📢 اوج فعالیت تشکیلاتی شیعه در دوران امام عسکری(علیهالسّلام)
✏️ حضرت آیتالله خامنهای: علّت اینکه این سه امام یعنی امام جواد و امام هادی و امام عسکری (علیهمالسّلام) از مدینه یکسره آورده شدند به عراق و در عراق هر سه ماندند و در عراق هر سه شهید شدند و دفن شدند و در جوانی هم کشته شدند، همین بود که تشکیلات شیعه در زمان این سه امام به اوج قدرت خودش رسیده بود.
📚 کتاب همرزمان حسین(علیهالسّلام)، صفحه ۳۴۹
💻 Farsi.Khamenei.ir
📢 از امام سجاد تا امام عسکری علیهمالسلام؛ خط واحد مبارزه در مقابل وابستگان به قدرت
✏️ حضرت آیتالله خامنهای: در روایات دیدهایم و خواندهایم که زندگی امامان اهلبیت (صلوات الله و سلامه علیهم) یکسره مجاهدت و مبارزه در راه خدا بوده است.
✏️ از امام سجّاد (علیهالسّلام) تا امام یازدهم امام عسکری (علیهالسّلام) یک خطّ واحدی وجود دارد، یک رشتهی ممتدی که سرتاسر تلاش است و پیکار است و مبارزه است و جبههگیری در مقابل قدرت زمان است و جبههگیری در مقابل وابستگان به قدرت زمان است.
📚 کتاب همرزمان حسین(علیهالسّلام)، صفحه ۳۳۳
💻 Farsi.Khamenei.ir
📢 امام حسن عسکری(علیهالسلام) و تحسین دوست و دشمن
✏️ رهبر انقلاب: موافقان، شیعیان، مخالفان، غیرمعتقدان، همه، به فضل امام حسن عسکری سلاماللهعلیه، به علم او، به تقوای او، به طهارت او، به عصمت او، به شجاعت او در مقابل دشمنان، به صبر و استقامت او در برابر سختیها، شهادت دادند و اعتراف کردند.
✏️ این انسان بزرگ، این شخصیت باشکوه، وقتی به شهادت رسید، فقط بیست و هشت سال داشت، این میشود الگو. ۱۳۹۰/۱۲/۱۰
💻 Farsi.Khamenei.ir
13921018_7942_128k.mp3
3.35M
🎧 انسان ۲۵۰ ساله | امام حسن عسکری(علیهالسلام) و تحسین دوست و دشمن
✏️ رهبر انقلاب: این روزها متعلق به #امام_عسکری (سلاماللّهعلیه) است، که میتواند الگوی همهی مؤمنان، بخصوص جوانان باشد... ۱۳۹۰/۱۲/۱۰
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | گسترش شبکه شیعیان از دوران امام جواد(علیهالسلام) تا امام عسکری(علیهالسلام)
✏️ رهبر انقلاب: دایرهى نفوذ ائمّه و وسعت دایرهى شیعه در زمان این سه امام، نسبت به زمان امام صادق و امام باقر (علیهم السّلام) شاید دَه برابر است؛ یعنى این چیز عجیبى است. شاید علّت این هم که اینها را این جور در فشار و ضیق قرار دادند، اصلاً همین بود...
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #نماهنگ | #امام_حسن_عسکری (علیهالسلام)؛ عزیزِ غریب |
┅───────────
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #بیانات رهبر انقلاب پس از مراسم روضه حضرت #امام_حسن_عسکری(علیهالسلام).
🗓 ۱۳۸۲/۲/۲۰
Farsi.Khamenei.ir
┅───────────
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 سالروز آغاز امامت صاحبالزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف و علیهالسلام) مبارک باد.
💠 #رهبر_انقلاب: حجت خدا در بین مردم زنده است و با مردم زندگی میکند، مردم را میبیند و دردهای آنها، آلام آنها را حس میکند.
┅───────────
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
قیامتـی است گمانم قیامت مهدی است
جهـان تلألو نور از کرامت مهدی است
زمان زمان شروع زعامت مهدی است
غدیـر دوم شیعـه، امامت مهدی است
همه کنیـد قیـام و همـه دهید سلام
که آخرین ولی حق، کنون شدست امام
بشـارت آمـده بهـر بشـر مبارک باد
شب فراق سحر شد، سحر مبارک باد
بهشت وصل خـدا را ثمر مبارک باد
بـرای منتظـران این خبر مبارک باد
بشارت ای همه یاران که یار میآید
نویــد رحمـت پــروردگار میآید
محمـد از طــرف کوهسـار میآید
علی گرفته بـه کف ذوالفقار میآید
ز تیرگـی چـه زیان، کوه نور نزدیک است
رهی که بود به چشم تو دور، نزدیک است
فـراق رفتـه و فیض حضور نزدیک است
الا تمامــی یــاران! ظهـور نزدیک است
🎊🌸✨ سالروز آغاز امامت آقا حجت ابن الحسن العسکری ارواحنا فداه را بر ساحت مقدس ایشان و تمام شیعیان آن حضرت تبریک عرض مینماییم.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و علیهالسلام
┅───────────
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این تدوین فوق العاده را ببینید وحالش رو ببرید ...
#امام_خامنه_ای
📚📖 مطالعه
#خطبه_دوم | ۳ هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ، وَ لَجَاُ اَمْرِهِ، وَ عَیْبَةُ عِلْمِهِ، وَ مَوْئِلُ حُکْمِهِ
#خطبه_دوم | ۴
زَرَعُوا الْفُجُورَ، وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ، وَ حَصَدوا الثُّبُورَ، لا یُقاسُ بِآلِ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنْ هذِهِ الاُمَّةِ اَحَد، وَ لا یُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ اَبَداً.
هُمْ اَساسُ الدّینِ، وَ عِمادُ الْیَقینِ. اِلَیْهِمْ یَفیىءُ الْغالی، وَ بِهِمْ یَلْحَقُ التّالی.
وَ لَهُمْ خَصائِصُ حَقِّ الْوِلایَةِ، وَ فیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَ الْوِراثَةُ;
اَلآنَ اِذْ رَجَعَ الْحَقُّ اِلى اَهْلِهِ وَ نُقِلَ اِلَى مُنْتَقَلِهِ!
#نهج_البلاغه_بخوانیم
#کلام_امیر علیه السلام
#ترجمه فراز چهارم ؛
آنها بذر فجور را افشاندند و با آب غرور و نيرنگ، آن را آبيارى کردند و سرانجام، بدبختى و هلاکت را درو نمودند.
هيچ کس از اين امّت را با آل محمّد(صلى الله عليه وآله)نمى توان مقايسه کرد و آنها که از نعمت آل محمد(صلى الله عليه وآله) بهره گرفتند با آنان برابر نخواهند بود;
چرا که آنها اساس دين و ستون استوار بناى يقينند.
غلوّ کننده، به سوى آنان باز مى گردد و عقب مانده به آنان ملحق مى شود و ويژگيهاى ولايت و حکومت، از آن آنهاست و وصيّت و وراثت (پيامبر) تنها در آنهاست;
ولى هم اکنون که حق به اهلش بازگشته و به جايگاه اصلى اش منتقل شده (چرا کوتاهى و سُستى مى کنند و قدر اين نعمت عظيم را نمى شناسند؟).
┅───────────
مطالعه شرح این فراز ؛
https://eitaa.com/ghararemotalee/11046
—— ⃟ ————————
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
هیچ کس با آنان برابرى نمى کند! با توجّه به این که این خطبه بعد از جنگ صفّین ایراد شده است چنین به نظر مى رسد که ضمیرها در جمله هاى سه گانه آغاز این بخش، به اصحاب معاویه و همچنین خوارج برمى گردد; این احتمال نیز داده شده است که به منافقین باز گردد و یا به همه کسانى که با حضرتش به مبارزه و مخالفت برخاستند.
به هر حال در یک تشبیه دقیق و گویا مى فرماید: «آنها بذر فجور را (در سرزمین دل خویش و در متن جامعه اسلامى) افشاندند و با آب غرور و نیرنگ آن را آبیارى کردند و سرنجام، بدبختى و هلاکت را که محصول این بذر شوم بود درو کردند» (زَرَعُوا الْفُجُورَ،(۱)وَسَقَوْهُ الْغُرُورَ،(۲) وَ حَصَدوا الثُّبُورَ).(۳) این درست مراحل سه گانه اى است که امروز درباره زراعت گفته مى شود: «کاشت، داشت و برداشت» و روشن است که بذرهاى فجورى که با غرور و نیرنگ آبیارى شود محصولى جز این نخواهد داشت.
سپس بار دیگر به بیان اوصاف آل محمّد(صلى الله علیه وآله) با تعبیرات صریح تر و آشکارترى باز مى گردد و مقام والا و حقوق از دست رفته آنان را در عباراتى کوتاه و پر معنا ـ همان گونه که راه و رسم آن حضرت است ـ بازگو مى کند.
نخست مى فرماید: «هیچ کس از این امّت را با آل محمّد(صلى الله علیه وآله) نمى توان مقایسه کرد» (لا یُقاسُ بِآلِ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنْ هذِهِ الاُمَّةِ اَحَد).
دلیل آن هم روشن است زیرا آنها به گفته صریح پیامبر در حدیث ثقلین که تقریباً همه علماى اسلام آن را در کتابهاى خود آورده اند قرین قرآن و کتاب الله شمرده شده اند و مى دانیم هیچ کس از امّت، غیر آنها، قرین قرآن نیست.
افزون بر این، آیاتى همچون آیه تطهیر که شهادت به معصوم بودن آنها مى دهد و آیه مباهله که بعضى از آنان را نفس پیامبر مى شمرد و آیات و روایات دیگر شاهد این مدّعاست.
به علاوه علوم و دانشها و معارفى که از آنان نقل شده با علوم و دانشهاى دیگران قابل مقایسه نیست.
آیا نظیر آنچه در همین نهج البلاغه آمده است و یا عشرى از اعشار آن از دیگران نقل شده است; آیا مجموعه اى همچون صحیفه سجّادیه و حتّى یک دعاى آن از دیگرى سراغ دارید; احکام وسیع و گسترده اى که از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) درباره جزئیات دین نقل شده و مناظراتى که از امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) در ابواب مختلف عقاید دینى با پیروان مذاهب دیگر، در حالات آن امام نقل شده، شبیه و مانندى در این امت دارد؟ در جمله بعد سخنى مى فرماید که در حقیقت دلیل جمله قبل است.
مى فرماید: «آنها که از خوان نعمت آل محمّد(صلى الله علیه وآله) بهره گرفتند هرگز با خود آنان برابر نخواهند بود!» (وَلا یُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ اَبَداً).
چه نعمتى از این بالاتر که اگر فداکاریهاى على(علیه السلام) نبود دیگران در زمره مسلمین وارد نمى شدند.
تاریخ زندگى آن حضرت از داستان لیلة المبیت گرفته تا جریان جنگ بدر و احد و خندق و خیبر و مانند آن، همه گویاى این واقعیّت است.
جایى که پیامبر درباره او در آن جمله معروف مى فرماید: «ضَرْبَةُ عَلىٍّ یَوْمَ الْخَنْدَقِ اَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَیْنِ» و در تعبیر دیگرى «لَمُبارَزَةُ عَلىٍّ(علیه السلام)لِعَمْرِوبْنِ عَبْدِوَدٍّ اَفْضَلُ مِنْ اَعْمالِ اُمَّتى اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ».(۴) ضربه اى که على(علیه السلام) در جنگ خندق بر پیکر عمروبن عبدود (در آن لحظه حسّاس و بسیار بحرانى) وارد کرد برتر از عبادت جن و انس است.
ایثارگرى على(علیه السلام) در لیلة المبیت در آن شب که جان خود را سپر براى حفظ جان پیامبر نمود; فداکاریهاى او در جنگ خیبر آن جا که دیگران هر چه کوشیدند کارى از پیش نبردند; ایستادگى بى نظیر او در جنگ احد در حسّاس ترین لحظاتى که لشکر اسلام متلاشى شده و پیامبر تنها مانده بود و مواقع حسّاس دیگرى در تاریخ اسلام چه در عصر پیامبر و چه بعد از او که بازوهاى تواناى على(علیه السلام) و علم و دانش سرشار او براى حمایت اسلام به کار مى افتاد بر هیچ کس پوشیده نیست.
در عصر خلفاى نخستین و سپس دوران تاریک بنى امیّه و عصر ظلمانى بنى عبّاس، چراغهاى فروزانى که محیط اسلام را روشن مى ساخت و مسلمین را در برابر تهاجم فرهنگ بیگانه و احیاى سنن جاهلیّت حفظ مى کرد همان امامان اهل بیت بودند و اینها واقعیّت هایى است که بر هیچ محقّقى پوشیده نیست هر چند دشمنان اهل بیت سخت کوشیدند که مردم را در مورد این مسائل در بى خبرى نگهدارند.
جالب این که امام در جمله بالا مى فرماید: نعمت وجود اهل بیت به طور مستمر و ابدى جارى است و منحصر به عصر و زمانى نبوده و نخواهد بود; چرا که آنچه از ثمره شجره مبارکه اسلام ـ امروز مى چینیم ـ گذشته از زحمات فوق العاده پیامبر اسلام ـ محصول تلاشهاى عظیمى است که این باغبانان وحى براى آبیارى آن در هر عصر و زمانى به خرج داده اند.
سپس به دو نکته دیگر اشاره مى فرماید که از نکته قبل سرچشمه گرفته است و آن این که: «اهل بیت اساس و شالوده دین و ستون استوار بناى رفیع یقینند» (هُمْ اَساسُ الدّینِ، وَ عِمادُ الْیَقینِ).
آرى وحى در خانه آنان نازل شده و در آغوش وحى پرورش یافته اند و آنچه را از معارف دین دارند از پیامبر گرفته اند و از آن جا که اسلام راستین نزد آنهاست، سرچشمه یقین و ایمان مردمند.
در جمله هاى بعد چنین نتیجه گیرى مى کند که: «غلو کننده به سوى آنان باز مى گردد و عقب مانده به آنان ملحق مى شود» (اِلَیْهِمْ یَفیىءُ الْغالی، وَ بِهِمْ یَلْحَقُ التّالی).
چگونه چنین نباشد در حالى که آنها صراط مستقیم دینند(۵) و امّت وسط(۶)مى باشند که معارف و عقاید و دستورهاى اسلام را خالى از هر گونه افراط و تفریط مى دانند و بازگو مى کنند.
اگر به تاریخ عقاید فرقه هاى اسلامى که از اهل بیت دور مانده اند مراجعه کنیم و گرفتاران در دام جبر و تشبیه و الحاد در اسما و صفات الهى را ببینیم و این که چگونه بعضى، غلوّ در اسما و صفات الهى را به جایى رسانده اند که قائل به تعطیل شده اند و گفتند ما هرگز توان معرفت او را نداریم (نه معرفت اجمالى و نه معرفت تفصیلى) و در مقابل آنها گروهى آن چنان ذات اقدس الهى را پایین آوردند که او را در شکل جوان اَمْرَدى دانستند که موهاى به هم پیچیده زیبایى دارد.
در مسأله جبر و تفویض گروهى آن چنان تند رفتند که انسان را موجودى بى اختیار در چنگال قضا و قدر دانستند که ذرّه اى، اراده او کارساز نیست و هر چه تقدیر ازلى بوده باید انجام دهد، خواه راه کفر بپوید یا ایمان; و دسته اى آن چنان گرفتار تفریط گشتند که براى انسان استقلال کاملى در برابر ذات پاک خداوند قائل شده و با قبول تفویض، راه شرک و دوگانگى را پیش گرفتند.
ولى مکتب اهل بیت که مسأله نفى جبر و تفویض و اثبات «امر بین الامرین» را مطرح مى کرد، مسلمانها را از آن افراط و تفریط خطرناک و کفرآلود برحذر داشت و این جاست که صدق کلام امام روشن مى شود که غلوکنندگان باید به سوى آنها بازگردند و واپس ماندگان سرعت گیرند و به آنها برسند و این تشبیه لطیفى است که قافله اى را در نظر مجسّم مى کند که راهنمایان هوشیار و آگاهى دارد ولى گروهى بى حساب پیشى مى گیرند و در بیابان گم مى شوند و گروهى سستى کرده، عقب مى مانند و طعمه درندگان بیابان مى شوند.
سپس در یک نتیجه گیرى نهایى مى فرماید: «ویژگیهاى ولایت و حکومت از آن آنهاست» (وَ لَهُمْ خَصائِصُ حَقِّ الْوِلایَةِ).
مقدّم داشتن «لهم» در جمله بالا اشاره به این است که این ویژگیها منحصر به آنهاست.
چگونه از همه شایسته تر نباشند در حالى که آنها اساس دین و ستون یقینند و اسلام راستین و ناب محمّدى را خالى از هر گونه افراط و تفریط عرضه مى کنند و نعمتهاى وجودى آنها بر همگان جریان دارد.
درست به همین دلیل: «وصیّت پیامبر و وراثت خلافت او در آنهاست» (وَ فیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَ الْوِراثَةُ).
اگر پیامبر درباره آنان وصیّت کرد و پیشوایى خلق را به آنان سپرد به خاطر همین واقعیّتها بود نه مسأله پیوند خویشاوندى و نسب.
پیداست که منظور از وصیّت و وراثت در این جا مقام خلافت و نبوّت است و حتّى کسانى که ارث را در این جا به معناى ارث علوم پیامبر(صلى الله علیه وآله)گرفته اند نتیجه اش شایستگى آنها براى احراز این مقام است; چرا که پیشواى خلق باید وارث علوم پیامبر باشد و جانشین او همان وصىّ اوست; زیرا معلوم است که ارث اموال، افتخارى نیست و وصیّت در مسائل شخصى و عادى، مطلب مهمّى محسوب نمى شود و آنها که تلاش کرده اند وصیّت و وراثت را به این گونه معانى تفسیر کنند در واقع گرفتار تعصّبها و تحت تأثیر پیشداوریها بوده اند; زیرا آنچه مى تواند همردیف (اَساسُ الدّینِ وَ عِمادُ الیَقینِ وَ خَصائِصُ حَقِّ الْوِلایَةِ) واقع شود همان مسأله خلافت و جانشینى رسول الله(صلى الله علیه وآله) است و غیر آن شایسته نیست که همردیف این امور گردد.
سرانجام در آخرین جمله، گویى مردم قدرنشناس زمان خود را مخاطب ساخته و مى فرماید: «هم اکنون که حق به اهلش باز گشته و به جایگاه اصلى منتقل شده چرا کوتاهى و سستى و پراکندگى دارید و قدر این نعمت عظیم را نمى شناسید؟» (اَلآنَ اِذْ رَجَعَ الْحَقُّ اِلى اَهْلِهِ وَ نُقِلَ اِلَى مُنْتَقَلِهِ).(۷) از آنچه در بالا درباره وصیّت و وراثت گفته شد به خوبى روشن مى شود که منظور از حق در این جا همان حقّ خلافت و ولایت است که اهل بیت نسبت به آن از همه شایسته تر بودند و در واقع قبایى بود که تنها به قامت آنها راست مى آمد.
نکته ها ۱ـ عظمت اهل بیت در قرآن و روایات اسلامى تعبیراتى که در آیات قرآن مجید و روایات اسلامى درباره اهل بیت آمده، بسیار والا و شگفت انگیز است.
آیه تطهیر به روشنى مى گوید که اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) از هر پلیدى و آلودگى پاک و منزّه و به تعبیرى دیگر معصومند «اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً».(۸) آیه مباهله، على(علیه السلام) را به منزله نفس نفیس و جان پاک پیغمبر، و فاطمه زهرا و فرزندان آنها، حسن و حسین، را نزدیکترین افراد به آن حضرت و مقرّبترین اشخاص نزد خداوند مى شمرد که دعایشان در پیشگاه او مستجاب است.(۹) آیه تبلیغ، ابلاغ ولایت على(علیه السلام) را از بزرگ ترین مأموریّتهاى پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى شمرد و قرین رسالت قرار مى دهد تا آن جا که مى گوید: «وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ; اگر ابلاغ نکنى رسالت او را ابلاغ نکرده اى»!(۱۰) آیات فراوان دیگر که وارد شدن در شرح آنها در این مختصر مناسب نیست، به علاوه، در کتب فراوانى با ذکر منابع و مدارک دقیق آنها از کتب اهل سنت تشریح شده است.(۱۱) در روایات اسلامى مخصوصاً روایاتى که در صحّاح ستّه (کتب شش گانه اى که معروفترین منابع حدیث اهل سنّت است) وارد شده، آن قدر فضایل و مناقب درباره اهل بیت ذکر شده که بالاتر از آن تصوّر نمى شود و بعضى از دانشمندان آن را در چند جلد کتاب خلاصه کرده اند(۱۲) و بعضى، مجموع این روایات را که در منابع مختلف اسلامى (از طریق اهل سنّت) آمده، در ده ها جلد گردآورى نموده اند.(۱۳) ولى با نهایت تأسف، فشارهاى قدرتهاى حاکم بعد از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) چنان زیاد بود که عظمت مقام اهل بیت در میان مردم ناشناخته ماند.
کسانى که اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از رسیدن به حقّ خود بعد از رحلت آن حضرت منع کردند اجازه ندادند فضایل آنها در میان مردم منتشر شود و از آن بیشتر در عصر خلفاى اموى و عبّاسى، کمتر به کسى اجازه مى دادند که زبان به شرح فضایل آنها بگشاید و از عظمت مقام آنها سخن بگوید بلکه گاه، ذکر یکى از فضایل آنها سر گوینده را بر باد مى داد و یا سبب زندانهاى طولانى مى شد.
امّا خدا مى خواست این حقایق لابه لاى کتب اسلامى باقى بماند و همچون آفتاب بدرخشد و براى کسانى که مى خواهند در برابر واقعیّات، سر تعظیم فرود آوردند ذخیره شود.
در این جا انسان به یاد گفته ابن ابى الحدید مى افتد که مى گوید: چه بگویم درباره مرد بزرگى که دشمنانش اعتراف به فضیلت او داشته اند و هرگز نتوانسته اند مناقب و فضایل او را کتمان کنند و از طرفى مى دانیم بنى امیّه بر تمام جهان اسلام تسلّط یافتند و با تمام قدرت و با هر حیله اى سعى در خاموش کردن نور او و تشویق بر جعل اخبار در معایب او داشتند و او را بر فراز تمام منابر سبّ و دشنام دادند و ستایش کنندگان او را تهدید به مرگ کرده بلکه زندانى کرده و کشتند و حتّى اجازه ندادند یک حدیث در فضیلت او نقل شود و نامى از او برده شود، یا کسى را به نام او بنامند; ولى با این حال جز بر بلندى مقام او افزوده نشد...
و هرچه بیشتر کتمان مى کردند عطر فضایل او بیشتر منتشر مى شد و همچون آفتاب بود که هرگز نور آن با کف دست پوشانده نمى شود و همانند روشنایى روز که اگر یک چشم از آن محجوب بماند چشمهاى فراوانى آن را مى بینند.(۱۴) همین معنا به صورت فشرده تر و گویاتر در بعضى از کتب، از امام شافعى نقل شده است که مى گوید: در شگفتم از مردى که دشمنانش فضایل او را از روى حسد کتمان کردند و دوستانش از ترس، ولى با این حال شرق و غرب جهان را پر کرده است.(۱۵) شبیه همین مضمون از عامربن عبدالله بن زبیر نقل شده است.(۱۶) ۲ـ توجیهات نامناسب قابل توجّه این که ابن ابى الحدید، در شرح نهج البلاغه خود هنگامى که به جمله «اَلاَنَ اِذْ رَجَعَ الحَقُّ اِلى اَهْلِهِ...» مى رسد، مى گوید: «مفهوم این سخن این است که حقّ قبل از این زمان، در غیر اهلش بوده ولى ما این سخن را تأویل و توجیه مى کنیم بر خلاف آنچه امامیّه مى گویند و مى گوییم: بى شک آن حضرت از همه اولى و شایسته تر براى امر خلافت بود نه به عنوان این که نصّى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) وارد شده باشد بلکه به عنوان افضلیّت، چرا که او برترین انسان بعد از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و شایسته ترین فرد از میان تمام مسلمانان نسبت به خلافت بود ولى او حق خود را به خاطر مصلحتى ترک کرده بود زیرا او و سایر مسلمین پیش بینى مى کردند که تنش و اضطرابى در اسلام و نشر آن پیدا خواهد شد چرا که عرب نسبت به او حسد مىورزید و کینه او را در دل داشت و جایز است کسى که شایسته تر براى امرى است و آن را ترک نموده و بعد به آن بازگشته بگوید: «قَدْ رَجَعَ الأَمْرُ اِلى اَهْلِهِ ...; کار به اهلش بازگشت».(۱۷) به یقین پیشداوریها مانع از این شده است که مفهوم چنین کلام روشنى پذیرفته شود زیرا اگر على(علیه السلام) مى خواست بفرماید: پیش از این، حق به دست اهلش سپرده نشده بود و اکنون به دست اهلش رسیده و به محل شایسته خود بازگشته است چه
عبارتى از این روشن تر، ممکن بود بگوید.
این از یکسو، از سوى دیگر مى دانیم این جمله که عرب نسبت به او حسد مىورزید و عداوت داشت سخنى بى اساس است.
آرى تنها گروه کوچکى که از بازماندگان سران شرک و کفر بودند چنین حالتى را داشتند و به تعبیرى دیگر جمعى از سران قریش و سران یهود و منافقین که ضربات او را در جنگهاى بدر و خیبر و حنین چشیده بودند، عداوت او را در دل داشتند ولى توده هاى مردم به او عشق مىورزیدند لذا در حدیث معروفى که در منابع معتبر اسلامى آمده است مى خوانیم که پیامبر(صلى الله علیه وآله) خطاب به على(علیه السلام) کرد و دست بر شانه او زد و فرمود: «لا یُبْغِضُکَ اِلاّ مُنافِق; تنها منافقان با تو دشمنى دارند»(۱۸) و در صحیح ترمذى که از معروفترین منابع اهل سنت است از ابوسعید خدرى نقل شده است که گفت: «اِنّا کُنّا لَنَعْرِفُ الْمُنافِقینَ بِبُغْضِهِمْ عَلىَّ بْنَ اَبى طالِب; ما منافقان را از طریق دشمنى با على بن ابى طالب مى شناختیم».(۱۹) آیا ابن ابى الحدید راضى مى شود که اکثریّت مسلمین آن روز را از منافقان بشمارد؟ و باز به همین دلیل مى بینیم استقبالى که از خلافت على(علیه السلام) و بیعت با او شد از هیچ یک از خلفا نشد در حالى که معاصران او و بیعت کنندگان با وى غالباً همان صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله)یا فرزندان آنها بودند و این در واقع عذر ناموجّهى است که براى عدم تسلیم در برابر واقعیّت ذکر شده است.
امّا در مورد این که مى گوید نصّى بر خلافت و ولایت او نرسیده است، این سخنى است دور از واقعیّت که در جاى خود آن را اثبات نموده ایم.(۲۰)
پاورقی :
۱. «فجور» از مادّه «فجر» به معناى ايجاد شکاف وسيعى در چيزى است و به همين جهت، طلوع صبح را «فجر» مى گويند گويى نور صبح، پرده سياه شب را مى شکافد و به کارهاى نامشروع فجور گفته مى شود، به خاطر آن که پرده ديانت را مى درد.
۲. «غرور» به معناى غفلت در حال بيدارى است و به معناى فريب و نيرنگ نيز آمده است و غرور (به فتح غين) به معناى هر چيزى است که انسان را مى فريبد و غافل مى سازد و گاه تفسير به شيطان شده است چرا که با وعده هاى دروغين، مردم را مى فريبد.
۳. «ثبور» از ماده «ثبر» بر وزن صبر به معناى حبس کردن است و سپس به معناى هلاکت و فساد آمده است که انسان را از رسيدن به هدف باز مى دارد.
۴. مراجعه شود به احقاق الحق، ج ۶، ص ۴ و ج ۱۶، ص ۴۰۲. و به اعيان الشيعة، ج ۱، ص ۲۶۴.
۵. تفسير نورالثقلين، ج ۱، ص ۲۰ و ۲۱.
۶. تفسير نورالثقلين، ج ۱، ص ۱۳۴.
۷. اين جمله محذوفى دارد و در تقدير تقريباً چنين است: اَلاَنَ اِذْ رَجَعَ الْحَقُّ اِلى اَهْلِهِ لِمَ لا تُؤَدُّونَ حَقَّهُ و در مصادر نهج البلاغه تقدير آن چنين آمده است: اَلاَنَ اِذْ رَجَعَ الْحَقُّ اِلى اَهْلِهِ مِنْ اَهْلِ بَيْتِ النُّبُوَّةِ يَجْرى ما يَجْرى مِنَ الْحَوادِثِ وَ يَقَعُ ما يَقَعُ مِنَ الاِخْتِلافِ؟ (مصادر نهج البلاغه، ج ۱، ص ۳۰۲) و نتيجه هر دو يکى است.
۸. سوره احزاب، آيه ۳۳.
۹. سوره آل عمران، آيه ۶۱.
۱۰. سوره مائده، آيه ۶۷.
۱۱. در تفسير نمونه ذيل هر يک از آيات مربوطه اشاراتى به اين منابع شده، شرح بيشتر آن را مى توانيد در احقاق الحق، ج ۳ و تفسير پيام قرآن، ج ۹، مطالعه فرماييد.
۱۲. کتاب فضائل الخمسة من الصحاح الستّة، نوشته محقق دانشمند مرحوم فيروزآبادى.
۱۳. عبقات الانوار، نوشته ميرحامد حسين هندى.
۱۴. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۱، ص ۱۷.
۱۵. علىّ فى الکتاب و السنة، ج ۱، ص ۱۰.
۱۶. الغدير، ج ۱۰، ص ۲۷۱.
۱۷.شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۱، ص ۱۴۰.
۱۸. شواهد التنزيل، ج ۱، ص ۳۲۹.
۱۹. صحيح ترمذى، ج ۱۳، ص ۱۶۸، طبع الصاوى مصر (ج ۵، ص ۶۳۵، طبع دار احياء التراث العربى).
۲۰. به جلد نهم «پيام قرآن» مراجعه فرماييد.
📚📖 مطالعه
📼 جلسه سی و دوم ... ●━━━━━────── ⇆ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ ↻ 🎧 #با_هم_بشنویم | #بشنویم ♡ ㅤ ❍ㅤ
📼 جلسه سی و سوم ...
●━━━━━──────
⇆ ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ ↻
🎧 #با_هم_بشنویم | #بشنویم
♡ ㅤ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
https://eitaa.com/ghararemotalee/11054
—— ⃟ ————————
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
8163141662.mp3
12.17M
🔊 #آن_سوی_مرگ | ۳۳
•──•❃❀✿◇✿❀❃•──•
00:30 ◇ ماجرای سوم کتاب آن سوی مرگ (آقای دکتر)
* گفتگو دکتر با دوستانش
* تواضع علامه جعفری
* تفاوت سطح بهشت به سبب تفاوت صفات
* پیشانی، مرکز تجمع قواست
* حصول قرب، در سجده
* میزان سطح لطافت، علامت رشد فرد
* توصیف شهرهای بهشتی
* تحقق آرزوها در برزخ
* دلیل تفاوت شهرهای بهشتی
* قوانین اجتماعی پیشرفته در برزخ
* مالکیت اُخروی ؟
* هر کس تجلی اعمالش را میبیند
* آموزش در بهشت
* پیشرفت، در دنیا با عمل و در آخرت با علم و فهم
* چگونه آرزوها کوتاه میشود؟
* معارف تمام شدنی نیست
* قدر نعمت زندگی دنیایی را بدانید
* گر تو را در منزل جانانه میهمانت کنند
گول نعمت را مخور، مشغول صاحب خانه باش
* فراگیری آموزش برزخی به صورت عینی
* وجود پایههای تحصیلی متفاوت در بهشت
📅 ۱۳۹۸/.../...
⏰ مدت زمان : ۲۹:۱۹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🧾دسترسی به فهرست جلسات :
https://eitaa.com/ghararemotalee/2494
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - -