تویی ظالم تر از آن یارو جبار
عذابم میدهی با داد و هوار
بیا بس کن دلم را خون نکن مرد
روم از خانه ات من همچو بشار
#فاطمه_فتاحیان
گاهگاهی که دلم میل تماشا میکرد
چشمهایم به تمنای تو بلواا میکرد
تا که آهوی دلم را به ضریحت دادم
همه ی واهمه را غرق تسلا میکرد
کنج ایوان طلا عقده ی دل جاری بود
به سر کوی تو سوگند گره وا میکرد
کاسه ی تلخ گدایی به سر دستم بود
گوشه ی لطف تو هر قطره چو دریا میکرد
چشمها پیش نگاهت همه بارانی بود
هر کسی خواستهای از تو تمنا میکرد
ریسه بستم به سر پنجره فولادت اشک
دل مجنون مرا عشق تو لیلا میکرد
#کقالینینژاد_افروز
تو امام هشتمینی تو غریب الغُربایی
تو رحیمی، تو رئوفی، تومعینَ الضُعفایی
تو زکی و تو صدیق و تو رضا و مرتضایی
تو همان شاه خراسان و تو حج فقرایی
ک. قالینی نژاد_افروز
« پیر عروس »
افتو زده صُب آویده اُمرو چِ قشنگه
چاکان دلوم پُر زِ گل رنگِ وِ رنگه
میخندوم و میرقصوم و هی بیت میخونوم
بهل تا بوگوئن ایخو گِنان یا که دونگه
ری برگ گلی شعر مینوم تو دس جزول
تا اُوو بُوِرَش یار بُخونه دله تنگه
تا کی بشینوم دس دور زُنی و لوچوم دار
عینو مُخی که عیب زده پنگه پِرِنگه
غم مث حَشِّن ری مو و پِنجَش بُت خِرُّم
باید بزنوم شیشه عمرش سِرِ سنگه
گِردُوو بُوِره شکل غم و غصه دنیا
بس خونِ دلوم کرده با مو سرِ جنگه
ای پیر عروسی که وفادار کسی نی
دنیایی که هر رو هِرِ لِنگ یا چوک لِنگه
علی رضا افراز
شعر با لهجه شهرستان جم
نشانی محل رونمایی شی رس خاتون(دکتر کافی) :
میدان کوزه گری. 200 متر به سمت مقر. سمت راست. پردیس سینمایی امین تارخ(سینمای زیر زمینی!! ).
"کارگاه داستان جنگ"
هماکنون، کارگاه داستاننویسی، با تدریس استاد مجید قیصری
پیوند شرکت رایگان در جلسه:
https://www.skyroom.online/ch/bonyadeshahid/dastane-isar
#بنیاد_شهید_استان_فارس
#کنگره_شعر_و_داستان_ایثار
https://eitaa.com/mmparvizan
پیچایی گیسوی شکن در شکن است این؟
یا مطلع پیچیدهی شبهای من است این؟
نم نم بچشان بوسهی خود را به لبانم
گیراییِ بی حدّ شرابِ کهن است این
بگذار در آغوش تو آرام بگیرم
دلچسبترین شیوهی جان باختن است این
بنشین به تماشای فرو ریختن من
دل نه! به خدا خانهی ویران من است این
ارزان مفروشید رفیقان! سر ما را
زنهار! مگر یوسفِ بیپیرهن است این؟
سُم کوفته پاییز بر این دشت و گذشته است
انگار نه انگار گل است این، چمن است این
#سعید_بیابانکی
در جای خلوت شعر گفتن ساده باشد
مثلِ غذای حاضر و آماده باشد
وقتی که می ریزد ز چشمت شورِ مستی
یعنی که در جامم شراب و باده باشد
سر می زنم پای درختِ آرزوها
شاید برایم میوه ای افتاده باشد
تکثیر شد در من خیالت تا بدانم
این حالتِ یک عاشقِ دلداده باشد
تا از مُحاقِ هجر، ای ماهم درآیی
چشمم به خطّ ممتد این جاده باشد
#محمد_خوش_آمدی
#عاشقانه
عضو کانال