eitaa logo
📚📖 مطالعه
81 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
99 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
8.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بهترین آثار در اهمیت زبان فارسی را ترک‌های ما نوشته‌اند 🔹️ بخشی از مستند غیررسمی۶ 📥 مشاهده نسخه کامل مستند👇 khl.ink/f/55271
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کتاب‌های خانم مهدوی را دارم... 🔹️ بخشی از مستند غیررسمی۶ 📥 مشاهده نسخه کامل مستند👇 khl.ink/f/55271
هدایت شده از مباحث
سفارش_به_یاد_امام_زمان_علیه_السلام.mp3
5.48M
🎧 آثار یاد علیه السلام قبل از غذا 🎤 حجت‌الاسلام والمسلمین دام عـزّه ⏱ زمان: ۵ دقیقه 📥 حجم: ۵ مگابایت @nasery_ir ‌‌‌ ╭═══════๛- - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth │✨ @Nafaahat │📖 @feqh_ahkam │📚 @ghararemotalee ╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مباحث
برڪات‌صلواٺ_۲۰۲۲_۰۱_۱۵_۰۹_۰۲_۵۷_۱۰۲.mp3
3.69M
💭 ماجرای مرحوم خوانساری اصفهانی رضوان الله تعالی علیه و حمالی که عجّل اللّه تعالی فرجه را ملاقات میکرد... ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هفت امتحان علی(علیه‌السلام) بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله) [ امْتَحَنَنِی بَعْدَ وَفَاةِ نَبِیِّهِ (صلی‌الله علیه وآله) فِی سَبْعَةِ مَوَاطِنَ ] ↓°↓°↓°↓°↓°↓°↓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امتحان سوم: خون دل خوردن برای پراکنده نشدن امت [ وَ أَمَّا الثَّالِثَةُ ؛ فَکُنْتُ أَحَقَّ مَنْ لَمْ یُفَرِّقْ هَذِهِ الْعُصْبَةَ الَّتِی أَلَّفَهَا رَسُولُ اللَّهِ] ═════❖•° 𑁍 °•❖═════ امیرمؤمنان(علیه‌السلام) چنین ادامه داد: ای مرد یهودی! اما سومین امتحان این بود: حاکمِ پس از پیامبر(صلی‌الله علیه وآله)، در تمام دوران حاکمیتش، مرا که می‌دید، عذر می‌خواست و دیگری را به سبب آن حقّى که از من سلب کرده و بیعتم را گسسته بود، سرزنش مى‏کرد و از من مى‏خواست که حلالش کنم. [ وَ أَمَّا الثَّالِثَةُ یَا أَخَا الْیَهُودِ: فَإِنَّ الْقَائِمَ بَعْدَ النَّبِیِّ(صلی‌الله علیه وآله) کَانَ یَلْقَانِی مُعْتَذِراً فِی کُلِّ أَیَّامِهِ وَ یَلُومُ غَیْرَهُ مَا ارْتَکَبَهُ مِنْ أَخْذِ حَقِّی وَ نَقْضِ بَیْعَتِی وَ یَسْأَلُنِی تَحْلِیلَهُ ] من با خود می‌گفتم با این وضعیت بالاخره روزگار او به پایان مى‏رسد و آنگاه حقّى که خدا برایم قرار داده، با خوبى و خوشى به من بازمى‏گردد؛ بدون آنکه در راه گرفتن حقّم با درگیرى، حادثه‏اى برای اسلام پیش آوَرَم. اسلام نوپا بود و مردم از فرهنگ و باورهای جاهلی چندان فاصله نگرفته بودند. ازاین‌رو من در وقایعِ غصب خلافت از اصرار بر حقم چشم‌پوشی کردم تا مبادا اختلاف‌ها منجر به درگیری و فروپاشی جامعۀ اسلامی شود و اکنون خرسند بودم که با نشانه‌هایی که می‌بینم حقّم به‌طور صلح‌آمیز به من باز خواهد گشت. مبادا در اثر طلب حقّم منازعه‌ای پدید آید و کسى پاسخ "آرى" بدهد و دیگرى پاسخ "نه" بگوید، و این اختلاف از حرف به عمل بکشد. [ فَکُنْتُ أَقُولُ تَنْقَضِی أَیَّامُهُ ثُمَّ یَرْجِعُ إِلَیَّ حَقِّیَ الَّذِی جَعَلَهُ اللَّهُ لِی عَفْواً هَنِیئاً مِنْ غَیْرِ أَنْ أُحْدِثَ فِی الْإِسْلَامِ مَعَ حُدُوثِهِ وَ قُرْبِ عَهْدِهِ بِالْجَاهِلِیَّةِ حَدَثاً فِی طَلَبِ حَقِّی بِمُنَازَعَةٍ لَعَلَّ فُلَاناً یَقُولُ فِیهَا نَعَمْ وَ فُلَاناً یَقُولُ لَا، فَیَئُولُ ذَلِکَ مِنَ الْقَوْلِ إِلَى الْفِعْلِ ] و گروهى از خواص یاران محمّد(صلی‌الله علیه وآله) که آنها را به دلسوزی و خیرخواهى براى خدا و پیامبر، کتاب‏ و دینش مى‏شناسم، مدام در آشکار و نهان نزدم می‌آمدند و مرا به اقدام برای گرفتن حقّم دعوت می‌کردند و حاضر بودند جانشان را در راه یارى‌ام نثار کنند تا بیعتى را که برگردنشان داشتم، ادا کنند؛ امّا من مى‏گفتم: آرام باشید و اندکی صبر کنید. شاید خدا، بدون درگیرى و خون‌ریزى حقّم را بازگردانَد. [ وَ جَمَاعَةٍ مِنْ خَوَاصِّ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ(صلی‌الله علیه وآله) أَعْرِفُهُمْ بِالنُّصْحِ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِکِتَابِهِ وَ دِینِهِ الْإِسْلَامِ یَأْتُونِّی عَوْداً وَ بَدْءاً وَ عَلَانِیَةً وَ سِرّاً فَیَدْعُونِّی إِلَى أَخْذِ حَقِّی وَ یَبْذُلُونَ أَنْفُسَهُمْ فِی نُصْرَتِی لِیُؤَدُّوا إِلَیَّ بِذَلِکَ بَیْعَتِی فِی أَعْنَاقِهِمْ. فَأَقُولُ رُوَیْداً وَ صَبْراً قَلِیلًا لَعَلَّ اللَّهَ یَأْتِینِی بِذَلِکَ عَفْواً بِلَا مُنَازَعَةٍ وَ لَا إِرَاقَةِ الدِّمَاءِ ] از آنجاکه بعد از وفات پیامبر(صلی‌الله علیه وآله)، بسیاری از مردم دچار شک و تردید شده و اشخاصی مدعی خلافت شده بودند که شایستگی‌اش را نداشتند، هر قومی می‌گفت: امیر از ما باشد! درحالی‌که گویندگان این سخن آرزویى نداشتند جز آنکه کسى غیر از من حکومت را به‏دست گیرد. [ فَقَدِ ارْتَابَ کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ بَعْدَ وَفَاةِ النَّبِیِّ(صلی‌الله علیه وآله)، وَ طَمِعَ فِی الْأَمْرِ بَعْدَهُ مَنْ لَیْسَ لَهُ بِأَهْلٍ، فَقَالَ کُلُّ قَوْمٍ مِنَّا أَمِیرٌ وَ مَا طَمِعَ الْقَائِلُونَ فِی ذَلِکَ إِلَّا لِتَنَاوُلِ غَیْرِیَ الْأَمْرَ ] هنگامی که درگذشت حاکم اول نزدیک شد و روزگارش به سر آمد، رفیقش را به عنوان حاکم بعد از خود تعیین کرد که در ناشایستگی برای این مقام مثل فرد اول بود، و نسبت به من مانند نفر پیشین بود، و آنچه را که خدا برای من قرار داده بود، گرفت. [ فَلَمَّا دَنَتْ وَفَاةُ الْقَائِمِ وَ انْقَضَتْ أَیَّامُهُ صَیَّرَ الْأَمْرَ بَعْدَهُ لِصَاحِبِهِ، فَکَانَتْ هَذِهِ أُخْتَ أُخْتِهَا وَ مَحَلُّهَا مِنِّی مِثْلَ مَحَلِّهَا وَ أَخَذَ مِنِّی مَا جَعَلَهُ اللَّهُ لِی ]
دوباره اصحاب محمد(صلی‌الله علیه وآله)، که برخی درگذشته‌اند و برخی هنوز زنده‌اند و خداوند مرگشان را به تأخیر انداخته است، نزد من جمع شدند و همان درخواست نوبت پیشین را تکرار کردند و پاسخ من هم همان پاسخ نوبت اول بود: صبر و معامله با خدا و یقین به ارادۀ الهی، و دلسوزى برای اینکه اجتماع مسلمانان از بین نرود؛ جمعی که پیامبر خدا، گاه با نرمى و گاه با تندى، زمانى با ترساندن و گاه با شمشیر، زیر پرچم اسلام گردآورده بود. [ فَاجْتَمَعَ إِلَیَّ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ(صلی‌الله علیه وآله) مِمَّنْ مَضَى وَ مِمَّنْ بَقِیَ مِمَّنْ أَخَّرَهُ اللَّهُ مَنِ اجْتَمَعَ فَقَالُوا لِی فِیهَا مِثْلَ الَّذِی قَالُوا فِی أُخْتِهَا فَلَمْ یَعْدُ قَوْلِیَ الثَّانِی قَوْلِیَ الْأَوَّلَ؛ صَبْراً وَ احْتِسَاباً وَ یَقِیناً وَ إِشْفَاقاً مِنْ أَنْ تَفْنَى عُصْبَةٌ تَأَلَّفَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ(صلی‌الله علیه وآله) بِاللِّینِ مَرَّةً وَ بِالشِّدَّةِ أُخْرَى وَ بِالنُّذُرِ مَرَّةً وَ بِالسَّیْفِ أُخْرَى ] شدت تلاش رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله) برای به دست آوردن دل این دسته چنان بود، که درحالی‌که اینها مشغول جمع مال بودند و اهل خوب خوردن و خوب پوشیدن بودند، سقف و در خانه‌های ما اهل‌بیت محمد(صلی‌الله علیه وآله) از شاخه‌های خرما و مانند آن بود؛ نه زیرانداز درستی داشتیم و نه لباس مناسبی. تا جایی‌که برای نماز یک لباس را به نوبت می‌پوشیدیم و شب و روزمان را در این احوال سپری می‌کردیم. و گاه پیش می‌آمد که مال و غنیمتی به عنوان فی‏ء نصیب مسلمانان می‌شد و بخشی از آن، که خدا به‌صورت ویژه برای ما اهل‌بیت (علیهم‌السلام) قرار داده بود، به ما مى‏رسید و ما در شرایطى بودیم که گفتم؛ امّا رسول خدا(صلی‌الله علیه وآله) این جماعت دارا و توانگر را بر ما مقدم می‌داشت و آن مال را به آنها می‌داد تا دل آنها را نسبت به اسلام نرم کند و در زمرۀ مسلمانان بمانند. [ حَتَّى لَقَدْ کَانَ مِنْ تَأَلُّفِهِ لَهُمْ أَنْ کَانَ النَّاسُ فِی الْکَرِّ وَ الْفِرَارِ وَ الشِّبَعِ وَ الرَّیِّ وَ اللِّبَاسِ وَ الْوِطَاءِ وَ الدِّثَارِ وَ نَحْنُ أَهْلُ بَیْتِ مُحَمَّدٍ(صلی‌الله علیه وآله) لَا سُقُوفَ لِبُیُوتِنَا وَ لَا أَبْوَابَ وَ لَا سُتُورَ إِلَّا الْجَرَائِدُ وَ مَا أَشْبَهَهَا وَ لَا وِطَاءَ لَنَا وَ لَا دِثَارَ عَلَیْنَا، یَتَدَاوَلُ الثَّوْبَ الْوَاحِدَ فِی الصَّلَاةِ أَکْثَرُنَا وَ نَطْوِی اللَّیَالِیَ وَ الْأَیَّامَ عَامَّتُنَا، وَ رُبَّمَا أَتَانَا الشَّیْ‏ءُ مِمَّا أَفَاءَهُ اللَّهُ عَلَیْنَا وَ صَیَّرَهُ لَنَا خَاصَّةً دُونَ غَیْرِنَا وَ نَحْنُ عَلَى مَا وَصَفْتُ مِنْ حَالِنَا فَیُؤْثِرُ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ(صلی‌الله علیه وآله) أَرْبَابَ النِّعَمِ وَ الْأَمْوَالِ، تَأَلُّفاً مِنْهُ لَهُمْ ] پس من سزاوارترین شخص بودم که مراعات این جماعت را بکنم و باعث پراکنده شدنشان نشوم و آنها را وارد مسیری نکنم که یا باید تا انتهایش بروند(شمشیر بکشند) و یا هلاک شوند. [ فَکُنْتُ أَحَقَّ مَنْ لَمْ یُفَرِّقْ هَذِهِ الْعُصْبَةَ الَّتِی أَلَّفَهَا رَسُولُ اللَّهِ(صلی‌الله علیه وآله) وَ لَمْ یَحْمِلْهَا عَلَى الْخَطَّةِ الَّتِی لَا خَلَاصَ لَهَا، مِنْهَا دُونَ بُلُوغِهَا أَوْ فَنَاءِ آجَالِهَا ] زیرا من اگر قدم پیش می‌گذاشتم و خودم را مطرح می‌کردم و از مسلمین کمک می‌خواستم، مردم دربارۀ من و خلافت من، دو وضعیت داشتند: یا اینکه تنها گروهی از مردم از من تبعیت می‌کردند، که در آن صورت درگیری رخ می‌داد و برخی پیروانم می‌کشتند و برخی کشته می‌شدند. یا مردم مرا تنها می‌گذاشتند و به این دلیل کافر می‌شدند؛ چه در یارى‏ام کوتاهى مى‏کردند و چه از انجام دادن فرمانم سرپیچی می‌کردند.(۱) و خدا می‌داند که جایگاه من نسبت به پیامبر(صلی‌الله علیه وآله) همچون جایگاه هارون(علیه‌السلام) نسبت به موسى(علیه‌السلام) است. و روا بود که به سبب مخالفت با من و یارى نکردنِ من، همان بلایی که بر قوم موسى(علی نبیّنا و آله و علیه السلام) به‌خاطر مخالفت با هارون و سرپیچی از فرمانش فرود آمد، بر اینان هم فرود آید.(۲) [ لِأَنِّی لَوْ نَصَبْتُ نَفْسِی فَدَعَوْتُهُمْ إِلَى نُصْرَتِی، کَانُوا مِنِّی وَ فِی أَمْرِی عَلَى إِحْدَى مَنْزِلَتَیْنِ: إِمَّا مُتَّبِعٍ مُقَاتِلٍ وَ إِمَّا مَقْتُولٍ إِنْ لَمْ یَتَّبِعِ الْجَمِیعَ، وَ إِمَّا خَاذِلٍ یَکْفُرُ بِخِذْلَانِهِ، إِنْ قَصَّرَ فِی نُصْرَتِی أَوْ أَمْسَکَ عَنْ طَاعَتِی. وَ قَدْ عَلِمَ اللَّهُ أَنِّی مِنْهُ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى؛ یَحُلُّ بِهِ فِی مُخَالَفَتِی وَ الْإِمْسَاکِ عَنْ نُصْرَتِی مَا أَحَلَّ قَوْمُ مُوسَى بِأَنْفُسِهِمْ فِی مُخَالَفَةِ هَارُونَ وَ تَرْکِ طَاعَتِهِ ]