eitaa logo
📚📖 مطالعه
100 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
174 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... @athar_shahid و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚📖 مطالعه
#صحیفه_سجادیه_جامعه | ۶۴ 『 #دعای شصت و چهار – دعای آن حضـرت برای فرزندانش (علیهم‌السلام) 』 ࿐ྀུ༅࿇
※ دعای ۶۴ صحیفه سجادیه جامعه ※ دعا برای فرزندان دسترسی به تمامی دعاهای صحیفه سجادیه جامعه : blog.montazer.ir/sahife/ —— ⃟‌ ———————— 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
Montazer.ir4_6030785402489541347.mp3
زمان: حجم: 10.17M
🎧 دعای ۶۴ ※ دعا برای فرزندان • با صدای محمود معماری هم متن دعا و هم صوت دعا در لینک زیر: https://blog.montazer.ir/?p=2257 @ostad_shojae | montazer.ir —— ⃟‌ ———————— 🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: خطبه ۳ - شقشقیه توضیحات این خطبه از مهمترین خطبه های نهج البلاغه است و چون مسائل مربوط به خلافت بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را بی پرده شرح می دهد برای گروهی جنجال برانگیز شد. است. نکته هایی در این خطبه وجود دارد که در هیچ یک از خطبه های نهج البلاغه نیست و در عین کوتاهی یک دوره تاریخ اسلام مربوط به عصر خلفای نخستین در آن خلاصه شده است. تحلیلهای دقیق و جالبی دارد که برای صاحب نظران بسیار قابل مطالعه است و نکاتی در آن دیده می شود که در هیچ جای دیگر دیده نخواهد شد. قبل از ورود در شرح و تفسیر این خطبه اشاره به چند نکته لازم به نظر می رسد. ۱ نام خطبه نام این خطبه از جمله آخر آن گرفته شده است که امام (علیه السلام) در پاسخ تقاضای ابن عباس برای ادامه خطبه به او فرمود: «تلک شِقْشِفَهُ هَدُرَتْ ثُمَّ قَرَتْ که معادل آن در فارسی چنین است: «این شعله آتشی بود که از دل زبانه کشید و فرو نشست و به این ترتیب درخواست «ابن عباس را برای ادامه سخن رد کرد. چون حال و هوایی که امام (علیه السلام را برای بیان آن سخنان آتشین و حساس آماده کرده بود تغییر یافت زیرا کسی از میان جمعیت برخاست و نامه ای به دست حضرت داد و فکر امام (علیه السلام) را به مسائل دیگری متوجه ساخت. زمان صدور در مورد زمان صدور این خطبه در میان شارحان نهج البلاغه گفتگوست. بعضی مانند محقق خوبی معتقدند: از محتوای خطبه و همچنین اسناد و طرق آن استفاده می شود که این سخنان را در اواخر عمر شریفش بعد از ماجرای جنگ جمل و صفین و نهروان و پیکار با «ناکثین و قاسطین و مارقین» ایراد فرموده (۱) و انصافاً محتوای خطبه نیز این نظر را تأیید می کند. مکان ایراد خطبه جمعی از شارحان نهج البلاغه از ذکر مکان صدور خطبه خاموشند. ولی بعضی معتقدند که امام (علیه السلام) آن را بر فراز منبر مسجد کوفه ایراد فرموده و ابن عباس» می گوید: «امام (علیه السلام) آن را در «رحبه» ایراد فرمود (۲) و این در موقعی بود که سخن از مسأله خلافت به میان آمد طوفانی در قلب مبارک امام (علیه السلام) برخاست و این سخنان را ایراد فرمود ۴ سند خطبه در مورد سند خطبه نیز گفتگوست. بعضی گفته اند: این خطبه از خطبه های متواتر است و بعضی به عکس گفته اند این خطبه از علی (علیه السلام) نیست و او هرگز از مسأله خلافت شکایت نکرده، بلکه ساخته و پرداخته «سید رضی می باشد. شارح معروف ابن میثم بحرانی می گوید: این دو ادعا هر دو باطل و در طریق افراط و تفریط است. سند خطبه به حد تواتر نرسیده و از طرفی این ادعا که از سخنان «سیدرضی» است نیز بی پایه است و حق این است که از على (عليه السلام) صادر شده است). (۳) اشکال تراشی در سند این خطبه به خاطر این نیست که ضعف و فتوری در آن راه دارد و یا با سایر خطبه های نهج البلاغه از نظر ارزش متفاوت می باشد بلکه به عکس چنان که خواهد آمد این خطبه دارای اسناد متعددی است که در بعضی از خطبه های بعضی نهج البلاغه این همه اسناد وجود ندارد. تنها چیزی که سبب اشکال تراشی درباره خطبه شده است این است که با پیشداوریها و ذهنیت گروهی از افراد سازگار نیست. آنها به جای این که پیشداوری و ذهنیت خود را با آن اصلاح کنند به فکر مخدوش کردن استاد خطبه افتاده اند تا مبادا به ذهنیت آنها لطمه ای وارد شود. به هر حال از جمله اسنادی که غیر از نهج البلاغه برای این خطبه ذکر شده، اسناد زیر است: الف - ابن جوزی در کتاب «تذكرة الخواص» می گوید: این خطبه را امام (علیه السلام) در پاسخ کسی ایراد فرمود که هنگامی که امام (علیه السلام) به منبر رفته بود از آن حضرت پرسید: «مَا الَّذِي أَبْطَا بِكَ إِلَى الآن: چه چیز سبب شد که تا این زمان زمام خلاف را به دست نگیری»؟ (۴) این سخن نشان میدهد که «ابن جوزی طریق دیگری برای این خطبه در اختیار داشته است. زیرا سؤال این جوان در نهج البلاغه مطرح نیست حتماً «ابن جوزی» از طریق دیگری گرفته است. ب - شارخ معروف ابن میثم بحرانی می گوید: این خطبه را در دو کتاب یافتم که تاریخ تألیف آنها، قبل از تولد سید رضی» - ره - بوده است. نخست در کتاب «الانصاف» نوشته «ابوجعفر ابن قبه شاگرد «کعبی»، که یکی از بزرگان «معتزله» است که وفات او قبل از تولد سید رضی» است. دیگر این که نسخه ای از آن را یافتم که بر آن خط «ابوالحسن علی بن محمد بن فرات وزیر المقتدر بالله بود و این شصت و چند سال قبل از تولد سید رضی بوده است. سپس می افزاید: «بیشترین گمان من این است که آن تسخه مدتی قبل از تولد این فرات نوشته شده بوده است». (۵) ابن ابی الحدید نیز می گوید: استادم واسطی در سال ۶۰۳ از استادش ابن خشاب چنین نقل کرد که او در جواب این سؤال که آیا این خطبه مجعول است؟ گفت: نه به خدا سوگند! من میدانم که کلام امام (علیه السلام است همان گونه که می دانم اسم تو
المصدق بن شبيب واسطی» است. من ادامه دادم و گفتم: بسیاری از مردم می گویند این از سخنان سید رضی است. او در پاسخ گفت. اسید رضی و غیر سید رضی کجا و این بیان و این اسلوب ویژه کجا؟! ما رساله های سید رضی را دیده ایم و روش و طریقه و فن او را در نثر شناخته ایم هیچ شباهتی با این خطبه ندارد سیس افزود: به خدا سوگند من این خطبه را در کتابهایی یافته ام که دویست سال قبل از تولد سید رضی تصنیف شده است. من این خطبه را با خطوطی دیده ام که آنها را می شناسم و می دانم خط کدام یک از علما و اهل ادب است. پیش از آن که پدر رضی متولد شود. سپس «ابن ابی الحدید» می گوید: من نیز خودم قسمت مهم این خطبه را در نوشته های استاد «ابوالقاسم بلخی که از علمای بزرگ معتزله» بود یافته ام و او معاصر «المقتدر بالله» بود که مدت زیادی قبل از تولد سید رضی می زیسته است و نیز بسیاری از آن را در کتاب «این فبه» که از متکلمان امامیه است به نام «الانصاف یافتم و او از شاگردان ابوالقاسم بلخی است و قبل از «سید رضی» می زیسته است. (۶) مرحوم علامه امینی در الغدیر، جلد ۷ صفحه ۸۲ به بعد این خطبه را از ۲۸ کتاب آدرس داده است. محتوای خطبه همان گونه که قبلا نیز اشاره شد این خطیه در تمام فرازهایش از مسأله خلافت بعد از پیامبر اسلام (صلى الله عليه وآله) سخن می گوید و مشکلاتی را که در دوران خلفا به وجود آمد در عبارات کوتاه و پرمعنا و بسیار داغ و مؤثر شرح می دهد و با صراحت این حقیقت را بیان می کند که بعد از رسول خدا (صلى الله عليه وآله) او از همه شایسته تر برای این مقام بود و شدیداً تأسف می خورد که چرا خلافت از محور اصلی تغییر داده شد. در پایان خطبه داستان بیعت مردم را با خودش شرح میدهد و اهداف پذیرش بیعت را در جمله های بسیار زیبا و الهام بخش بیان می فرماید.
| ۱ اَما وَاللهِ لَقَدْ تَقَمَّصها فُلان وَ اِنَّهُ لَیَعْلَمُ اَنَّ مَحَلّى مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحا. یَنْحَدِرُ عَنِّى السَّیْلُ، وَ لا یَرْقى اِلَىَّ الطَّیْرُ فَسَدَلْتُ دُونَها ثَوْباً، وَ طَوْیتُ عَنْها کَشْحاً. وَ طَفِقْتُ اَرْتَئى بَیْنَ اَنْ اَصُولَ بِیَد جَذّاءَ، اَوْ اَصْبِرَ عَلى طَخْیَة عَمْیاءَ، یَهْرَمُ فیهَا الْکَبیرُ، وَ یَشیبُ فیهَا الصَّغیرُ، وَ یَکْدَحُ فیها مُؤمِن حَتّى یَلْقى رَبَّهُ! فَرَاَیْتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلى هاتا اَحْجى، فَصَبَرْتُ وَ فِى الْعَیْنِ قَذىً، وَفِى الْحَلْقِ شَجاً، اَرى تُراثى نَهْباً. علیه السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فراز ۳/۷/۱ ؛ به خدا سوگند! او پيراهن خلافت را بر تن کرد در حالى که خوب مى دانست موقعيّت من در مسأله خلافت همچون محور سنگ آسياب است (که بدون آن هرگز گردش نمى کند)، سيل خروشان (علم و فضيلت) از دامنه کوهسار وجودم پيوسته جارى است و مرغ (دور پرواز انديشه) به قلّه (وجود) من نمى رسد (چون چنين ديدم)، در برابر آن پرده اى افکندم و پهلو از آن تُهى نمودم و پيوسته در اين انديشه بودم که آيا با دست بريده (و نداشتن يار و ياور، به مخالفان) حمله کنم يا بر اين تاريکىِ کور، صبر نمايم، همان ظلمت و فتنه اى که بزرگسالان را فرسوده، کودکانِ خردسال را پير و مردم با ايمان را تا واپسين دم زندگى و لِقاى پروردگار رنج مى دهد. سرانجام ديدم بردبارى و شکيبايى در برابر اين مشکل، به عقل و خرد نزديکتر است، به همين دليل شکيبايى پيشه کردم (نه شکيبايى آميخته با آرامش خاطر، بلکه) در حالى که گويى در چشمم خاشاک بود و استخوان راه گلويم را گرفته بود; چرا که با چشم خود مى ديدم ميراثم به غارت مى رود! ┅─────────── مطالعه شرح این فراز ؛ https://eitaa.com/ghararemotalee/11211 —— ⃟‌ ———————— 🤲 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تحلیلى مهم پیرامون مسأله خلافت این خطبه ـ همان گونه که گذشت ـ به طوفانهاى سخت و سنگینى اشاره مى کند که بعد از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى تغییر محور خلافت انجام شد و شایسته ترین فرد را با تکیه بر دلیل و منطق براى جانشینى پیامبر(صلى الله علیه وآله) نشان مى دهد و سپس به مشکلات عظیمى که به خاطر تخلّف از این امر و از نصّ صریح پیامبر(صلى الله علیه وآله) در امر خلافت براى مسلمین پدید آمد اشاره مى فرماید. نخست شکایت خود را از نخستین مرحله خلافت بیان مى دارد و مى فرماید: «به خدا سوگند او پیراهن خلافت را بر تن کرد در حالى که خوب مى دانست موقعیّت من در مسأله خلافت همچون محور سنگ آسیاست! (که بدون آن هرگز گردش نمى کند)» (اَما وَاللهِ لَقَدْ تَقَمَّصها(۱) فُلان وَ اِنَّهُ لَیَعْلَمُ اَنَّ مَحَلّى مِنْها مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحا(۲)). بدون اشکال مرجع ضمیر «تَقَمَّصَها» خلافت است و تعبیر به «قمیص» (پیراهن) شاید اشاره به این نکته باشد که او از مسأله خلافت به عنوان پیراهنى براى پوشش و زینت خود بهره گرفت در حالى که این آسیاب عظیم، نیاز به محور نیرومندى دارد که نظام آن را در حرکت شدیدش حفظ کند و از انحراف باز دارد و در نوسانات و بحرانها، حافظ آن باشد و به نفع اسلام و مسلمین بچرخد. آرى خلافت پیراهن نیست; سنگ آسیاى گردنده جامعه است; خلافت نیاز به محور دارد، نه این که کسى او را بر تن کند و پوشش خود قرار دهد. سپس دلیل روشنى براى این معنا ذکر مى کند که به هیچ وجه قابل انکار نیست، مى فرماید: «سیلهاى خروشان و چشمه هاى (علم و فضیلت) از دامنه کوهسار وجودم پیوسته جارى است و مرغ (دور پرواز اندیشه) به قلّه (وجود) من نمى رسد» (یَنْحَدِرُ(۳)عَنِّى السَّیْلُ، وَلا یَرْقى اِلَىَّ الطَّیْرُ). تعبیر به «یَنْحَدِرُ; فرود مى ریزد و پایین مى آید»، (وَلایرْقى; بالا نمى رود» که در دو جهت مختلف و در برابر هم قرار گرفته بیانگر نکته لطیف و ظریفى است و آن این که وجود امام، به کوه عظیمى تشبیه شده، که داراى قلّه بسیار مرتفعى است و طبیعت این گونه کوه ها و قلّه ها این است که نزولات آسمانى را در خود جاى مى دهد و سپس به صورت مستمر به روى زمینهاى گسترده و دشت ها جارى مى سازد و گل ها و گیاهان و درختان را بارور مى کند و از سوى دیگر هیچ پرنده دورپروازى، نمى تواند به آن راه یابد. این تشبیه اشاره به همان چیزى است که در قرآن مجید درباره نقش کوه ها در آرامش و آبادى زمین آمده: «وَ اَلْقى فِى الاَرْضِ رَواسِىَ اَنْ تَمِیْدَ بِکُمْ وَ اَنْهاراً وَ سُبُلا لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ; خداوند در زمین، کوه هاى محکم و ثابتى افکند تا اضطراب و لرزش آن را نسبت به شما بگیرد و نهرهایى (به وسیله آنها) ایجاد کرد و راه هایى در آن قرار داد تا هدایت شوید».(۴) آرى اگر شبکه کوه هاى عظیم نبودند فشار درونى زمین از یکسو و تأثیر جاذبه ماه و خورشید و جزر و مدّ پوسته زمین از سوى دیگر و فشار وزش طوفانها از سوى سوّم، آرامش را از انسانها مى گرفت و آبهایى که از آسمان نازل مى شد به صورت سیلاب عظیمى به دریاها مى ریخت و ذخیره آبى به صورت نهر و چشمه وجود نداشت. وجود امام آگاه و بیدار و نیرومند و معصوم براى هر امّت، مایه آرامش و انواع برکات است. در ضمن، این تعبیر نشان مى دهد که هیچ کس را یاراى دستیابى به افکار بلند امام(علیه السلام) و اوج معرفت و کنه شخصیّت آن حضرت نیست و به اسرار وجود او جز پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) که استاد بزرگ آن حضرت بود و امامان معصوم، پى نمى برد. هر کس از یاران و اصحاب و پیروانش به اندازه پیمانه وجود خویش از این اقیانوس بزرگ بهره مى گیرد بى آن که کرانه ها و ژرفاى آن بر کسى روشن باشد.(۵) این نکته نیز قابل توجّه است که براى گردش سنگ آسیاب از وجود نهرها استفاده مى شود و این نهرها از کوه هاى عظیم سرچشمه مى گیرد، به علاوه سنگهاى آسیاب را از کوه ها جدا مى کنند و ممکن است تعبیر فوق، اشاره اى به همه این معانى باشد; یعنى هم محورم و هم سنگ آسیابم و هم نیروى محرّک آن، که چیزى جز علم و دانش سرشار نیست. همچنین همان طور که اشاره شد، باید توجّه داشت که قلّه هاى کوه ها برکات آسمانى را به صورت برفها در خود جاى مى دهند و سپس به صورت تدریجى به زمین هاى تشنه مى فرستند و این مى تواند اشاره اى به قرب وجود على(علیه السلام) نسبت به سرچشمه وحى و بهره گیرى از دریاى بى کران وجود پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشد. بعضى از شارحان تعبیر به «سیل» در جمله بالا را اشاره به علم و دانش بیکران على(علیه السلام)دانسته اند که پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در حدیث معروف: «اَنَا مَدینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِىّ بابُها»(۶) به آن اشاره فرموده است و نیز در تفسیر آیه: «قُلْ اَرَاَیْتُمْ اِنْ اَصْبَحَ ماؤُکُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأتیکُمْ بِماء مَعین; بگو به من خبر دهید اگر آبهاى شما در زمین فرو رود چه کسى مى تواند آب