eitaa logo
قرار دوازدهم
1.5هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
35 فایل
ارتباط با ادمین @yavare14 @yavar14 این خیمه‌ی مجازی، وقف امام دوازدهم علیه السلام است و هدفش ترویج فرهنگ و زندگی مهدوی و انتشار عطر یاد و نام امام دوازدهم است
مشاهده در ایتا
دانلود
مرگ پیامبر براى تو تنها مرگ یك پدر نبود، حتى مرگ یك پیامبر نبود، مرگ پیام بود، مرگ شمع نبود، مرگ روشنى بود ◀️ آنكه گفت «حَسْبُنا كِتابَ الله» كتاب خدا را نمی‌شناخت، نمی‌دانست كه یكى از دو ثقل به تنهایى، آفرینش را واژگون می‌كند، نمی‌فهمید كه با یك بال نه تنها نمی‌توان پرید كه یك بال، وبال گردن می‌شود و امكان راه رفتن بطئى را هم از انسان سلب می‌كند ◀️ و نه او كه مردم هم نفهمیدند كه كتاب بدون امام، كتاب نیست، كاغذ و نوشته‌اى است بی‌روح و جان و نفهمیدند كه قبله بدون امام قبله نیست و كعبه بدون امام سنگ و خاك است و قرآن بدون امام، خانة بی‌صاحبخانه است هركس به خانة بی‌صاحبخانه، به میهمانى برود، به یقین گرسنه برمی‌گردد. مگر آنكه خیال چپاول داشته باشد و قصد غصب كرده باشد یا كودك و سفیه و مجنون باشد منبع: كتاب كشتی پهلو گرفته، سیدمهدی شجاعی @gharare12
بفرمائید روضه: كاش این مردم می‌فهمیدند كه مهر تو یعنى چه؟ قهر تو یعنى چه؟ لطف تو یعنى چه؟ خشم تو یعنى چه؟ رسول الله بسیار تلاش كرد كه این معنا را به مردم بفهماند اما نشد. در ملاء عام جار زد كه؛ ✅ اى فاطمه مهر تو یعنى جواز بهشت و قهرتو یعنى قعر جهنم ✅ اى فاطمه مهر تو یعنى مهر خدا، قهر تو یعنى قهر خدا ✅ اى فاطمه رضاى تو رضاى خداست و خشم تو خشم خداست همة این ماجراها مگر چند روز پس از وفات پیامبر اتفاق افتاد؟ چه كسى خشم آشكار تو را نفهمید؟ چه كسى نارضایى تو را از اوضاع و زمانه درك نكرد؟ اگر كسى به من بگوید كه من گونه نیلگون مادرت را، جاى آن سیلى را بر گونة مادرت ندیدم، می‌گویم بازویش را چطور؟ جاى تازیانه‌ها را هم ندیدى؟ اگر بگوید ندیدم، می‌گویم صداى نالة او را از میان در و دیوار چطور، آن را هم نشنیدى؟ اگر بگوید نشنیدم، می‌گویم دود و آتش را چطور؟ سوزاندن در خانة رسول الله را هم، ندیدى؟ اگر بگوید دودش به چشمم نیامد یا نرفت، می‌گویم گریه‌هاى آشكار و شب و روز مادرم را چطور؟ آن را هم ندیدى؟ نشنیدى؟ گریه‌اى كه پس از آن مردم آمدند و گفتند: به فاطمه بگوئید یا روز گریه كند یا شب، آسایش ما مختل شده است اگر بگوید، ندیدم، نشنیدم، می‌گویم خطبه مسجد را چطور؟ آن را هم نبودى؟ ندیدى؟ نشنیدى؟ مگر هیچ مردى در مدینه بود كه به مسجد نیامده باشد؟ منبع: كتاب كشتی پهلو گرفته سیدمهدی شجاعی @gharare12
بفرمائید روضه: مادر! وقتى تو را از پشت دَر بیرون كشیدند، من میخ‌هاى خونین را دیدم نگو گریه نكن مادر! باید مُرد در این مصیبت، باید هزار بار جان داد و خاكستر شد ما سخت جانى كرده‌ایم كه تاكنون زنده مانده‌ایم نگو كه روزى سخت‌تر از عاشورا نیست در عاشورا كودك شش ماهه به شهادت می‌رسد، اما تو كودك نیامده‌ات ـ محسن‌ات ـ به شهادت رسید من دیدم كه خودت را در آغوش فضه انداختى و شنیدم كه به او گفتى مرا بگیر فضه، كه محسن‌ام را كشتند هنوز آب تغسیل پیامبر خشك نشده، خانه‌اش را آتش زدند. آن آتش كه عصر عاشورا به خیمه‌ها می‌گیرد، مبدأش اینجاست دختر اگر درد مادرش را نفهمد كه دختر نیست من كربلا را میان دَر و دیوار دیدم، وقتى كه نالة تو به آسمان بلند شد بعد از این هیچ كربلایى نمی‌تواند مرا اینقدر بسوزاند در كربلا دشمن به روشنى خیمه كفر علم می‌كند، اما اینها با پرچم اسلام آمدند، گفتند از فتنه می‌هراسیم، كدام فتنه بدتر از این؟ دیگر چه می‌خواست بشود؟ شاید خدا می‌خواهد براى كربلا مرا تمرین دهد تا كاروان اسرار را سرپرستى كنم، اما این چه تمرینى است كه از خود مسابقه مشكلتر است منبع: كتاب كشتی پهلو گرفته،سیدمهدی شجاعی @gharare12
بفرمائید روضه: اهل زمین و آسمان گواهند كه تو پس از پیامبر، هیچ نخوردى، جز خون دل زهراى من! این تازه ابتداى مصیبت ماست این من كه سر تو را بر دامن گرفته‌ام، پس از تو، جز بر بالش غم، سر نخواهم گذاشت و جز نخل‌هاى كوفه همراز نخواهم یافت این حسن كه سر بر سینة تو نهاده است و گریه جگر سوزش امان مرا بریده است روزى خون دل عمر خویش را بواسطة زهر خیانت بر طشت غربت خواهد ریخت. این حسین كه ضجه‌هایش دل ملائكة الله را می‌لرزاند و بعید نیست كه هم الان قالب تهى كند و جان نازك خویش را به جان تو پیوند زند روزى بجاى لبیك، چكاچك شمشیر خواهد شنید و بجاى متابعت، خنجر و نیزه و تیر خواهد دید این زینب كه هم اكنون بر پاى تو افتاده است و هر لحظه چون شمع، كوچك و كوچك‌تر می‌شود، مگر نمی‌داند كه باید پروانه‌وش به پاى چند شمع بسوزد و دم برنیاورد؟ منبع: كتاب كشتی پهلو گرفته،سیدمهدی شجاعی @gharare12
بفرمائید روضه: واى گریه نكن على جان! من گریه‌ام براى توست، تو چرا گریه می‌كنى. تو مظلوم‌ترین مظلوم عالمى، گریه بر تو رواتر است. من آنچه كردم براى دفاع از حقوق مغصوب تو بود. من می‌دانستم كه رفتنی‌ام، پدر مرا مطمئن كرده بود ولى هم می‌دانستم و می‌دانم كه پس از رفتنم بر تو چه خواهد رفت. و این جگر مرا آتش می‌زند و مرا به تلاطم وا‌می‌داشت پس تو گریه نكن على جان! عالم باید براى اینهمه مظلومیت تو گریه كند اكنون اول خلاصى من است، ابتداى راحتى من است اما آغاز مصیبت توست پس تو گریه نكن و جگر مرا در این گاه رفتن، بیش از این مسوزان تو را و كودكانمان را به خدا می‌سپارم على جان! سلام مرا تا قیامت به فرزندان آینده‌مان برسان راستى على جان! پسر عمو! تو هم می‌بینى آنچه را كه من می‌بینم؟ این جبرئیل است كه به من سلام می‌كند و تهنیت می‌گوید منبع: كتاب كشتی پهلو گرفته، سیدمهدی شجاعی