eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
265 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راه عشق عشق راهی نیست کان را منزلی پیدا شود این نه دریایی است کاو را ساحلی پیدا شود سالها باید چو مجنون پای در دامن کشید تا زدامان بیابان محملی پیدا شود وحشت تنهایی از همصحبت بد خوشترست سر به صحرا می نهم چون عاقلی پیدا شود می توانم سالها با دام و دد محشوربود می خورم بر یکدیگر چون جاهلی پیدا شود نعل وارون و کلید فتح از یک آهن است تن به طوفان می دهم تا ساحلی پیدا شود گر کند غربال صد ره دور گردون خاک را نیست مسکن همچو من بی حاصلی پیدا شود رتبه گفتار ما و طوطی شیرین زبان می شود معلوم اگر روشندلی پیدا شود تخم در هر شوره زاری ریختن بی حاصل است صبر دارم تا زمین قابلی پیدا شود هیچ قفلی نیست نگشاید به آه آتشین دامن دل گیر هر جا مشکلی پیدا شود گوهر خود را مزن صائب به سنگ ناقصان باش تا جوهرشناس کاملی پیدا شود  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5949482771087889230.opus
563.3K
نقد رباعی دکتر حسنا محمدزاده دکتر داودرضا کاظمی ادبیات دانشگاه چالوس
از من نخواه بگذرم از چشم‌های تو ما پس نمی‌دهیم دلی را که بُرده‌ایم!
آغاز تو "شیرین" و سرانجام تو "تلخ" است! ای عشق چه میشد که پس و پیش نباشی؟
🌹🌹🌹به مناسبت ۲۱ آذر، سالروز تولد احمد شاملو (۱۳۰۴) شعری که زندگی است از احمد شاملو موضوع شعرِ شاعر پیشین از زندگی نبود در آسمان خشک خیالش ، او جز با شراب و یار نمی‌کرد گفت‌و‌گو... موضوع شعر امروز موضوع دیگری‌ست امروز شعر حربه‌ی خلق است زیرا که شاعران خود شاخه‌ای ز جنگل خلقند..‌. وزن و لغات و قافیه‌ها را همیشه من در کوچه جُسته‌ام آحاد شعر من، همه افراد مردمند از زندگی که بیشتر مضمون قطعه است تا لفظ و وزن و قافیه‌ی شعر، جمله را من در میان مردم می‌جویم این طریق بهتر به شعر، زندگی و روح می‌دهد... در جدال با خاموشی، هوای تازه، شاملو، ص ۵۳ - ۵۸. 🌻🌻🌻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در وقت طلوع دیده‌ام قامت صبح با شعر شدم شبانه هم‌صحبت صبح تا فجر رسید خلوتم شد پر نور گفتم به ادب سلام بر حضرت صبح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤍افشین علاء که از شاعران پرکار و سرشناس ایرانی است، معمولاً نسبت به پدیده‌های مختلف سیاسی و اجتماعی، اثر شاعرانه‌ای خلق می‌کند.او این بار درباره سقوط دولت بشار اسد و کینه غرب از اسلام شعری با عنوان «سراب باختر» گفته است که می‌توانید آن را در ادامه ببینید: رفت بشار و هنوز آکنده از کین است غرب باز مشغول ستم بر شام خونین است غرب دیکتاتور سرنگون شد، پس چه می‌خواهد دگر؟ در ستیز اکنون چرا با خلق مسکین است غرب؟ گفت خواهد شد پس از بشار، اینجا چون بهشت شد جهنم! بر کدامین عهد و آیین است غرب؟ حمله‌ور شد گرچه اسراییل در ظاهر به شام منشأ این غده بدخیم و چرکین است غرب نقشه‌ شومی به سر، از نیل دارد تا فرات پس به غرب آسیا مشغول تمرین است غرب گر چو قذافی ز اسب افتاد بشارالاسد ای عرب! شادی مکن زیرا که بر زین است غرب بردی از خاطر چه ارزان شاه ایران را فروخت؟ فکر کردی روز سختی با سلاطین است غرب؟ هم تو خواهی دید با تکفیریانش ای دمشق! هم تو می‌بینی کی‌یف! همدست پوتین است غرب ترک‌تازی کم کن اردوغان! در این ویرانه‌ها چون که فردا بر سرت آوار سنگین است غرب خاور از این دیو جز کشتار و ویرانی ندید مثل کابوس است دشنام است نفرین است غرب شیر غران است نزد ارتش بی ساز و برگ مخفی اما مثل موش از هیبت چین است غرب مثل جغدی بر فراز غزه این زندان تنگ ناظر سلاخی خلق فلسطین است غرب سخت، اما در شگفتم نزد برخی دوستان همچنان صیاد عقل و رهزن دین است غرب هان مبادا دل ببندید ای جوانان عجم بر سراب آرزو در باختر، این است غرب!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دست طمع چو پیش کسان کرده ای دراز پل بسته‌ای که بگذری از آبروی خویش
"سمبولیسم انتقادی و شعر شاملو" سمبولیسم انتقادی، با نگاهی انسانی و معتدل به انتقاد از وضعیت موجود می‌پردازد و به‌سازی رابطه‌ها و رفتارهای اجتماعی را تنها راه رسیدن به جامعه‌ای نسبتا آرمانی می‌داند؛ بی‌آن که الگویی از یک جامعه ی کاملا آرمانی ارائه دهد. پس از نیما بسیاری از اشعار اجتماعی شاعرانی چون: احمد شاملو، فروغ فرخزاد و برخی شعرهای اخوان، شفیعی کدکنی، محمدعلی سپانلو و... را از این دست می‌توان دانست. سمبولیسم انتقادی از منظر بستر انتقادها و تاکیدی که شاعر بر فرد یا جامعه دارد به دو موج سمبولیسم انسانی و شهری نیز قابل تقسیم است؛ البته در کنار این دو شاخه‏‌ی اصلی، می‏‌توان از نوعی دیگر با عنوان سمبولیسم طبیعت‏گرا نیز نام برد که در حد فاصل سمبولیسم فردی و اجتماعی قرار می‏گیرد. دیگر ویژگی‌های اصلی سمبولیسم انتقادی را می‌توان این گونه طبقه‌بندی کرد: -نزدیکی به بوطیقای شاعرانه‌ی نیما بیش از دیگر جریان‌های شعر اجتماعی و امکان برداشت چندلایه از شعرها. -استفاده از تمام امکانات موسیقایی شعر نیمایی، بلند و کوتاه‌شدن قابل توجه مصراع‌ها، کاربرد نسبی قافیه و استفاده‌ی بیش‌تر از وزن‌های مرسوم بحر رمل، مضارع و هزج. - تکرارشوندگی نمادهای طبیعی و عمدتا منفی در شعرها و همچنین بهره‌گیری از فضاسازی برای ترسیم وضعیت نابه‌سامان جامعه. - غلبه‌ی سیاهی و فضای یاس‌آلود بر شعر و توجه بیش‌تر به فردیت در مقایسه با جریان سمبولیسم سیاسی. -گستره‌ی دامنه‌ی واژگان و تنوع لحن و شگردهای زبانی شاعران. - اندیشه‌محوری، توجه به مخاطب خاص و وسعت دایره‌ی تفسیر اشعار و نمادهای آن. شعر زیر از احمد شاملو را می توان نمونه‌ای موفق از سمبولیسم انتقادی دانست. "مه" بیابان را سراسر مه گرفته‏ است. چراغ قریه پنهان است؛ موجی گرم در خون بیابان است. بیابان – خسته لب‌بسته نفس بشکسته در هذیان گرم مه عرق می‏‌ریزدش آهسته از هر بند. «-بیابان را سراسر مه گرفته است. (می‏‌گوید به خود عابر) «سگان قریه خاموشند. «در شولای مه پنهان، به خانه می‏‌رسم، گل‏کو نمی‏‌داند. مرا ناگاه در درگاه مي‏‌بیند به چشمش قطره‌اشکی بر لبش لبخند، خواهد گفت: «-بیابان را سراسر مه گرفته است … با خود فکر می‏‌کردم اگر مه همچنان تا صبح [می‌پايید مردان جسور از خفیه‌گاه خود به دیدار عزیزان باز می‌گشتند». بیابان را سراسر مه گرفته‏‌است. چراغ قریه پنهان است؛ موجی گرم در خون بیابان است. بیابان- خسته لب‌بسته نفس بشکسته در هذیان گرم مه عرق می‏‌ریزدش آهسته از هر بند... "نیما و پیروانش: جریان‌شناسی شعر نیمایی" https://eitaa.com/mmparvizan
اشعار ضرب المثلی حسن حاج صدری قسمت اول ضرب المثل ها سخنان حکیمانهٔ موجز و پر مغزی است که در ذهن و زبان مردم جاری و ساری می شود و معمولاً اندرزی حکیمانه یا داستانی عبرت آموز در خود نهفته دارد در همه فرهنگها و زبانها ضرب المثل وجود دارد هر ملتی که تاریخ دراز دامن و تمدنی کهن داشته باشد حجم ضرب المثل هایش بیشتر است مردم معمولاً برای آنکه مقصود خود را بهتر و موثرتر بفهمانند از ضرب المثل استفاده می‌کنند چون ضرب المثل حکمت فشرده ای است که از دل یک فرهنگ زاییده می شود معمولا این ضرب المثل ها را شاعران حکیمان و اندیشمندان می‌آفریند که گاهی یک مصراع یا یک بیت است و گاهی یک جمله و عبارت منثور است که مورد توجه و تامل قرار می‌گیرد و مردم با برداشتی مناسب آن را در موقعیتی مناسب به کار می‌گیرند ضرب المثل ها چون تجلی فرهنگ، اندیشه و آداب و عادات مردم یک جامعه است در واقع رسالتی تربیتی و آموزشی هم به عهده دارند آنچه باعث می‌شود سخنان حکیمانه و نغز شاعران به صورت ضرب المثل درآید و در ذهن و زبان مردم جاری شود به چند عامل مهم بازمی‌گردد: فصاحت و روانی آن سخن، رسایی و شیوایی، ایجاز و اختصار، مفاهیم و معانی نغز و کمال یافته و جامع الاطراف، سرعت انتقال، سهولت تلفظ و حفظ آن سخن، قدرت جذب و سرعت انتشار، موسیقی گوشنواز و آهنگ زیبا باعث می شود شعری که حاصل تخیل و اندیشه شاعر است به سرعت رواج پیدا کرده به صورت ضرب المثل در آید در زبان فارسی اشعار و سخنان سعدی، مولانا ،صائب تبریزی ،حافظ، نظامی و فردوسی به نظر می‌رسد بیش از شاعران دیگر حکم ضرب المثل یافته باشند و در بین خواص و عامه مردم رایج شده اند بیش از همه شاعران پارسی گوی سعدی جایگاه برتر و والاتری دارد زیرا صدها سخن و شعر حکیمانه و هنرمندانه او به صورت ضرب المثل درآمده است سعدی در بوستان و گلستان مفاهیم عالی تربیتی، اخلاقی و اجتماعی را با جادوی کلام خود وهنر ویژه اش بر ذهن و زبان مردم جاری ساخته و این مهم صورت نگرفته جز آن که او حاصل تجربه های زندگی را با حکمت ایرانی درآمیخته و به منصه ظهور رسانده است ابیات زیر از سعدی و شاعران دیگر حکم ضرب المثل یافته اند 🔰سعدی: 🔹با سیه دل چه سود گفتن وعظ نرود میخ آهنین در سنگ 🔹امیدوار بود آدمی به خیر کسان مرا به خیرتوامید نیست شرمرسان 🔹عاقبت گرگ زاده گرگ شود گرچه با آدمی بزرگ شود 🔹از مکافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو 🔹به پایان آمداین دفترحکایت همچنان باقیست به صد دفتر نشاید گفت حسب الحال مشتاقی 🔹از هر چه می‌رود سخن دوست خوشتر است پیغام آشنا نفس روح پرور است 🔹گفتم که الف، گفت دگر هیچ مگو در خانه اگر کس است یک حرف بس است 🔹پرتونیکان نگیرد هرکه بنیادش بد است تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است 🔹اول اندیشه وانگهی گفتار پای بست آمده است و پس دیوار 🔹 این دغل دوستان که میبینی مگسانند دور شیرینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوریه در بلای ِ اکبر رفت... یک دو هفته نشد یهو در رفت فوری و با شتاب و با سر رفت وطنش را گرفت اسرائیل بی وطن شد به جای دیگر رفت چارده سال با ولع جنگید چند روزه نشد که مضطر رفت همه را ، جا گذاشت از ترسش او که با بچه ها و همسر رفت نیست معلوم تا کجا رفته گرچه معلوم شد که آخر رفت خبر آمد که شد پناهنده نزد پوتین ، ذلیل و پنچر رفت خاک بر سر شد و خجل زیرا بی کس و بی رفیق و یاور رفت غرب ای غرب ، اُف به امیالت چون اسد با تو شد برادر رفت ای دغلکارهای بی وجدان آنکه گفتید می شود شر رفت شر فراگیر تر شده ، حالا داخل شر تمام کشور رفت مردم سوریه ذلیل شدند صهیونیزم آمده ، اسد گر رفت آی اعراب یادتان باشد که اسد از شما مکدر رفت یاری ِ صهیونیزم ها کردید خاکتان زیر یوغ کافر رفت سرتان زیر پای اسرائیل مثل قذافی ِ محقّر رفت مثل صدام و همچنان کرزای که شکستند چون ستمگر رفت ای جوانان سوریه هشدار بر گلوی غرور خنجر رفت آن که با صهیونیزم همدل شد بارها در مصاف حیدر رفت خوشدل از صهیونیزم هرکس شد از یَدَش خاک و آب و لشکر رفت ایده ی ِ نیل تا فرات از اوست سوریه در بلای اکبر رفت ۱۰۰۸ ایتا https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6 تلگرام https://t.me/khoshdeltanzjedi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدای ما دوباره سنگ و چوب شد؛ نیامدی / مهدی جهاندار چه روزها كه يك به يك غروب شد، نيامدي چه بغض ها كه در گلو رسوب شد، نيامدي خليل آتشین سخن، تبر به دوش بت شكن خداي ما دوباره سنگ و چوب شد، نيامدي براي ما كه خسته ايم و دلشكسته ايم ، نه ولی براي عده اي چه خوب شد نيامدي! تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام دوباره صبح، ظهر، نه، غروب شد نيامدي...  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای مردِ بی پایان چه دلهره ی بی پایانی ! به ساعت هشت به زمان هشت یا امام رضا! غروب دعای توسل دست به دعا دل ها به درد آمدند چشمها فوران کردند دستها به آسمان پرکشیدند دلها غمگین لحظه ها سنگین موسیقی پر سوزگریه ای دلسوز کشور ای شبت کشور ای روزت کشور، ای دستگیر نداری ها ای چشم بیداری ها ای مرد سفرهای سخت سفرهای تا دیروقت سفرهای بی سُفره سفرهای بی پاداش ای مرد ادب و خاموشی مرد عفو و چشم پوشی نامت تا همیشه در بارگاه خدمت در کلبه ی دلجویی ها جاودانه است و عکست تا همیشه بر دیوار دل ها، نصب خواهد بود آه ای ابراهیم که در آتش سانحه سامان گرفتی آن آتش بر تو گلستان بود، گلستان باد! زلیخا بنی ایمان
faghani.gif
7K
بابا فغانی شیرازی از آخرین شاعران سبک عراقی در سدهٔ نهم هجری بود که برخی او را از پیشگامان سبک هندی و به ویژه سبک وقوع در شعر فارسی می‌دانند. و در جوانی به هرات سفر کرد و به ملاقات جامی رسید. از طریق او با عرفان آشنا شد. پس از چندی به آذربایجان و سپس به خراسان و فسا رفت و در آخر در طوس ساکن شد. در سال آخر عمر از میگساری توبه کرد و در مشهد ساکن شد. بابا فغانی در ۹۲۵ هجری قمری درگذشت. اواخر زندگی او مقارن با سلطنت شاه اسماعیل صفوی بود.