eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
280 دنبال‌کننده
2هزار عکس
274 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‍ ۲۳ آبان سالروز درگذشت سعید نفیسی (زاده ۱۸ خرداد ۱۲۷۴ تهران -- درگذشته ۲۳ آبان ۱۳۴۵ تهران) ادیب، شاعر، نویسنده، مترجم و تاریخنگار   او فرزند میرزا علی‌اکبر "ناظم‌الاطباء کرمانی" و از نوادگان حکیم نفیس‌بن عوض‌کرمانی "طبیب نامدار ایران در قرن نهم هجری" بود. در ۱۵ سالگی برای تحصیل به شهر نوشاتل سویس و دانشگاه پاریس رفت و در سال ۱۲۹۷ به ایران بازگشت. ابتدا در دبیرستان‌های تهران به‌تدریس زبان فرانسه پرداخت و بعد در وزارت فواید عامه مشغول خدمت شد. در سال ۱۲۹۷ به‌گروه نویسندگان مجله دانشکده پیوست و در مدت یک ساله فعالیت این مجله، با ملک‌الشعرا بهار همکاری داشت. در سال ۱۳۰۸ به‌خدمت وزارت فرهنگ درآمد و علاوه بر تدریس زبان فرانسه در دبیرستان‌ها، به‌کار آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسه عالی تجارت و مدرسه صنعتی پرداخت. در سال‌های بعد به‌تدریس در دانشکده‌های حقوق و ادبیات مشغول شد و به‌عضویت فرهنگستان ایران درآمد. وی از آغاز بنیان دانشگاه تهران در جایگاه استاد دانشکده حقوق و پس از آن، به استادی دانشکده ادبیات برگزیده شد. او چندی در دانشگاه‌های کابل و شهرهایی چون دهلی، کلکته، دانشگاه‌های قاهره و بیروت به آموزش پرداخت. يكى از ويژگی‌هاى نفيسى اين بود كه درخواست نويسندگان تازه كار را براى نگارش مقدمه‌اى بر آثار آنان مى‌پذيرفت و معتقد بود كه اين كار سبب تشويقشان مى‌شود. او در راديو نيز برنامه‌اى با عنوان "در مكتب استاد" داشت كه ازبرنامه‌هاى پرشنونده بوده، در اين برنامه به‌پرسش‌هاى ادبى شنوندگان پاسخ داده مى‌شد. وی از بنیانگذاران مکتب نثر دانشگاهی است که از جمله ویژگی این نثر پیراستگی عبارات در لفظ و معنا بوده، به‌طوری که نویسنده می‌کوشد، اندیشه خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هر گونه پیچیدگی دور بماند و به‌جای زیورهای بیهوده لفظی، از استحکام دستوری بهره بگیرد. مدارج و افتخارات علمی نفیسی: نفیسی را معمار نثر جدید معاصر ایران نامیده‌اند و این تبحر و چیرگی، ناشی از احاطه کامل وی به‌زبان‌های یونانی، لاتین، فرانسه، روسی، اردو، پشتو، عربی و فارسی است. ترجمه‌های کم‌نظیر او از زبان‌های بیگانه دارای معروفیت خاص است. بزرگترین خدمت وی به‌زبان و ادب و فرهنگ فارسی، تصحیح و تنقیح متون قدیمی است که از گوشه‌های کتابخانه‌های جهان بیرون کشیده و روی آنها با جدیت تمام کار کرده و به‌صورت کتاب عرضه داشته است. یکی از افتخارات وی، احیا و بنیانگذاری شیوه داستان‌نویسی تاریخ است که در آنها روح وطن‌پرستی و سلحشوری و قهرمانی را تقویت کرده، جوانان ایران زمین را به‌وطندوستی و حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور فرامی‌خواند. نفیسی از بیماری آسم رنج می‌برد و سال‌های آخر عمر را در پاریس به‌سر برد و زمانی که برای شرکت در نخستین کنگره ایران‌شناسان به‌تهران آمده‌ بود درگذشت. آرامگاه وی تهران در کنار مزار پدرش و در بقعه‌ای به نام آرامگاه سرقبر آقا "پایین‌تر از چهارراه مولوی‌ است.
۲۳ آبان ۱۴۰۳
خوشش باد آن نسیم صبحگاهی که درد شـب‌نشـیـنـان را دوا کرد
۲۳ آبان ۱۴۰۳
هم‌صحبتِ این جهانِ مبهم نشدیم بازیــچۀ شـاعـران عالـــم نشدیم مـانند دو تـا واژۀ بـاران و درخــت ما هیــچ زمان، قافیۀ هم نشدیم
۲۳ آبان ۱۴۰۳
✏️ خواندن برای همدلی 📝. به کتاب های من خوش آمدید..! 🌱 هفته کتاب وکتابخوانی کیوانی
۲۳ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۳ آبان ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۳ آبان ۱۴۰۳
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود بشر از لطف خداوند مکدر می‌شد شرم می‌کرد اگر صاحب دختر می‌شد اشک، لالایی بی واژه‌ی مادرها بود گورِ بی فاتحه، گهواره‌ی دخترها بود ناگهان یک نفر این قائله را بر هم زد (عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد) آن‌که بر شانه‌ی خود پرچم اسلام گرفت دخترش فاطمه، بانوی جهان نام گرفت عشق را طبع خداوند به توصیف آورد شرف هر دوجهان... فاطمه تشریف آورد سیده، محترمه، ممتحنه، حنانه حانیه، عالمه، اُم النجبا، ریحانه عطر او آمد و عالَم نفسی تازه گرفت و به یُمن قدمش نام زن آوازه گرفت شهر با آمدنش عاطفه را باور کرد زن به شکرانه‌ی او چادر شوکت سر کرد خواست تا خیرکثیرش به دوعالَم برسد تا عقیق شرف الشمس به خاتم برسد... مادرانه به طرفداری احمد برخاست تا ابوجهل سرِ عقل بیاید، برخاست جلوه‌ای کرد و دلیل «زَهَقَ الباطل» شد و از آن نور، سه آیه به زمین نازل شد بی‌گمان بولهب آن‌روز پُر از واهمه بود دامن پاک خدیجه ثمرش فاطمه بود * * بنویسید که معصومه‌ی عصمت زهراست سند محکم اثبات نبوت زهراست دختری که لقبِ اُم ابیها دارد پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد و خداوند اگر «وَاعتَصِموا» می‌گوید از کرامات نخ چادر او می‌گوید سوره‌ی دهر چنین گفته به مدحش سخنی تا ابد، دهر نبیند به خود این‌گونه زنی نه فقط جلوه‌ی او سوره‌ی انسان آورد چادرش یک‌شبه هفتاد مسلمان آورد راه عرفان خداوند به او وابسته‌ست جز درِ خانه‌ی زهرا همه درها بسته‌ست زهد با دیدن او حسِ تفاخر دارد قرة العین نبی، وصله به چادر دارد همه در خدمت بانوی دوعالم بودند ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم بودند فضه هم بود؛ ولی باز خودش نان می‌پخت نان برای دل بی‌تاب یتیمان می‌پخت بارها خادمه‌اش گفت به لطفت شادم (من از آن‌روز که در بند توأم آزادم) فاطمه مرکز پیوند دو دریا شده بود یعنی آیینه‌ی پیغمبر و مولا شده بود غیر زهرا که بجز حق به کسی راغب نیست احدی کفو علی بن ابی طالب نیست آفتاب از افق خانه‌ی‌شان سر می‌زد هرزمان فاطمه لبخند به حیدر می‌زد کار او عشق علی بود؛ چه خیر العملی! کیست خوشبخت‌ترین مرد جهان غیر علی؟! وقت آن شد بنویسید که حجت: زهراست سند محکم اثبات ولایت: زهراست اولین شیعه‌ی بی‌تاب علی زهرا بود که سراپای وجودش سپر مولا بود یک جهان هم اگر از بیعت خود بر می‌گشت بازهم فاطمه دور سر حیدر می‌گشت نسل زهرا و علی، سلسله‌ی طوبی شد میوه‌ی این شجره، نایبةُ الزهرا شد آسمان‌ها پس از او یکسره کوکب دیدند چادر فاطمه را برسر زینب دیدند زینب آن زن که علمدار دفاع از حرم است خطبه‌ی دم به دمش وارث تیغ دودم است او که چون مادر خود پای ولایت مانده یکتنه فاتحه‌ی کاخ ستم را خوانده * * تا ابد در دل ما هست غم عاشورا این خبر را برسانید به تکفیری‌ها یاعلی از لب سردار نیفتاده هنوز علم از دست علمدار نیفتاده هنوز کیست دشمن که در این معرکه جولان بدهد؟ پسرفاطمه کافی‌ست که فرمان بدهد همه از خاتمه‌ی معرکه آگاه شوند فاتحان باخبر از (( نصر من الله)) شوند باز طوفان هدفش وادی شن خواهد بود شیعه عکس العملش سخت و خشن خواهد بود ننگ بادا به ابوجهل، به همدست یهود لعن تاریخ به موذی گریِ آل سعود سپر خویش کنم غیرت سرداران را به جهانی ندهم یک وجب از ایران را سربلندیم اگر، تکیه به دنیا نکنیم آنچه داریم ز بیگانه تمنا نکنیم غرق زخمیم ولی قامتمان خم نشده سایه‌ی چادر او از سرمان کم نشده بنویسید امید دل زهرا مهدی‌ست چاره‌ی کار همه مردم دنیا مهدی‌ست ✍
۲۳ آبان ۱۴۰۳
شعر طنز «توّرمی» این تورًم از گرانی بهتر است مردن از این زندگانی بهتر است اندرین آشفته بازار دلار خر شدن از خرچرانی بهتر است در منوی مرغ های مجلسی کنتاکی از زعفرانی بهتر است گرچه دولت ها همه عین همند قالیباف از لاریجانی بهتر است ! در تمام سال های عمرمان کودکی از نوجوانی بهتر است از برای چشم های مست وهیز عینک ته استکانی بهتر است من یقین دارم برای اقتصاد این دلارصد تومانی بهتر است لااقل بهر تمام شاعران شعر گفتن از شبانی بهتر است در میان پُست های ارتشی پست خوب آجودانی بهتر است جان من دلخوش به این مدرک مشو مدرک بیکاردانی بهتر است گرچه این دنیا سراسر بازی است بازی جام جهانی بهتر است بهر آدم های بی پول وفقیر رفتن از این دار فانی بهتر است در جواب حضرت موسی به طور مطمئنآ لن ترانی بهتر است شیخ اول را نمی دانم که بود مطمئنآ شیخ ثانی بهتر است با شمایم اقتصاد دان های شهر این تورم از گرانی بهتر است خانه را هر روز هم می شد تکاند خانه ی دل را تکانی بهتر است در نگاه بچه سوسول های شهر شلوار تی تیش مامانی بهتر است من یقین دارم که شعر طنز من از فلان بن فلانی بهتر است در میان این همه دیوان شعر شعر های ناگهانی بهتر است الغرض بشنو تو از مُلای روم همدلی از همزبانی بهتر است کیوانی شهر راز شعر طنز تورًمی
۲۳ آبان ۱۴۰۳
ای آنکه عطر در دل گل ها گذاشتی در جان ما محبت خود را گذاشتی با ابرها تپیدی و آرام و بی قرار نم نم قدم به خلوت دریا گذاشتی باران حضور گرم تو را مژده می دهد ما را که گفته است که تنها گذاشتی؟ خود را میان دشت پراکندی و گلی از هرکجا که رد شده ای جا گذاشتی حالا اتاق، پر شده از باغ، ای نسیم! ممنون از اینکه پنجره را وا گذاشتی ای آفتابِ رد شده از شیشه باغ ها! بر تار و پود سبز چمن پا گذاشتی گل های فرش گرم پذیرایی ات شدند ممنون که پا به زندگی ما گذاشتی...
۲۳ آبان ۱۴۰۳
کوثرحق..... 😌😚😢😭🌷🌹🌷🌹🌷 خانه را آتش نزن ، اینجا گلستان نبی است این حرم خوشبو ز عطرِ باغ و بستان نبی است جای جایش خاطراتی از خود ِ پیغمبر است جایگاه و یادگار روح و ریحان نبی است خانه را آتش نزن ، آتش نزن جان مرا جان من وابسته ی ِ اعجاز و احسان نبی است در حریم حرمت عشق و وقار و اعتبار با ادب وارد شو اینجا معدن کان نبی است نشکن این در را که این دروازه ی شهر خداست درب این خانه رواق منظر جان نبی است صاحب این خانه نور کوثر حق باوری است از ازل با عشق و ایمانش به پیمان نبی است خانم ِ این خانه سرشار از شمیم جنت است مرد آن گویای رمز و راز قرآن نبی است این یکی تا عرش اعلا رفت همراه رسول آن یکی پرورده ی اخلاص و ایمان نبی است یاور مظلوم و خصم ظلم در این خانه هست آری آری اهل این خانه به فرمان نبی است صد جهان اندیشه دارد دست های بسته اش این دلاور حافظ راه فروزان نبی است این قَدَر غوغا نکن در کوچه ی تزویر ها در تمام غزوه ها این شیر ِ میدان نبی است کربلا تا کربلا احیاگر راه خداست انتظارسرخ این مجموعه خواهان نبی است امت قرآن به اخلاص ولایت خوشدل است یازده شمس ولایت نور تابان نبی است حق همیشه سرفرازی هست وحق با کوثر است کوثر حق ، زاده ی اخلاق و دامان نبی است آئینی انتظار ۵۸ https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6 https://t.me/khoshdeltanzjedi
۲۳ آبان ۱۴۰۳
در مهر دستت، قرص نان گل داد در سایه ات صد کهکشـان گل داد شور عراق از اصفهان گل داد نـام تو بردیم و دهـان گـل داد از خــاک مــا، سیـاره هـا دوری چـون نغمه در پنهـانِ تنبـوری گمنــام مایـیم و تــو مشهوری چون اشهدی که در اذان گل داد خورشید در چشمـان پاک توست گل، گل، گل چنـدم پلاک توست؟ هرجــا گلی روییــده خاک توست جـانی که از جــان تو جــان گل داد هر مرکبی راندیم صحرا کُشت هر زورقی بردیم دریا کُشت هر دانه ای کِشتیم سرما کُشت دل کاشتیم و ناگهان گل داد جوشید خون در شاخه ی گیلاس بارید تب از ساقه ی ریواس رویید گلبرگی کبود از یاس در قلب ما داغی جوان گل داد داغی که تا شام ابد با ماست تا لحظه ی موعود پابرجاست ختم کلامم روضه ی زهراست باغ اناری که خزان گل داد ✍ 📚 🏴🌹 |خانه شعر و ادبیات خاتم| 🌿 @khatam_shz
۲۳ آبان ۱۴۰۳
22.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به حضرت فاطمه ،یکتای آفرینش. با استناد به حدیث شریف کساء ...... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
۲۳ آبان ۱۴۰۳