا این که به کلّی نابینا می شود. سرانجام با حالت اضطرار متوسل به حضرت محمّد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و آل او (صلواتالله علیهم) می شود.
شبی در عالم رؤیا پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم ) را در خواب می بیند، حضرت به او می فرماید: چرا در مصائب حسین(و حسن) مرثیه نمی گویی تا خدای متعال چشمانت را شفاء دهد. در همان حال حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) حاضر گردیده می فرماید: وصال! اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است.
صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن:
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
آن طشت راز خون جگر باغ لاله کرد
نیمه دوّم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد. آن گاه اضافه کرد:
خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت
دل را تهی زخون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام
عمریش روزگار همین در پیاله کرد
نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش
ور می توان ز غصه هزاران رساله کرد
زینب درید معجر و آه از جگر کشید
کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد
هر خواهری که بود روان کرد سیل خون
هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد
یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت
آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت
May 11
عاقلان را با هم این دیوانه دشمن کرده است
از همان روزی که فکر با تو بودن کرده است
گول این زنجیرهای دور تختش را مخور
مرزهای سرزمینش را معین کرده است
شک نکن وقتی کنار پنجره می ایستد
با خودش یک عمر تمرین پریدن کرده است
سرنخ دنیای خود را عاقلان گم کرده اند
سرنخی که بارها دیوانه سوزن کرده است
مشکل دیوانه تنها یک بغل آرامش است
از همین رو پیرهن بر عکس بر تن کرده است
خانه ای که سوخت هرگز کار یک دیوانه نیست
یک نفر اینجا به یادت شمع روشن کرده است
#محمد_حسین_ملکیان
«کودتای ۲۸ مرداد و شعر نو فارسی»
یکی از رویدادهای سیاسی- اجتماعی دوران معاصر که تاثیری شگرف و همهجانبه بر ادبیات و فرهنگ و شعر ایران عصر پهلوی، گذاشته کودتای 28 مرداد 1332 بوده است.
اهمیت این رویداد در تاریخ ادبیات معاصر به اندازهای بوده که منتقدان شعر معاصر در کنار دو انقلاب مشروطه و اسلامی، این رویداد را در جایگاه یکی از تعیینکننده ترین بزنگاههای تاریخی، برای جریانشناسی تاریخ ادب معاصر قرار دادهاند. این اهمیت را در اغلب کتابهای تاریخ شعر معاصر و ادوار آن میتوان دید؛ تا جایی که سرفصل تحول میانهی عصر پهلوی، در نظر منتقدان منطبق با این رخداد مهم سیاسی تنظیم شده است. جایگاه این حادثه را در کتابهای ادوار شعر فارسی شفیعی کدکنی، چشم انداز شعر نو ایران زرقانی، جریان پشناسی شعر فارسی حسینپور چافی، تاریخ تحلیلی شعرنو شمس لنگرودی و دیگر کتابهای مرجع شعر معاصر میتوان دید.
چرخش سیاسی حاصل از این اتفاق، تغییری جدی را در بدنهی شعر فارسی و جریانهای وابسته به آن پدید آورده؛ از جمله کمرنگ شدن نقش آشکار ادبیات روسگرای برآمده از 'نشست نویسندگان و شاعران ایران و شوروی" و فعالیتهای سیاسی دههی ۲۰ و حرکت این شاخه، به سمت شعر نمادین چپگرا که در آثار کسانی چون: کسرایی نمود یافته و به شعر چریکی و مبارزاتی دههی بعد منتج شده است.
این تغییر فضارا در دگرگونشدن ذائقهی نقد ادبی، تاثیرپذیری از ادبیات اروپا و آمریکا و تقابل شعر متعهد و شعر زبانگرا هم میتوان رهگیری کرد.
در دههی سی، شعر نمادگرای نیمایی، با فضایی مبهم و مهآلود و زمستانی و تاریک، قوت مییابد، جریانی که آغاز آن با نیما و اوج آن با اخوان و شاملو و دیگر پیروان شعر اجتماعی نیماست.
شاخهای دیگر از شاعران پس از کودتا، سرگردان و نامید به تخدیر و سیاهی و پوچی و مرگ و عصیان و عشقهای برهنه متوسل می شوند؛ جریانی پرمخاطب که بر آمده از ناامیدیهای رایج در فضای جامعه است. این شاخه در بعد عصیانی خود در آثار کارو و نادرپور و توللیِ نوقدماییِ پس از کودتا و دفترهای نخستین فروغ و آثار بسیاری دیگر از شاعرانرچارپارهسرا و نیماییگوی فارسی جلوه یافته است؛ هرچند برخی شاعران رمانتیک این دوره کوشیدهاند، بین مفاهیم تغزلی و اجتماعی- مبارزاتی، آشتی ایجاد کنند؛ اتفاقی که در برخی سرودههای ابتهاج و بعاد نصرت رحمانی منعکس شده است.
#شعر_معاصر
#جریان_شناسی
#کودتا
#نیما_و_پیروانش
https://eitaa.com/mmparvizan