eitaa logo
📚📖 مطالعه
86 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
105 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
۲. حال می‌خواهم عرض کنم همین چیزی که نقطه قوّت شیعه شمرده شده ممکن است باتوجه به اشکال بالا نقطه ضعف شیعه شمرده شود؛ گفته شود شیعه چون یک معصوم و یک پیشوا ندارد و چهارده پیشوا دارد و چون از هر یک از پیشواها راه و رسم‌های مختلف نقل شده، در نتیجه یک نوع حیرت و یک نوع ضلالت و یک نوع سرگیجه برای شیعه پیدا می‌شود و یک نوع هرج و مرج برای مردم شیعه پدید می‌آید. آن وقت این خود یک وسیله خوبی هم برای مردمی که دین را وسیله مقاصد خودشان قرار می‌دهند و فساد را با نیروی مقدسی می‌خواهند مجهز نمایند می‌شود. هر کسی دلش می‌خواهد طوری عمل کند، از یک حدیث و یک عمل یکی از ائمه در یک مورد بالخصوص شاهد و دلیل می‌آورد. نتیجه اینها تشتّت است و هرج و مرج و اصل ثابت اخلاقی و اجتماعی نداشتن، و وای به حال ملتی که اصول ثابت و واحدی نداشته باشد و هر کسی از خود طرز فکری داشته باشد. این درست مصداق همان مثل است که می‌گوید: اگر مریض 🤒 طبیبش زیاد شد امید بهبود در او نیست. والحق هم باید گفت که اگر روی این روش‌های به ظاهر مخالف، حساب و تحقیق و اجتهاد نشود همین آثار سوء هست؛ یعنی چه آنکه ما چند پیشوای مختلف الطریقه داشته باشیم و یا آنکه پیشوایان ما همه بر یک طریق باشند ولی در ظاهر اختلافی ببینیم و حتی اینکه یک پیشوا داشته باشیم ولی در مواطن مختلف روش‌های مختلف در او ببینیم و نتوانیم اختلاف‌ها را حل کنیم به یک اصل معین، همین هرج و مرج که گفته شد پیدا می‌شود. مثلاً به عنوان مثال عرض می‌کنم: ما از یک طرف وقتی که به سیرت رسول اکرم صلی‌الله علیه وآله مراجعه می‌کنیم می‌بینیم که فقیرانه زندگی می‌کرده است، نان جو می‌خورده است، لباس وصله‏‌دار می‏‌پوشیده است، امیرالمؤمنین علیه‌السلام همین‌طور؛ و قرآن هم می‌فرماید: «لَقَدْ کانَ لَکمْ فی رَسولِ اللهِ اسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یرْجُوا اللهَ وَ الْیوْمَ الْآخِرَ» [1]، پس همه مردم موظفند از روش و سیره رسول اکرم پیروی کنند، همه فقیرانه زندگانی کنند، همه نان جو بخورند، لباس وصله‌‏دار بپوشند. ولی وقتی می‌رویم زندگانی امام مجتبی علیه‌السلام را می‌بینیم و یا زندگانی امام صادق علیه‌السلام و امام رضا علیه‌السلام را می‌بینیم، می‌بینیم آنها فقیرانه زندگانی نمی‌کرده‌اند، غذای خوب می‌خورده‌اند و جامه خوب می‏‌پوشیده‏‌اند و مرکب خوب سوار می‌شده‌اند، از طیبات دنیا استفاده می‌کرده‌اند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [۱] احزاب/ 21.
۳. امام صادق علیه‌السلام وقتی به خانه شخصی می‌رود و می‌بیند آن شخص خانه کوچکی دارد با اینکه متمکن است، می‌فرماید: چرا خانه وسیع‌تری برای خود تهیه نمی‌کنی؟ می‌گوید: این خانه خانه پدری من است، پدرم در اینجا زندگانی کرده است. می‌فرماید: شاید پدرت شعور نداشته، آیا تو هم باید مثل او شعور نداشته باشی؟! تو می‌خواهی یک عمر جُرم بی‌شعوری پدرت را بدهی؟! این امور است که در ظاهر مخالف یکدیگر شمرده می‌شود، و این است امری که ممکن است یک نقطه ضعف در تشیع شمرده شود. ولی نه، این‏طور نیست. من از همین مثال استفاده می‌کنم که این‏طور نیست و نقطه قوّت شیعه در همین است. مقدمتاً عرض می‌کنم ما اگر یک پیشوای معصوم داشته باشیم که 20 سال یا 30 سال در میان ما باشد و یا یک پیشوا داشته باشیم که 250 سال در میان ما باشد، البته اگر تنها 20 سال در میان ما باشد آنقدرها تحولات و پیچ وخم‏‌ها و تغییرها و موضوع‌های مختلف پیش نمی‌آید که ما عمل آن پیشوا و طرز مواجه شدن آن پیشوا را با صورت‌های مختلف و شکل‌های مختلف موضوعات ببینیم و درنتیجه استاد بشویم و مهارت پیدا کنیم که ما هم در این دنیایِ متغیر چگونه مواجه شویم و در این زندگی متغیر چگونه اصول کلی دین را با موضوعات مختلف و متغیر تطبیق کنیم؛ زیرا دین یک بیانی دارد و یک تطبیقی و عملی، عیناً مانند درس‌های نظری و درس‌های عملی؛ درس‌های عملی طرز تطبیق نظریه‏‌هاست با موضوعات جزئی و مختلف. ولی اگر 250 سال یک پیشوای معصوم داشته باشیم که با اقسام و انواع صورت‌های قضایا مواجه شود و طریق حل آن قضایا را به ما بنمایاند، ما بهتر به روح تعلیمات دین آشنا می‌شویم و از جُمود و خشکی و به اصطلاحِ منطق «اخذ ما لیس بعلّةٍ» و یا «خلط ما بالعرض بما بالذّات» نجات پیدا می‌کنیم. «خلط ما بالعرض بما بالذّات» یعنی دو چیزی که همراه یکدیگرند یکی از آنها در امر سومی دخالت دارد و همراهی آن دیگری با آن امر سوم اصالت ندارد بلکه به اعتبار این است که به حسب اتفاق همراه اولی بوده است و ما اشتباه کنیم و بپنداریم که آن چیزی که مستلزم امر سوم است اوست. 💭 فرض کنید «الف» و «ب» در ظرفی همراه یکدیگر بوده‌اند و «الف» تولید «ج» می‌کند، بعد ما خیال کنیم که «ب» مولّد «ج» است یا خیال کنیم در تولید کردن «الف» «ج» را، «ب» هم دخالت دارد. در سیره پیشوایان دین شک نیست که آنها هم هر کدام در زمانی بوده‌اند و زمان و محیط آنها اقتضائاتی داشته است و هر فردی ناچار است که از مقتضیات زمان خود پیروی کند؛ یعنی دین نسبت به مقتضیات زمان، مردم را آزاد گذاشته است. حال در زمینه تعدد پیشوای معصوم و یا طول عمر یک پیشوا انسان بهتر می‌تواند روح تعلیمات دینی را از آنچه که مربوط به مقتضیات عصر و زمان است‏ تشخیص دهد، روح را بگیرد و امور مربوط به مقتضیات زمان را رها کند. ممکن است پیغمبر یک عملی بکند به حکم اینکه روح دین اقتضا می‌کند و ممکن است یک عملی بکند به حکم مقتضیات زمان، مثل همان مثالی که راجع به زندگانی فقیرانه عرض کردم که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فقیرانه زندگی می‌کرد و امام صادق علیه‌السلام مثلًا نه. حال یک داستانی نقل می‌کنم که خوب روح این مطلب را بشکافد: در حدیث معروفی که هم در کافی و هم در تحف العقول است آمده که سفیان ثوری آمد به حضور امام صادق علیه‌السلام [و نسبت به اینکه امام لباس لطیفی پوشیده بود اعتراض کرد که پیغمبر چنین لباسی نمی‏‌پوشید. حضرت فرمود:[ تو خیال می‌کنی چون پیغمبر چنان بود مردم تا ابد [باید آن‏طور باشند؟!] تو نمی‏دانی این جزء دستور اسلام نیست؟! تو باید عقل داشته باشی، اینقدر عقل و قوّه حساب داشته باشی، آن عصر و زمان و آن منطقه را در نظر بگیری. در آن زمان زندگانی متوسط همان بود که پیغمبر داشت. دستور اسلام و مساوات است. باید دید اکثریت مردم در آن زمان چگونه زندگی داشته‌اند. البته برای پیغمبر که پیشوا و مقتدا بود و مردم جان و مال خود را در اختیار او می‏‌گذاشتند همه جور زندگی فراهم بود، ولی هرگز رسول اکرم صلی‌الله علیه وآله با وجود چنان زندگی عمومی، برای شخص خودش امتیازی قائل نمی‌شد. آنچه دستور اسلام است همدردی است، مواسات و مساوات است، عدل و انصاف است، روش نرم و ملایم است که در روح فقرا تولید عُقده ننماید، آن کسی که رفیق یا همسایه یا ناظر اعمال اوست ناراحت نشود. اگر در زمان پیغمبر این وسعت عیش و این رُخَص می‌‏بود پیغمبر آن‏طور رفتار نمی‌کرد. مردم از این جهت آزادند که این‏طور لباس بپوشند یا آن‏طور، کهنه بپوشند یا نو، این پارچه را انتخاب کنند یا آن پارچه را، این طرز را یا آن طرز را. دین به این چیزها اهمیت نمی‌دهد، آنچه که اهمیت می‌دهد آن چیزهاست [یعنی اصولی مانند همدردی، مواسات، مساوات و عدل و انصاف‏].
۴. بعد فرمود: ولکن من را که این‏طور می‌بینی، همیشه متوجه‏ حقوقی که به مال من تعلق می‌گیرد هستم... پس بین روش من و روش پیغمبر اختلاف اصولی و معنوی نیست. و لهذا در حدیث است که در زمان امام صادق علیه‌السلام خشکسالی پیدا شد. امام صادق علیه‌السلام به ناظر خرج خود فرمود: [برو گندم‌های ذخیره ما را در بازار بفروش، از این پس نان خود را به طور روزانه از بازار تهیه می‌کنیم؛ و نان بازار از گندم و جو با هم تهیه می‌شد.[ اسلام نمی‌گوید نان گندم بخور یا نان جو و یا گندم و جو را با هم مخلوط کن؛ می‌گوید روش تو باید در میان مردم مقرون به و و احسان باشد. حال ما از این اختلاف روش رسول اکرم صلی‌الله علیه وآله و امام صادق علیه‌السلام بهتر به روح اسلام پی می‌بریم. اگر امام صادق علیه‌السلام این بیان را نمی‌کرد و توضیح نمی‌داد، ما آن جنبه از عمل رسول خدا را که مربوط به مقتضیات عصر آن حضرت است جزء دستور اسلام می‏‌شمردیم و بعد به ضمیمه آیه 21 از سوره احزاب که می‌فرماید به پیغمبر تأسّی کنید، صغری‏ و کبری‏ تشکیل می‌دادیم و تا قیامت مردم را در زیر زنجیر می‌کشیدیم، ولی بیان امام صادق علیه‌السلام و توضیح آن حضرت و اختلاف روش آن حضرت با روش پیغمبر درس آموزنده‏ای است برای ما، و ما را از جمود و خشکی خارج می‌کند، به روح و معنا آشنا می‌سازد. البته در اینجا امام صادق علیه‌السلام شخصاً بیان دارد. اگر هم بیانی نمی‌داشت باز خود ما باید اینقدرها تعقل و قوّه اجتهاد داشته باشیم، اینها را متناقض و متضاد و متعارض ندانیم. این جمود مخصوصاً در اخباریین زیاد است که حتی شُرب دخان 🚭 را منع می‌کنند. علیهذا یکی از طرق حل تعارضاتی که در سیرت‌های مختلف است، به اصطلاح حل عُرفی و جمع عُرفی است که از راه اختلاف مقتضیات زمان است. حتی در حل تعارضات قولی نیز این طریق را می‌توان به کار برد، گو اینکه فقهای ما توجه نکرده‌اند. یک مثال دیگر: به علی علیه السلام عرض کردند درباره این حدیث که‏ «غَیرُوا الشَّیبَ وَ لا تَشَبَّهوا بِالْیهودِ». علی علیه السلام خودش این حدیث را روایت می‌کرد ولی عمل نمی‌کرد، یعنی خودش رنگ نمی‏‌بست و خضاب نمی‌کرد. علی علیه السلام فرمود: این دستور، مخصوص زمان پیغمبر است؛ این تاکتیک جنگی بود که دشمن نگوید اینها یک عده پیر و پاتال هستند، یک حیله جنگی بود که رسول اکرم صلی‌الله علیه وآله به کار می‌برد ولی امروز «فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتارَ»... حال اگر سیرت علی نبود و توضیح علی نبود، ما می‌گفتیم پیغمبر فرمود ریش‌ها را خضاب کنید، تا قیامت به ریش مردم چسبیده بودیم که حتماً باید ریش‌ها را رنگ ببندید؛ پس این خود یک طریق حل تناقض است. البته این کار مطالعه کامل لازم دارد. یکی از علمای مطلع که مستقل فکر می‌کرد، یادم هست که درباره اخبار تفویض که خیلی قرع سمع هم می‌کند که چگونه خدا اختیارات می‌دهد (مثل اختیارات وزیر دادگستری) می‌گفت مثلاً... [1] این نکته را باید بدانیم که یک عده مسائل داریم که این مسائل روح تعلیمات دین است، دستورهای کلی الهی است. اینها به هیچ نحو قابل تغییر و تبدیل نیست، ناشی از مصالح کلی و عالی بشریت است، تا بشریت هست این دستورها هم هست، بشر از آن جهت که بشر است باید این دستورها را به کار بندد. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [۱]. [یادداشت استاد به همین صورت است.] ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │ 📖 @feqh_ahkam │ 📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
هدایت شده از مباحث
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞️ حیرت‌انگیز آیت‌الله رضوان الله تعالی علیه نسبت به مقام علمی @motahari_ir ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │ 📖 @feqh_ahkam │ 📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
۲۱ - اخبار از آتیه ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ مرحوم آقای رضوی فرمودند مرحوم بیدآبادی مذکور به قصد تشرف به مدینه منوره از طریق بوشهر به شیراز تشریف آوردند و قریب دوماه توقف فرمودند و در آن اوقات بین عموم طبقات مردم دودستگی ایجاد شده بود یعنی مشروطه خواهان و استبدادطلبان؛ و مرحوم بیدآبادی در مسئله اصلاح ذات بین و جلوگیری از فساد و تفرقه اهمیت زیادی می داد و در آن ساعی بود و در این اختلاف هم زیاد کوشش فرمود حتی اینکه شخصاً منزل مرحوم علامه حاج شیخ محمد باقر اصطهباناتی که از طرفداران مشروطه بود تشریف برد و هرچه کوشید این غائله را برطرف نماید سودی نبخشید؛ پس از آن ناگهان عازم حرکت از شیراز شد. هرچه اصرار کردیم که توقف نماید نپذیرفت و فرمود بزودی در این شهر آتش فتنه روشن می شود و در آن عده ای کشته و خون‌هایی ریخته می شود و خلاصه حرکت کرد و چند نفر از اخیار، خدمتشان حرکت کردند، از آن جمله مرحوم حاج سید عباس مشهور به دلال و مرحوم آقا میرزا محمدمهدی حسن‌پور که هر دو از اصحاب مسجد جامع بودند و برای بنده نقل کردند که تا دشت ارژن خدمت آقای بیدآبادی بودیم آنجا به ما فرمودند در شیراز آتش فتنه روشن شده و حاج شیخ محمد باقر اصطهباناتی کشته گردیده و عده ای دیگر، و اهل بیت شما ناراحتند و باید شما برگردید؛ لذا ما دو نفر و چند نفر دیگر( که بنده اسم آنها را فراموش کرده ام) به شیراز برگشتیم و صدق فرمایش ایشان را دیدیم. https://eitaa.com/mabaheeth/45933 ╭═══════๛- - - ┅┅╮ │📳 @Mabaheeth │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
هدایت شده از فقه و احکام
13.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔘 امام جمعه سمنان: برخی مسئولین «رباخوار فرهنگی» هستند! 🔴 «اگر امروز از حجاب شرعی عقب نشینی کنیم فردا باید سر برهنگی و عدم برهنگی بجنگیم » ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │ 📖 @feqh_ahkam │ 📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۱۴ 📜 متن : یَا بُنَیَّ إِنِّی قَدْ أَنْبَأْتُکَ عَنِ الدُّنْیَا وَ حَالِهَا، وَ زَوَالِهَا وَ انْتِقَالِهَا، وَ أَنْبَأْتُکَ عَنِ الاْخِرَةِ وَ مَا أُعِدَّ لاَِهْلِهَا فِیهَا، وَ ضَرَبْتُ لَکَ فِیهِمَا الاَْمْثَالَ، لِتَعْتَبِرَ بِهَا وَ تَحْذُوَ عَلَیْهَا. إِنَّمَا مَثَلُ مَنْ خَبَرَ الدُّنْیَا کَمَثَلِ قَوْم سَفْر نَبَا بِهِمْ مَنْزِلٌ جَدِیبٌ، فَأَمُّوا مَنْزِلاً خَصِیباً وَ جَنَاباً مَرِیعاً، فَاحْتَمَلُوا وَعْثَاءَ الطَّرِیقِ وَ فِرَاقَ الصَّدِیقِ، خُشُونَةَ السَّفَرِ وَ جُشُوبَةَ المَطْعَمِ، لِیَأْتُوا سَعَةَ دَارِهِمْ وَ مَنْزِلَ قَرَارِهِمْ، فَلَیْسَ یَجِدُونَ لِشَیْء مِنْ ذَلِکَ أَلَماً وَ لاَ یَرَوْنَ نَفَقَةً فِیهِ مَغْرَماً. وَ لاَ شَیْءَ أَحَبُّ إِلَیْهِمْ مِمَّا قَرَّبَهُمْ مِنْ مَنْزِلِهِمْ وَ أَدْنَاهُمْ مِنْ مَحَلَّتِهِمْ. وَ مَثَلُ مَنِ اغْتَرَّ بِهَا کَمَثَلِ قَوْم کَانُوا بِمَنْزِل خَصِیب، فَنَبَا بِهِمْ إِلَى مَنْزِل جَدِیب، فَلَیْسَ شَیْءٌ أَکْرَهَ إِلَیْهِمْ وَ لاَ أَفْظَعَ عِنْدَهُمْ مِنْ مُفَارَقَةِ مَا کَانُوا فِیهِ، إِلَى مَا یَهْجُمُونَ عَلَیْهِ، یَصِیرُونَ إِلَیْهِ. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
🗞️ : ↓↓↓↓↓↓ 📄 ... فرزندم! من تو را از دنيا و حالات آن و زوال و دگرگونيش آگاه ساختم و از آخرت و آنچه براى اهلش در آن مهيا شده مطلع کردم و درباره هر دو برايت مثال هايى زدم تا به وسيله آن گيرى و در راه صحيح گام نهى. کسانى که دنيا را خوب آزموده اند (مى دانند که آنها) همچون مسافرانى هستند که در منزلگاهى بى آب و آبادى 🏜 وارد شده اند (که قابل زيستن و ماندن نيست) لذا تصميم گرفته اند به سوى منزلى پرنعمت و ناحيه اى راحت (براى زيستن) حرکت کنند، از اين رو (آنها براى رسيدن به آن منزل) مشقت راه را متحمّل شده و فراق دوستان را پذيرفته و خشونت ها و سختى هاى سفر و غذاهاى ناگوار🥴 را (با جان و دل) قبول نموده اند تا به خانه وسيع و منزلگاه آرامشان گام نهند. به همين دليل آنها از هيچ يک از اين ناراحتى ها احساس درد و رنج نمى کنند و هزينه هايى را که در اين طريق مى پردازند از آن ضرر نمى بينند و هيچ چيز براى آنها محبوب تر از آن نيست که ايشان را به منزلگاهشان نزديک و به محل آرامششان برساند. (اما) کسانى که به دنيا مغرور شده اند همانند مسافرانى هستند که در منزلى پرنعمت قرار داشته سپس به آنها خبر مى دهند که بايد به سوى منزلگاهى خشک و خالى از نعمت حرکت کنند (روشن است که) نزد آنان چيزى ناخوشايندتر و مصيبت بارتر از مفارقت آنچه در آن بوده اند و حرکت به سوى آنچه که بايد به سمت آن روند و سرنوشتى که در پيش دارند، نيست. ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────