eitaa logo
قرار اندیشه
245 دنبال‌کننده
498 عکس
236 ویدیو
5 فایل
✦؛﷽✦ 🍀چیزهای زیادی برای دیدن هست، ولی چه وقت می‌توان دید؟ قرار اندیشه، محفلی است برای دیدن‌های ساده و گفتن‌های بی‌پیرایه تا لابلای قلم‌زدن‌ها خود را بیابیم و تحقق خود را رقم زنیم... راه ارتباط: @ta_ghaf @Rrajaee
مشاهده در ایتا
دانلود
11.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سبکبال بر موجی از مه،  به قاف تماشا رسیدند به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند @gharare_andishe
قرار اندیشه
سبکبال بر موجی از مه،  به قاف تماشا رسیدند به صبحِ تشرف به خورشید، به دیدار فردا رسیدند @gharare_an
✍️ استاد طاهرزاده: ایران دیگر یک منطقه‌ی جغرافیایی نیست، یک روح است در جان هرکسی که بنا دارد در بستر معنویت برای خود جهانی باشد. آیا نباید از بصیرت رهبر معظم انقلاب حیرت کرد؟!! که چگونه در شب عاشورا یعنی شبِ عزاداریِ عمیقی که باید ما به بیشترین حضور برسیم، ایشان به آقای حاج محمودکریمی توصیه می‌کنند شعر « ای ایران » را بخواند‌؟ راستی! این ایران که مدّ نظرها آمد و حضرت آقا خواستند همگان متذکر آن شوند کدام ایران است؟!! @gharare_andishe
🌱انقلاب علمی و فناورانه از راهی محاسبه ناپذیر و وظیفه ی اهل هنر و روایت #۱ 🖋سیدعلی میری ابتدا کمی باید به وضعیتی اندیشید که ایران و جهان در آن قرار گرفته اند. از این اندیشیدن می توان به برکت ایران و حیاتی عزتمندانه در آینده امیدوار بود. وضعیت حال حاضر جهان را باید به وضعیت جنگل یا به تعبیر هابز(state of nature) تشبیه کرد. رئالیسم سیاسی در نسبت با دیگران که بدرستی توسط جناب آقای ظریف به توصیف هابز از طبیعت انسان ها برمی گردد امروز بر جهان و قدرت ها حکم می راند. این گفته ی هابز که انسان گرگ انسان است را هروز و با بسامد بیشتر می بینیم. خود این وضعیت برآمده از دائرمداری تکنیک بر سیاست، دست و نظر آدمیست و باعث شده تا در این مرحله از تاریخ جنایت کنند چون می توانند( و نه هیچ دلیل دیگر). در همین شرایط است که نظم پس از جنگ جهانی دوم و تعابیری چون حقوق، قوانین بین المللی، سازمان ملل، سازمان انرژی اتمی یا معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای تا حدودی معنی و هویت خود را از دست داده اند و در همین وضع است که گزارشگر سازمان ملل برای گزارش حقیقت غزه و جنایت صهیونیست ها و تامین کنندگان مالی آنها با وقاحت تحت فشار تحریم قرار می گیرد و رسما همه در یک هرم از تعریف و تمجید جنایت کاران صف کشیده اند و اعتبار و آینده ی خود را در این ابتذال می بینند. از قضا تعبیر وضعیت جنگل (state of nature) هابز در چنین شرایطی در انگلستان وضع شد تا بتواند جهان بدون قدرت محوری و مرکزی را تبیین کند. جهانی بدون تفکر و درگیر تنازع و بقا. جهان فعلی را جامعه شناسان با تعبیر فرا واقعیت یا هایپر ریلیتی تبیین می کنند. جهانی که بواسطه ی فضای مجازی و تقلا برای بقا، واقعیت با بازنمایی گاهی اشتباه گرفته می شود و حتی بازنمایی امکان برساخت واقعیت را دارد. غرب با علم به زوال فکر و قدرت خود و در نوک این هرم ایالات متحده تلاش می کنند تا اولا برای این جهان یک دیگری ترسناک و هیولا بیافرینند که در صورت نبودن آنها به عنوان جهان آزاد و رهبری آمریکا بر این جهان آزاد، این هیولا همه را می بلعد. در این فریب و دروغ است که ترامپ و راستگرایان افراطی در این جهان دست به توییت می شوند و با هجوم بی وقفه از قدرت به ارث رسیده ی خود با وحشی گری و بی پروایی برای باقی ماندن در قدرت (شخصی، حزبی و ملی) استفاده می کنند و بسیار طبیعی است که ایالات متحده که روزی با باراک اوباما صرافت طبع زندگی در این جهان برای مسلمان و یهودی و سیاه و سفید به نظر می رسید، امروز مانند یک باند مافیایی در جهان جلوه کند و حلقه ی درونی خود و تعامل خود با جهان را شبیه یک پدرخوانده ی ایتالیایی به پیش ببرد. در جهانی با این مختصات، حتی نمی توان به شرق هم برای نجات خود تکیه کرد و امیدوار بود. برای چین همه چیز در تعاملات اقتصادی و سود و زیان خلاصه می شود و روسیه نیز نمی داند که ما با او و او با ما چه کاری دارد. در این وضع بدرستی دیگر هیچ متحد دائمی یا مشارکت راهبردی وجود ندارد مگر آنجا که طرفی برای طرف مقابل اجتناب ناپذیر و غیرقابل جایگزین باشد. راستی ما کجا برای طرف مقابلمان اجتناب ناپذیر و غیرقابل جایگزین هستیم؟ متاسفانه باید بپذیریم که در سالهای گذشته برخلاف توصیه های رهبری و سیاست های اقتصاد مقاومتی، ما آهسته، غیرپیوسته و قابل محاسبه حرکت کردیم. بدون هیچ تمرکزی بر کارسخت و زحمت های ضروری و درگیر ایده هایی که عادت های نفتیمان در ذهنمان به عنوان شاهراهی برای درآمد های دولتی در ذهنمان متبادر می کردند که هرکدام ما را به چین یا برجام حواله می داد. ای کاش می توانستیم جهانی را ببینیم که دیگر از جهانی بودن خسته شده و هرکس و بویژه قدرت های جهانی آن دریده وار راهزنی می کنند و در زمان زوال خود، هار تر و غیر قابل اتکا تر از همیشه اند. آنگاه شاید امنیت ملی و آسمانمان، بازدارندگی و علم و فناوری را به همکاری های بین المللی و مقاله شماری محدود نمی کردیم و قدمی واقعی برمی داشتیم یا حداقل قدم های واقعی را به رسمیت می شناختیم. ما در جنگ ۱۲ روزه پیروز شده ایم. این پیروزی بواسطه ی روح انقلاب اسلامی و تجدید عهد قدسی مردم ایران با رهبر انقلاب بدست آمد. همان چیزی که هربار با برچسب شعار کنارش گذاشتیم و برای اداره ی مملکت عملگرایی بی افق را پیش گرفتیم. رهبر انقلاب چیزی در مردم ایران می بینند که آنها را مستحق زندگی عزتمندانه، آقا بودن و بزرگی در این جهان در حال رانندگی در پیچ تاریخی می کند. مردم ایران اهل حیاتی سازنده و پیمانی کربلایی اند. این عهد آنها را به کم راضی نمی کند و چشمشان را راهی در زندگی باز می کند که دیگر فراتر از محاسبه ی دشمنان است.
🌱انقلاب علمی و فناورانه از راهی محاسبه ناپذیر و وظیفه ی اهل هنر و روایت #۲ 🖋سیدعلی میری مسیری که رهبر انقلاب بدان تذکر داده اند و ما را پیوسته بدان می خوانند، یک زندگی عزتمندانه در مسیر ساختن ایران و حل مسائلش است. این مسیر بسیار با راه های متداول پژوهشی و روزمرگی های شغلی متفاوت است. ما امروز باید به ایران قوی، مستقل و ایستاده برپای خود فکر کنیم. برای تعامل با دنیا و حتی مذاکره با آمریکا وقتی هیچ در دست نداری وتحریم ها جواب داده اند، چگونه می توان امیدوار بود؟ همانطور که از شرایط جهان سخن رفت، دیگر همکاری های پژوهشی به سبک عربستان سعودی و رشک ورزیدن به خرید پژوهش و پژوهشگر توسط کشور های توسعه نیافته، نه ممکن است و نه مطلوب و نه حتی عاقلانه. باید مانند شهید باقری به خود بگوییم که به هر تقدیر باید به خود رجوع کرد و فهمید که اینطور جنگیدن و کار علمی کردن بدرد نمی خورد چون ایران از کار و بار ما حذف شده و درد مردم جای خود را سنجه ها و افتخارات کاذب داده است. ای کاش خود را بازخوانی کرده بودیم. امروز که بازدارندگی موشکی ما ترک برداشته و دشمن هوس حمله به سرش زده و می خواهد که موشک های ما را از معادله خارج کند، باید به این بیاندیشیم که مگر در موشکی چه راهی رفتیم که از صفر صفر و اسکاد های اولییه به سجیل و خیبرشکن رسیدیم؟ باید ببینیم که مگر سبک زندگی دانش بنیان و تحقیق و توسعه ی واقعی چیست و چه ویژگی هایی دارد که رهبر انقلاب جوانان ما را بدان می خوانند؟ در بازخوانی گفتمان رهبری در انقلاب علمی و پیشروی در مرز های علم و تحقیق و توسعه ی دانش بنیان می توان به راهی برای آینده و حیات معنابخش جوانان ایران در زندگی به مثابه مقاومت امیدوار بود. این سبک زندگی یعنی هر قدمی که در حل مسائل ایران و خود بنیادی و اقتصاد مقاومت ایران و همینطور بازدارندگی امنیتی ایران بر می دارم، جهادی است در راه خدا و حضور در کربلای مقاومت و حضوری ابوالفضلی پای خون ها و کودکان غزه. در این راه اولا دیگر ایران قابل محاسبه نیست. ایران به مراتب بزرگتر از یک کشور ۸۰میلیونی ظاهر می شود و دیگر در حصار الگو های مرسوم نیست. ما باید قوی بشویم و به خود بیاییم که وقت آن رسیده که در زمین،دریا و آسمان خود حضور داشته باشیم و راه آن را یاد بگیریم. باید بتوانیم به انرژی، آب، درمان، مسکن و ... فکر کنیم و به بنیاد های ایران فکر کنیم و آنها را دوباره بر روی افق مردمی بنا نهیم که در این ۱۲ روز مستحق تعظیم بودند.
🌱انقلاب علمی و فناورانه از راهی محاسبه ناپذیر و وظیفه ی اهل هنر و روایت #۳ 🖋سیدعلی میری رسانه و روایت پیشرفت در این راه باید از پسینی، منفعلانه و توجیح گر به آینده ساز ، فعال و تصویر کننده ی افق ایران اسلامی بدل شود. در روایت پیشرفت می توان و باید به بنیاد های ایران و انقلاب اندیشید و راه را برای بازخوانی به جای درگیری با مدعیان و پاسخگویی به این و آن باز کرد. روایت پیشرفت می توان برای انسان ایرانی افقی در زمین، آسمان و دریا فراهم کند. روایت پیشرفت می تواند تحقیق و ت سعه ی واقعی را به تصویر بکشد و حیات جاری در این میدان را روایت کند. روایت پیشرفت برای ایران یعنی تذکر به راه رهبری برای ایران.ما برای پیشرفت باید بتوانیم با رهبر انقلاب همراه شویم و سلوکی ذیل فهم و شخصیت ایشان را دنبال کنیم. ایشان خمینی نسل ماست. اوست که هدایت و فرمانش جان هایمان را به پرواز در می آورد و در رگ هایمان شور و عشق به وطن را پمپ می کند. ما هربار صدای او را شنیدیم برای لحظاتی از دعوا و طنابکشی سیاسی خسته شدیم و به یاد راه ساختن بدون ادعای ایران افتادیم. رسانه و روایت پیشرفت باید بتواند در مسیر راهی که رهبر انقلاب برای این جوانان پیش آورده اند، شور انگیز و الهام بخش باشد. همین روایت پیشرفت است که در فضای سیاسی و انتقام گیری ها و دعوا ها و تلتش های کاملا سیاسی می تواند غم خوار ایران و ایرانی باشد و بازخوانی کند که چه شد که غیرممکن ها ممکن شد و چگونه خداوند بدون حد و حساب به کارهای ما برکت بخشید؟ در چه مسیری خدا را لحظه لحظه می یابیم و توکل ضروری است و چه زندگی فراتر از حساب و کتاب های این دنیا در آغوش خداوند، آزاد و رها به آینده ی ایران فکر می کند؟ روایت پیشرفت در جهان هایپر رئالیتی، نسبتی آوینی گونه با حقیقت مردم ایران دارد و آنها را به گونه ای تصویر می کند که تحسین برانگیز می شوند و عاشق. حقیقتی که آنها را با این تاریخ و عهدی که در آن برعهده گرفته اند دوباره یگانه می کند.
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊دلا دیدی که حاجی زاده‌ام رفت.... 🕯غلامِ نرگسِ مستِ تو تاجدارانند خرابِ بادهٔ لعلِ تو هوشیارانند تو را صبا و مرا آبِ دیده شد غَمّاز و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند ز زیرِ زلفِ دوتا چون گذر کُنی بِنْگر که از یَمین و یَسارت چه سوگوارانند گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببین که از تَطاوُلِ زلفت چه بی‌قرارانند نصیبِ ماست بهشت ای خداشناس برو که مُستَحَقِّ کرامت گناهکارانند نه من بر آن گُلِ عارض غزل سُرایم و بس که عَندَلیبِ تو از هر طرف هزارانند تو دستگیر شو ای خضرِ پی خجسته که من پیاده می‌روم و هَمرَهان سوارانند بیا به میکده و چهره ارغوانی کن مرو به صومعه کآنجا سیاه کارانند خلاصِ حافظ از آن زلفِ تابدار مباد که بستگانِ کمندِ تو رستگارانند @gharare_andishe
[به یادداشت سید علی میری] آینده عدم است. این سخن، سخن دکتر داوری است و من سعی ندارم این را به حرف نداشته‌ام گره بزنم و چیزی برای گفتن پیدا کنم. توسعه‌نیافتگی صرفا وضع نبود علم و تکنولوژی و درک نکردن عالم غرب نیست. بلکه جهانی است که چون در آن چیزی داده نمی‌شود، آنچه به چشم می‌آید کمبودها و مشکلات و نارسایی‌هاست. در جهانی که چیزی داده نمی‌شود، ارتباط مردمان با زمان از بین می‌رود. به این معنا که توانایی حال_بودن را ندارند. در این شرایط است که یک جهان به توهم روی می‌آورد و توهم فقط بدگویی یا خوش‌بینی افراطی نیست بلکه دیدار با خودی سرگردان است که باید خود را به چیزی گره بزند تا بتواند سخن بگوید. این‌گونه است که آینده ناپدید می‌شود و روزها از خط تولید امید و ناامیدی بیرون می‌آیند و برای آنها معیار و ملاک در نظر گرفته می‌شود. خروج از توسعه‌نیافتگی دریافت عدم فردایی است که شبیه به یک قاب خود را نشان می‌دهد و ما قاب خالی را هر طور شده پر خواهیم کرد و نمی‌گذاریم فردای خالی از نقش و آینده‌ای که عدم است، ظهور کند‌. ✍ @gharare_andishe
[به یادداشت سید علی میری] ادامه مرگ، مرگ توهم رو به زوال یا اوج بودن است. زینت آرایش گونه‌ی لحظه‌ی نگاه به آنچه به خودش صورت داده تا ما به آن نگاه کنیم، در آن بیندیشیم و خود را به او مشرف بدانیم. جهان توسعه‌نیافته، جهان از دست دادن مرگ است. از دست دادن لحظه‌ی فروبستگی زمین و زمان. در این از دست رفتن تنها کسانی که همراهی می‌کنند پزشکانی‌اند که با تست‌های خوش آب و رنگ سهیمه‌های بالا را در کنار کیت تشخیص بیماری و مهرشان نگه داشته و والا می‌شمارند. خبری از شهادتین گفتن نیست چرا که تنها حرفی که بر زبان جاری است علل مرگ است. تیم پزشکی دست و پا شکسته...و تمام. شوک‌ها بیشتر از بهداشتی بودن شک برانگیزند. بوی الکل تمام اتاق غیرخصوصی را فراگرفته و گواهی فوت صادر می‌شود... ✍ @gharare_andishe
از دل برود هر آنکه از دیده رَوَد ... این تمثال کاملی برای بشر جدید است، بشری که با هم بودن را در بودن گوشتی یا همان یکجایی زمانی و مکانی می‌بیند و نمیتواند "با یاد به سر ببرد" ... حال آنکه وجود تماما در یاد و خاطر است و بشر به سبب این نقصان، در ناکامی به سر می‌برد. در این میان شاید همسران جوان شهدا را بتوان پیدا کرد که از مشهورات زمانه فاصله گرفته‌اند و با قرار گرفتن در این تقدیر، دیگری را در بقای حقیقی یعنی باقی بِالله بودن یافتند ... این چشم ظاهربین ماست که نمی‌تواند این شدیت وجود و این بودن به وسعت را ببیند و درک کند، که ناچار اینگونه آن‌ها را تنها و غریب می‌بینیم و قصه‌های بزرگ منظر و اعجاب‌آور آنها را خواستنی و رشک‌برانگیز نمی‌یابیم بلکه تنها همچون تاجری به سبب داشتن ثواب‌ها و جایگاه و منزلت بالای آنها در آخرت، زندگی‌شان را بر زندگی خود ترجیح می‌دهیم، اما از قرار گرفتن در آنها و روی زمین در آسمانِ آنها زیستن، عاجزیم ... شاید نیازمند تحولی در فکر اندیشه و نگاه به عالم و آدم و یا ساختن و ورود به عالمی دیگر باشیم، تا بتوانیم به ملاقات حقیقتی همچون شهادت برویم و در تصدیق وجودی ((ما رَاَیتُ اِلّا جَمیلا)) در آییم و این رخداد‌ها را در تشریفات و آداب و رسوم و باید‌ها و نباید‌ها و و دلیل و منطق‌ها نبینیم و در پی یک مواجه صادقانه با هستی برآییم ...
هدایت شده از نقد فیلم🎬🇵🇸
51.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الحمدلله مُنَزِّل الحِکَم عَلی قُلوب الکَلِم بأَحَدیَّةِالطریق الاَمَم من المَقام الأقدم... @oasisnaghde_film
هدایت شده از صدا
به رسمیت شناختن هستی دیگری آغاز فهمیدن اوست و ما اگر کیفیت حیات دیگری را بفهمیم و اگر هم‌هویتی را با او تجربه کنیم؛ هرگز نمی‌توانیم او را جدای از خود تعریف و تصور کنیم. هرآیینه رنج او، رنج ماست، انگیزه‌اش، انگیزه‌ی ماست. خون دویده در رگ‌های تن بی‌قرارش، خون ماست و استیصال و بهت نهفته در چشمانش، در چشمان ماست. هم‌هویت شدن با کسی که او را شناخته‌ایم، داستانش را می‌دانیم، غم جانکاهش را شنیده‌ایم و هر روز تصویرش را می‌بینیم؛ لحظاتی را خلق می‌کند که خود را به جای او تصور کنیم و با چشمان او جهان را ببینیم و با دستانش به شیطان سنگ بزنیم و با همه‌ی تاب و توانش ایستادن را تجربه کنیم. * فلسطین آزمون انسان‌بودگی است. عیان‌ترین لحظه برای «به رسمیت شناختن هستیِ دیگری». لحظه‌ای است که یقین می‌کنی آدمی فراتر از گوشت و پوست و خون و استخوان؛ باید که پایبند باشد به حقیقی، قلبی، وطنی. و صهیون موجودیت انسان را هدف گرفته. امروز اگر فلسطین فراموش شود، فردا ما فراموش خواهیم شد.
‌ ‌ 🎥 ...منزل نهایی... ◇جایگاه تاریخی استقبال از زائر اربعینی◇ در گفتگو با ● لینک با کیفیت این گفتگو را از آپارات ببینید https://www.aparat.com/v/nbn8b7e @soha_sima