✍🏻مگسی بر پرِكاهی نشست كه آن پر كاه بر ادرار الاغی روان بود. مگس مغرورانه بر ادرار الاغ كشتی می راند و می گفت: من علم دريانوردی و كشتيرانی خواندهام. در اين كار بسيار تفكر كردهام. ببينيد اين دريا و اين كشتی را و مرا ، كه چگونه كشتی می رانم. او در ذهن كوچک خود بر سر دريا كشتی می راند و آن ادرار، دريای بيساحل به نظرش ميآمد و آن برگ كاه كشتي بزرگ !! زيرا آگاهی و بينش او اندک بود. جهان هر كس به اندازه ذهن و بينش اوست. آدمِ مغرور و كج انديش مانند اين مگس است. و ذهنش به اندازه درک ادرار الاغ و برگ كاه.
#مثنوی_معنوی #مولانا #با_فروارد_کردن_پستها #ما_را_حمایت_کنید
https://eitaa.com/Ghararemaa