"نیما و محمد معین"
بیش از ۸۰ سال پیش در چنین روزهایی (۱۷ شهریور ۱۳۲۱)، محمدمعین(1293_1350) از رسالهی دکتریاش باحضور پورداوود و بهار و بزرگانی از ادب و فرهنگ روزگار خود دفاع کرد و اولین دانشآموختهی دکتری زبان و ادبیات فارسی در ایران نام گرفت.
معین که در لغتشناسی و تصحیح و دستور زبان و فرهنگ و ادب باستان و حوزههایی متعدد از زبان و ادب فارسی و فرهنگ و عرفان ایرانی_ اسلامی، شناخته شده بود و کمتر دانشآموختهی ادبیاتی را در این دههها میتوان نشان گرفت که به دقت و تواضع و خویشتنداری او تحقیق کرده و نوشته باشد.
نکتهی شگفتانگیز دربارهی او باور نیما (پدر شعر نو فارسی) است که در متن وصیتنامهاش، اینگونه از او سخن گفته است:
" ... بعد از من هیچکس حق دستزدن به آثار مرا ندارد؛ بهجز دکتر محمد معین، اگرچه او مخالف ذوق من باشد. دکتر محمد معین حق دارد در آثار من کنجکاوی کند، ضمنا دکتر ابوالقاسم جنتی عطایی و آل احمد با او باشند. به شرطی که هر دو با هم باشند؛ ولی هیچیک از کسانی که به پیروی از من شعر صادر فرمودهاند در کار نباشند. دکتر محمد معین که نسل صحیح علم و دانش است کاغذ پارههای مرا بازدید میکند. دکتر محمد معین که هنوز او را ندیدهام مثل کسی است که او را دیدهام.
اگر شرعا میتوانم قیّم برای ولد خود داشته باشم دکتر محمد معین قیّم است؛ ولو اینکه او شعر مرا دوست نداشته باشد... ."
#نیما
#معین
#ادبیات_فارسی
@mmparvizan
ندبه خوانیم تو را هر سحر آدینه
تو کدام آینهای؟ صلّ علی آیینه...
تو کدام آینهای،ای شرفالشّمس غریب
که زد از دوریِ دیدارِ تو چشمم پینه...
از همه آینهها چشم رها کردهتری
می زنند آینهها سنگ تو را بر سینه...
لوح محفوظ خدا!آینهگی کن یک صبح
که جهان پر شده از آتش و کفر و کینه...
در همه آینهها نام تو را کاشتهایم
ندبه خوانیم تو را هر سحر آدینه...
#علیرضا_قزوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دارنده نشان ادب پارسی که در ماستبندی کار میکرد!
@Farsna
31.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتوگو با #مجتبی_خرسندی
پیرامون #حواشی کنگرهها و شبشعرها
بخش اول؛
🔹تفاوت کنگره و جشنواره با شب شعر!
🔹چگونگی داوری اشعار در کنگرهها...؟
🔹حواشی مربوط به داوران و شاعران!
🔹آیا برگزیدگان با داوران زد و بند دارند؟
🔸کانال #فراخوان_شعر؛
40.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفتوگو با #مجتبی_خرسندی
پیرامون #حواشی کنگرهها و شبشعرها
بخش دوم:
🔹کمکاری؟ یا زیادهخواهی؟ هیچکدام!
🔹برای شاعر کنگره هدف نیست، وسیلهست!
🔹پاک کردن صورت مسئله راه حل مسئله نیست!
🔹چرا برخی از اسامی در همهی کنگرهها هست؟
🔹پارامترهای انتخاب برگزیدگان در کنگرهها
🔹ریزهکاریهای شرکت در کنگرههایادبی
🔹شعر کنگرهای - شعر جشنوارهای
🔸کانال #فراخوان_شعر؛
انوری و سرقت شعرش
انوری شاعر معروف، روزی در بازار بلخ میگذشت. شخصی را دید که به خواندن قصاید وی مشغول است و مردم، او را تحسین میکنند. انوری پیش رفت و گفت: ای مرد، این اشعار از کیست؟ گفت: از انوری است.
انوری گفت: تو انوری را میشناسی؟ گفت: چه میگویی؟ من خود انوریام. انوری بخندید و گفت: سرقت شعر را شنیده بودم؛ ولی تا کنون نشنیده بودم که شاعر را بدزدند!
گلشن لطائف ۱، ص ۱۵.
#انوری
#سرقت_شعر
به نام خدای لوح والقلم
به کتاب هایت بال بده
نذر و وقف از آیین های نکومنشی است که در کیش جاودانه ی اسلام به شایستگی مورد ستایش و تایید قرار گرفته است.خاصه آن که این نذر در پیوند با امری معنوی باشد.
اینک نهاد ارجمند کتابخانه های عمومی استان فارس، جشنواره ای را با همین قصد، یعنی نذر صواب و ثوابمند کتاب، با عنوان شاعرانه ی «به کتاب هایت بال بده»با خوش ذوقی تمام و در جامه ی خداپسندانه ی نکوکاری، آیین بسته است،.
شایسته است که هنرمندان، شاعران، نویسندگان، فرزانگان، ارباب قلم و اصحاب کتاب و استادان دانشگاه ها و مراکز علمی
صف اول این نذر باشند.
بنابراین، با فروتنی و سپاسِ پیشاپیش، از همه ی عزیزان صاحب فضل تقاضا دارم تا با نذر آثار خودنوشت و نیز کتاب های سودمند دیگر، این نهاد عزیز و دوست داشتنی را یاری فرمایند و به تعداد ی از کتاب های خود بال دهند تا به مشتاقان، مهجوران و کسانی که توان تهیه ی کتاب را ندارند، برسد.
بااحترام واردات
دبیر محفل ادبی قندپارسی
وابسته به نهاد کتابخانه های عمومی استان فارس
غلامرضا کافی
💚 فرزندم!
با کسی دوست شو که #کتاب بخواند. کسی که پولش را به جای دود و دم و مشروب، خرج کتاب کند.
دوستی که در سوگ " گُل ممدِ کلیدر " گریسته باشد و
در خیالش با " مارال "به خواب رفته باشد.
کسی که " همسایه های " " احمد محمود " را بخواهد که بخواند.
دوستی که " جای خالی سلوچ "
, "کافه پیانو " ، "عزاداران بَیَل" را بخواند.
کسی که سولمازِ آتش بدون دود را تا خانه بخت همراهی کرده
" بامدادِ خمار " و " شوهر آهو خانم "،ِ " بوف کور " صادق هدایت، "شازده احتجابِ " گلشیری را بخواند و "سمفونی مردگانِ " معروفی را با دل و جان گوش کند.
کسی که " تنگسیر "، صادق چوبک و " چشم هایش " بزرگ علوی و " در درازنای شبِ " میرصادقی و " سووشون " سیمین دانشور را نظاره کند.
مدیر مدرسه اش جلال آل احمد باشد و " داستان یک شهر " را از زبان احمد محمود شنیده و در " کافه نادری " رضا قیصریه به ملکوت بهرام صادقی برسد.
فرزندم!
با کسی دوست شو که کارتِ کتابخانه اش از کارت عابر بانکِ والدینش برایش ارزشمندتر باشد.
تشخيص اش سخت نيست، حتماً در کیفش بجای فندک و انبوه لوازم آرایش، کتابی برای خواندن و بجای صحبت از آخرین مدل پورشه و تیپ فلان خواننده و هنرپیشه، از آخرین کتاب هایی که وارد بازار نشر شده اند، حرف می زند.
کسی که وقتش بجای کافی شاپ ها و متر کردن خیابانها، در کتابخانه ها و کتابفروشی ها بگذرد.
کسی که یک غزل حافظ زنده اش کند و برای تماشایِ سرو سیمین سعدی سرش را بر باد بدهد و با دوبیتی های خیام دلش روشن شود.
کسی که سوار بر شبدیزِ خسرو همراه با لیلی و مجنون به جشن شیرین و فرهادِ نظامی برود.
با کسی دوست شو که بر داغ سهراب جوانمرگ گریسته و رستم شاهنامه را بر جومونگ تلویزیون ترجیح دهد و برای فرزند همسایه شان دعایِ فردوسی بزرگ را بخواند:
سیه نرگسانت پر از شرم باد
رخانت همیشه پر آزرم باد
کسی که در جستجوی خورشید شمس همراه با مولانا از بلخ تا قونیه سفر کرده و در خلوتِ کیمیا خاتون سماع کرده باشد.
فرزندم!
با جوانی دوست شو که فریاد " آی آدم های " نیما را شنیده و آیدا را در آیینه شاملو دیده باشد.
کسی که " آرش کمانگیرِ " سیاوش کسرایی را به رویِ خار و خاراسنگ خوانده و در یک شب مهتابی با " مشیری " باز از آن کوچه گذشته و اشکی در گذرگاه تاریخ ریخته باشد.
کسی که سوار بر اسب سپید وحشی منوچهر آتشی از کوچه باغ های نیشابور شفیعی کدکنی گذشته تا به سرای بی کسیِ ابتهاج برسد...
با کسی دوست شو که در سرمای زمستانِ اخوان با قاصدک، نرم و آهسته به سراغ سهراب سپهری رفته باشد تا با فروغ تولدی دیگر پیدا کند و تا شقایق هست زندگی کند...
کسی که با " یاد ایام "،یادی از نوایِ شجریان کند و " ماهور شجریان " با دلش بیداد کرده باشد.
کسی که "الهه نازِ " بنان و گلنار و زهره داریوش رفیعی را دوست داشته و آواز قمر، مرغ جانش را به پرواز در آورد.
کسی که تار شهناز و لطفی زخمه بر دلش بزند ، "بانگ نی" کسایی و موسوی آتش به جانش افکند و با سه تار ذوالفنون و ساز یاحقی شهنوازی کند.
با کسی دوست شو که شخص را مانند بت پرستش نکند پرستش از ان خداست آن هم اگاهانه نه کور کورانه...
با کسی دوست شو که در موبایلش بجای صد نوع گیم، صد کتاب صوتی باشد و اگر جایی به انتظار نشست، انتظارش را با " صد سال تنهایی " مارکز پُر کند و با "بیگانه " آلبر کامو، بیگانه نباشد...
کسی که در اوج جنگ با آناکارنینا در اندیشه صلح با تولستوی باشد.
کسی که داستایوسکی و برادران کارامازوف را بخاطر جنایت یک ابله، مکافات نکند و هستی و نیستی اش را تقدیم سارتر کند.
فرزند عزیزم!
با کسی باش که پرورش عضلات مغزش را مهم تر از عضلات بدنش با تزریق آمپول بداند.
کسی که برای بدست آوردن محبوبش مبارزه می کند ،
اما هیچ عشقی را گدایی نمی کند...!
فردی که شرم را در نگاه خود جستجو می کند.
با کسی که بداند راه موفقیت ، با شکست سنگفرش شده و با هر شکست، محکمتر از قبل کنارت می ماند.
کسی که آرزو نکند مشکلاتش آسان شوند، بلکه تلاش کند که توانش افزونی یابد.
کسی كه حتی در اوج اندوه ، تبسم را فراموش نکند و کلامش تسکینی باشد برای " دوزخیان روی زمین ".
فرزند عزیزم!
اگر با کسی دوست شدی که اهل خواندن بود، کنارش باش.
لازم نیست دوستِ تو
شاگرد اول کلاس باشد.
کافیست فقط کتابخوان باشد.
چون کسی که کتابخوان است یک روز
درس خوان هم می شود، اما خیلی از درس خوان ها هرگز کتابخوان نخواهند شد.
با کسی دوست شو که #بوی_کتاب بدهد.
کسی که عطر و ادکلنش بویِ خوش
کتاب باشد.
بوی
خوشِ
کتاب...
﷽
• دوستان در هوای صحبت یار
• زر فشانند و ما سر افشانیم
• سعدیا بی وجود صحبت یار
• همه عالم به هیچ نستانیم
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
|⇦• اعلام برنامه - جلسه شعرخوانی انجمن
۴/۵ تا ۶/۵ بعدازظهر جمعه ۱۴۰۲/۰۶/۲۴
فرهنگسرای طاووسیه
(بلوار بوستان، حدفاصل آرامگاه سعدی و باغ دلگشا)
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
انجمن شعر سعدی
اسلام فهندژ
[ @sheresaadi ]