#مطالعه
#منازل_الآخرة | ۱۱
❥༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄
فصل پنجم: بیرون آمدن از قبر
یکی از جاهای هولناک قیامت، ساعتی است که آدمی از قبر 🪦 خود بیرون آید و این ساعت یکی از آن سه ساعت است که سخت ترین ساعات و وحشتناکترین آنها است بر فرزندان آدم(۱).
حق تعالی در سوره مَعارِج فرموده:
«فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا وَ یَلْعَبُوا - الی آخِرِ السُّورَة -(۲)»(۳)
«بگذار ایشان را که وارد شوند در باطل خود و بازی کنند، تا ملاقات کنند روز خود را، آن روزی که موعود شده اند.
روزی که بیرون آیند از قبرهای شان در حالی که شتاب کننده باشند که گویا به سوی عَلَمی بر پا شده سرعت می کنند، چنانکه لشکر پراکنده که عَلَمِ خود را برپا ببینند به جانب آن شتاب کنان دوند، در حالیکه چشم های شان فرو افتاده که نمی توانند از هول نظر کنند، و فرو گرفته ایشان را خواری. این است آن روزی که وعده داده می شدند و به آن ترسیده می شدند».
از «ابن مسعود» روایت شده که گفت: «من نشسته بودم در خدمت حضرت #امیرالمؤمنین علیه السلام که آن جناب فرمود: همانا در قیامت پنجاه موقف است هر موقفی هزار سال. اول، موقفِ بیرون آمدنِ از قبر است که حبس می شوند هزار سال با بدن برهنه و پای برهنه با حال گرسنگی و تشنگی، پس هر که بیرون آید از قبر خود در حالی که ایمان داشته باشد به خدا و به بهشت و دوزخ و به بعث و حساب و قیامت و مُقِرّ به خدا باشد و تصدیق کننده باشد پیغمبرش را و آنچه را که از جانب خدا آمده، نجات خواهد یافت از گرسنگی و تشنگی»(۴).
و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در #نهج_البلاغه فرموده:
«وَ ذلِکَ یَوْمٌ یَجْمَعُ اللَّهُ فیهِ الْاَوَّلینَ وَ الْآخِرینَ لِنِقاشِ الْحِسابِ وَ جَزاءِ الْاَعْمالِ، خُضُوعاً قِیاماً قَدْ اَلْجَمَهُمُ الْعَرَقُ وَ رَجَفَتْ بِهِمُ الْاَرْضُ، فَاَحْسَنُهُمْ حالاً مَنْ وَجَدَ لِقَدَمَیْهِ مَوْضِعاً وَ لِنَفَسِه مُتَّسَعاً».(۵)
وصف کرده آنحضرت روز قیامت را و بیرون آمدن مردم را از قبرها. فرموده که:
«آن روزی است که جمع می فرماید حق تعالی در آن، خلق اولین و آخرین را برای رسیدگی به حساب ایشان به دقّت و مناقشه و جزا دادن ایشان را موافق اعمالشان و حال مردم در آن روز به این نحو است که خاضع و فروتن ایستاده اند، و عَرَقِ ایشان تا دهنهای ایشان رسیده و زمین، ایشان را به سختی و شدّت می جنباند، و از همگیِ مردم، حال آن کسی بهتر است که برای قَدَم های او جایی باشد و به قدری که بخواهد نَفَس بکشد محلِ نَفَس داشته باشد».
و شیخ کلینی از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که مَثَلِ مردم، روز قیامت در وقتی که ایستاده اند برای امر پروردگار عالمین، مانند تیر است در تَرکِش(۶)؛ یعنی همچنانکه تیرها را دسته کرده در ترکش جای می دهند به حدّی که از تنگیِ جای تکان نمی خورند، همین طور جای آدمی نیز تنگ است در آن روز، به حدی که نیست از برای او مگر موضعِ قَدَمِ او و قدرت ندارد که از محلّ خود جدا شود.
و بالجمله این موقف، موقفی است عظیم و شایسته است در اینجا ذکر کنیم چند چیزی [خبری در حال بعض اشخاص در وقت بیرون آمدن ایشان از قبرشان.
اول: شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده از ابن عبّاس از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم که آن حضرت فرمود: شک کننده در فضل علیّ بن ابی طالب علیهم السلام برانگیخته شود روز قیامت از قبر خود و در گردن او طَوقی باشد از آتش، که در آن سیصد شعبه باشد. که بر هر شعبه [ای] از آن شیطانی باشد که رو تُرش کند در روی او و آب دهن افکند در صورت او.(۷)
دوم: شیخ کلینی از حضرت امام محمّد باقرعلیه السلام روایت کرده که خداوند تبارک و تعالی برانگیزاند روز قیامت مردمانی را از قبرهای شان که بسته شده باشد دست های شان به گردن های شان، به حدّی که قدرت نداشته باشند که بگیرند به دست های شان به اندازه یک سر انگشت؛ با ایشان ملائکه باشند که سرزنش کنند ایشان را سرزنش سختی، بگویند: این اشخاص کسانی هستند که منع کردند خیر کمی از خیر بسیار، اینها اشخاصی هستند که حق تعالی به ایشان عطا داده پس منع کردند ایشان حقّ خدا را که در اموال شان بود.(۸)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- بحارالانوار، ج 7، ص 105.
۲- بقیة الآیات: «حَتّی یُلاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذی یُوعَدُونَ، یَوْمَ یَخْرُجُونَ مِنَ الْاَحْداثِ سِراعاً کَاَنَّهُمْ اِلی نُصُبٍ یُوفِضُونَ، خاشِعَةً اَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِکَ الْیَوْمُ الَّذی کانُوا یُوعَدُون».
۳- سوره معارج، آیه 42.
۴- بحارالانوار، ج 7، ص 111.
۵- نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 101 و در بعضی از نسخه ها «نَفْسِهِ» ضبط شده است.
۶- بحارالانوار، ج 7، ص 111.
۷- پیشین، ص 192.
۸- بحارالانوار، ج 7، ص 197.
سوم: شیخ صدوق روایت کرده از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم در حدیثی طولانی که هر که نمّامی و سخن چینی کند ما بین دو نفر، مسلّط کند حق تعالی بر او در قبرش آتشی که بسوزاند او را تا روز قیامت؛ پس چون از قبر خود بیرون آید مسلط فرماید حق تعالی بر او مار سیاه بزرگی که گوشت او را به دندان بِکَند تا داخل جهنّم شود.(۱)
چهارم: و نیز از آن حضرت روایت کرده که هر که پُر کند چشم خود را از نگاه کردن به زن نامحرم، حق تعالی محشور فرماید او را روز قیامت در حالی که میخ دوز کرده باشند او را به میخ های آتشی، تا حق تعالی حکم فرماید ما بین مردم، پس امر شود که او را ببرند به [سوی] آتش.(۲)
پنجم: و نیز از آنحضرت - صلوات اللَّه علیه و آله - روایت کرده که فرمود: شارب الخمر محشور می شود روز قیامت در حالی که رویش سیاه🙎🏿♂، و چشمهایش کبود باشد، و مایل و کج شده باشد کُنج دهانش، و جاری باشد آب دهانش🤤، و بیرون کرده باشد زبانش را از قفایش.(۳)
و در علم الیقین محدّث فیض است که روایت شده در [حدیث] صحیح که شارب الخمر محشور می شود روز قیامت در حالیکه کوزه [ای] در گردنش است و قَدَح در دستش و بویش گندیده تر است از هر مرداری که بر روی زمین است، لعنت می کند او را هر که می گذرد بر او از خلایق.
ششم: شیخ صدوق از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم روایت کرده که فرمود: روز قیامت شخص دو رو می آید در حالی که بیرون کرده زبانش را از قفای خود، و یک زبان دیگر است برای او که بیرون آورده از پیش رو در حالی که شعله می کشند از آتش تا افروخته کند جسد او را؛ پس گفته شود این است آن کسی که در دنیا دو رو و دو زبان بوده و به این، روز قیامت شناخته می شود.(۴)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- پیشین، ص ۲۱۴.
۲- پیشین، ص ۲۱۵. وَ لَنِعْمَ ما قیل؛ [و چه خوب سروده شده، که : منگر در بُتان که آخر کار نگریستن، گریستن آرد بار شاهد آنزمانه خورد و بزرگ دیده را یوسفند دل را گرگ جُعدِ مفتول* دل کسل باشد زلفِ مرغول*، غول دل باشد (مِنْه). * جُعد مفتول: موی پیچیده شده. * مرغول: پیچ و تاب.
۳- پیشین، ص ۲۱۸
۴- 228. پیشین، ص 218.
و بدانکه چیزهایی که نافع است برای این موقف، بسیار است و ما به چند چیز از آن اشاره می کنیم.
اول: در حدیثی وارد شده که هر که تشییع کند جنازه [ای را، حق تعالی موکّل فرماید به او ملائکه ای که با ایشان باشد رایاتی [پرچم هایی ، تشییع کنند او را از قبرش تا محشرش.(۱)
دوم: شیخ صدوق از #حضرت_صادق علیه السلام روایت کرده که هر که برطرف کند از مؤمنی اندوهی، حق تعالی برطرف کند از او اندوه های آخرت را و بیرون آید از قبر خود در حالی که دلش خنک و سرد باشد.(۲)
سوم: شیخ کلینی و صدوق از سدیر صیرفی روایت کرده اند در خبری طولانی که گفت: حضرت صادق علیه السلام فرمود که چون حق تعالی مؤمن را از قبرش بیرون آورد، بیرون شود با او مثالی یعنی قالب و کالبدی که پیش روی او باشد، پس هر چه ببیند مؤمن، هَولی از هولهای روز قیامت، آن مثال به او گوید: اندوهناک مشو و مترس و مژده باد تو را به سرور و کرامت از حق تعالی و پیوسته او را بشارت دهد تا در مقام حساب. پس حق تعالی حساب کشد او را حساب آسانی و امر فرماید او را به بهشت، و آن مثال در جلو او باشد. پس مؤمن به او گوید: خدا رحمت کند تو را، خوب رفیقی بودی برای من. بیرون آمدی با من از قبر من و پیوسته بشارت دادی مرا به سرور و کرامت از حق تعالی تا دیدم من آن را. پس تو کیستی؟
گوید: من آن سرور و شادی هستم که داخل کردی بر برادر مؤمن خود در دنیا. حق تعالی خلق فرموده مرا از آن تا تو را بشارت دهم.(۳)
چهارم: و نیز شیخ کلینی از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: هر که برادر مؤمن خود را لباس زمستانی یا تابستانی بپوشاند، حق است بر حق تعالی که او را از جامه های بهشت بپوشاند، و آنکه بر او سختی های مرگ را آسان کند، و بر او قبر او را گشاد کند و آنکه وقتی که از قبر خود بیرون آید ملائکه را به مژده ملاقات کند؛ یعنی ملائکه او را بشارت و مژده دهند و اشاره به همین است آیه شریفه:
«وَ تَلَقّیهُمُ الْمَلائِکَةُ هذا یَوْمُکُمْ الَّذی کُنْتُم تُوعَدون»(۴)(۵)
[«فرشتگان با آنها ملاقات کرده و می گویند این همان روزی است که به آن وعده داده می شدید».]
پنجم: سید [بن طاووس در کتاب اقبال روایت کرده از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم که هر کسی که در ماه شعبان هزار مرتبه بگوید: «لا اِلهَ اِلاَّ اللَّهُ وَ لا نَعْبُدُ اِلاَّ اِیَّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» بنویسد حق تعالی برای او عبادت هزار سال و محو کند از او گناه هزار سال، و بیرون بیاید از قبرش روز قیامت و رویش درخشان باشد مانند ماه شب چهارده و از صِدّیقین نوشته شود.(۶)
ششم: خواندن دعای جوشن کبیر در اول شهر [ماه رمضان] است.(۷)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. پیشین، ص ۲۰۸.
۲. پیشین، ص ۱۹۸.
۳. پیشین، ص ۱۹۷.
۴. سوره انبیاء، آیه ۱۰۳.
۵. بحارالانوار، ج ۷، ص ۱۹۸.
۶. اقبال الاعمال، ج ۳، ص ۲۹۴.
۷. مفاتیح الجنان، دعای جوشن کبیر، بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۳۸۴.
خَتْمٌ ذِکْرُهُ حَتْمٌ
شایسته است که ما در اینجا یک چیزی که مناسب مقام است نقل کنیم و این فصل را به آن ختم کنیم:
شیخ اَجلّ امین الدّین طبرسی رحمه الله در مجمع البیان نقل کرده از «بُراءِ بن عازب» که گفت: نشسته بود معاذ بن جبل نزدیک حضرت رسول صلی الله علیه وآله و سلم در منزل «اَبی اَیّوب اَنصاری»، پس مُعاذ گفت: یا رسول اللَّه خبر ده از قول حق تعالی:
«یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ اَفْواجاً(۱) - [الی آخر] الآیات - »
«روزی که دمیده شود در صور پس بیایید شما فوج فوج»
حضرت فرمود: ای مُعاذ سؤال کردی از امر عظیمی! پس رها کرد چشمهای خود را.(۲)
پس فرمود: محشور شوند ده صِنف از امّتِ من مُتَفرّق و پراکنده، که خداوند جدا کرده باشد ایشان را از مسلمانان، و تغییر داده باشد صورت شان را به این صورت ها:
اول: بعضی [به صورت بوزینه 🐵 باشند.
دوم: بعضی بر صورت خوک 🐷 ها [باشند] .
سوم: بعضی نگونسار باشند، به این طریق که پاهایشان از بالا و صورت هایشان از زیر و بکِشند ایشان را به صورت ها به محشر.
چهارم: بعضی کور باشند که رفت و آمد کنند.
پنجم: بعضی کَران و گُنگان باشند که چیز [ی] فهم نکنند.
ششم: بعضی بمکند زبان های شان را، پس روان باشد چرک از دهان شان عوض آب دهان شان به نحوی که پلید شمرند ایشان را اشخاصی که در قیامت جمع شده اند.
هفتم: بعضی بریده باشد دستها و پاهایشان.
هشتم: بعضی آویخته باشند به تنه های درخت آتشی.
نهم: بعضی گندیده تر باشند از مردار.
دهم: بعضی پوشیده باشند جُبِّههای تمام و دراز از قَطران(۳) که تمام اندام ایشان را گرفته باشد و چسبیده باشد به پوستهای ایشان.
»» پس آنهایی که به صورت بوزینه اند ایشان اشخاصی هستند که سخن چینی و نمّامی می کنند.
»» و آنهایی که به صورت خوک ها باشند ایشانند اهل سُحْت، یعنی کسب های حرام مثل رشوه.
»» و اما آنان که نگونسارند، پس خورندگان ربا می باشند.
»» و آنان که کورند، کسانی هستند که به جَوْر [و ظلم] حکم می کنند.
»» و آنان که کر و گُنْگ می باشند، اشخاصی هستند که به عملهای خود عُجْب می کنند.
»» و آنان که میمکند زبان هایشان را، علما و قاضیانند که اعمال شان مخالف است با اقوال شان.
»» و آنان که دستها و پاهای شان بریده است، کسانی باشند که اذیّت می کنند همسایگان را.
»» و آنان که به دار آتشی آویخته شده اند، کسانی هستند که سعایت و سخن چینی می کنند برای مردم نزد سلطان.
»» و آنان که گندیده ترند از مردار، اشخاصی هستند که بهره می برند از شهوات و لذات، و منع می کنند حقِّ خدا را که در اموال شان است.
»» و آنان که پوشیده اند جُبِّه ها [ا] ی از قطران، پس ایشانند اهل فخر و کِبْر.(۴)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. سوره نباء، آیه ۱۸.
۲. شاید مراد آن باشد که گریه کرد.
۳. سرب گداخته.
۴. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۲۳ در تفسیر سوره نبا
╚═ ✧ ༅࿐✾ ✦ ✾࿐༅✧══
مطلب بعد؛
» فصل ششم: میزان
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│📖 @feqh_ahkam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا #مرگ و میر در جوان ها زیاد شده؟!
مرگ های ناگهانی در#آخرالزمان! ⚠️
🎙 حجتالاسلام شهسواری
┅───────────
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│ 📖 @feqh_ahkam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - -
انسان شناسی 51.mp3
12.08M
#انسان_شناسی ۵۱
#امام_خامنه_ای مدظله العالی
#استاد_شجاعی
چرا بیشتر کسانی از مسیرِ درست خارج شده، و حتی از تمامِ رنجهایی که در جادهی حق، متحمل شدند، پشیمان میشوند که عموماً ؛
ـ صاحب کمالات معنوی بودند!
ـ افراد خاص و صاحب نام در مسیر حق بودند!
ـ دانشمندانی در حوزه علوم الهی بودند!
ـ موفقیتهای بزرگی در این مسیر کسب کرده بودند!
و . . .
✖️ چرا واقعاً ؟
@Ostad_Shojae
┅──────────
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ بهترین راه برای موفقیت و هدایت . . .
✅ باور کنیم که بهترین راه برای موفقیت و هدایت، #توسل به اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین است.
💠 هر کاری که می خواهیم شروع کنیم، اول یک صلوات برای #امام_زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف و علیه السلام) بفرستیم و بگوییم:
🔹 آقا دست من را بگیرید.
🎙 آیت الله مصباح (ره)
✔️ از امروز شروع کنیم
┅───────────
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│ 📖 @feqh_ahkam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - -
هدایت شده از فقه و احکام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧🚨 هشدار و نصیحتی #شنیدنی از استاد #شهید_مطهری درباره #ماه_مبارک_رمضان
خرما نتوان خورد ازين خار که کشتيم
ديبا نتوان بافت ازين پشم که رشتيم
╭───
│ 🌙 @Mabaheeth
╰──────────
📚📖 مطالعه
آزادی معنوی (1) ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ این فصل شامل دو سخنرانی است كه اولی
↑↑↑↑↑↑↑↑↑↑↑↑↑↑↑↑↑↑
──── • ◆ • ────
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
#آزادی_معنوی
كلمه ی «مولا»
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
در مقدمه ی سخنم مطلبی را به مناسبت امروز كه روز ولادت مولای متقیان علی علیه السلام است و من به همین مناسبت این بحث را انتخاب كردم، عرض می كنم.
از جمله كلماتی كه ما زیاد درباره ی وجود مقدس ایشان استعمال می كنیم كلمه ی «مولا» است:
«مولای متقیان» ، «مولی الموالی» و گاهی «مولا» به طور مطلق: «مولا» چنین فرمود، به قول «مولا» چنین. این كلمه را اول بار شخص مقدس رسول اكرم (صلیالله علیه وآله) درباره ی علی علیه السلام در آن جمله ی معروف كه شیعه و سنی درباره ی آن اتفاق نظر دارند اطلاق كرد، فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ [1] آن كه من مولای او هستم، این علی (كه من دست او را بلند كرده ام) مولای اوست.
بگذریم از اینكه در قرآن هم آیه ای هست كه این كلمه در آن به كار رفته و در تفسیر آن وارد شده مقصود علی علیه السلام است، آنجا كه می فرماید: فَإِنَّ اَللّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ اَلْمُؤْمِنِینَ [2] ولی این جمله ای كه عرض كردم نصّ صریح رسول اكرم (صلیالله علیه وآله) است.
كلمه ی مولا یعنی چه؟
امشب نمی خواهم درباره ی كلمه ی مولا زیاد صحبت كنم.
همین قدر اجمالاً عرض می كنم كه مفهوم اصلی این كلمه «قرب» و «دُنوّ» است.
در مورد دو چیز كه پهلوی یكدیگر و متصل به یكدیگر باشند، كلمه ی «ولاء» یا «وَلیّ» یا كلمه ی «مولا» به كار برده می شود و لهذا غالباً در دو معنی متضاد به كار می رود. مثلاً به خداوند اطلاق مولا نسبت به بندگان شده است و بالعكس؛ به آقا هم اطلاق شده و به غلام هم گفته می شود.
یكی از معانی كلمه ی «مولا» كه مقصودم همین است، «مُعتِق» یعنی آزادكننده است.
به كسی كه آزاد می شود «مُعتَق» می گویند.
كلمه ی مولا، هم به «مُعتِق» اطلاق شده است و هم به «مُعتَق» ؛ یعنی هم به آزادكننده مولا می گویند، هم به آزادشده.
اینكه رسول اكرم (صلیالله علیه وآله) فرمود: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ مقصود چیست؟ مقصود كدامیك از معانی مولا است؟
من نمی خواهم بگویم كه چه معنایی از نظر عقیده ی خودم در اینجا درست است، ولی به مناسبت بحثم عرض می كنم ملاّی رومی همین حدیث را در مثنوی آورده و یك ذوقی به خرج داده است و از كلمه ی مولا معنی «مُعتِق» یعنی آزادی بخش را گرفته است.
ظاهراً در دفتر ششم مثنوی است. داستان معروفی دارد؛ داستان قاضی خیانتكار و زن، كه قاضی می خواهد در صندوق مخفی بشود، او را مخفی می كنند و به دوش حمّال می دهند. بعد قاضی به آن حمال التماس می كند كه هرچه می خواهی به تو می دهم، تو برو و معاون مرا خبر كن تا بیاید این صندوق را بخرد.
معاون او را خبر می كنند، می آید صندوق را می خرد و او را آزاد می كند. بعد ملا از اینجا گریز می زند، می گوید: همه ی ما در صندوق شهوات تن زندانی هستیم ولی خودمان نمی دانیم، احتیاج به آزادكننده ای داریم كه ما را از این صندوق شهوات نفس و بدن نجات بخشد، انبیاء و مرسلین آزادكننده و نجات بخش هستند.
سپس می گوید:
زین سبب پیغمبر با اجتهاد
نام خود وانِ علی مولا نهاد
گفت هركس را منم مولا و دوست
ابن عمّ من علی مولای اوست
كیست مولا، آن كه آزادت كند
بند رقّیت ز پایت بر كَنَد
این واقعاً یك حقیقتی است؛ یعنی قطع نظر از اینكه معنی جمله ی مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ همین باشد یا نباشد، یعنی پیغمبر كه خودش و علی را «مولا» نام نهاد به اعتبار آزادی بخشی بود یا نبود، این خود حقیقتی است كه هر پیغمبرِ برحقی برای آزاد كردن مردم آمده است و خاصیت هر امامِ برحقی همین جهت بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] بحارالانوار ج 36، ص 331.
[2] تحریم/4.
معنی «آزادی»
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
حال ببینیم معنی آزادی چیست. این آزادی و آزادگی كه می گویند یعنی چه؟
آزادی یكی از لوازم حیات و تكامل است، یعنی یكی از نیازمندیهای موجودِ زنده آزادی است.
فرق نمی كند كه موجود زنده از نوع گیاه باشد یا از نوع حیوان و یا از نوع انسان، به هرحال نیازمند به آزادی است.
منتها آزادی گیاه متناسب با ساختمان آن است، آزادی حیوان طور دیگری است، انسان به آزادیهای دیگری ماورای آزادیهای گیاه و حیوان نیاز دارد.
هر موجود زنده خاصیتش این است كه رشد می كند، تكامل پیدا می كند، متوقف نیست، سر جای خودش نایستاده است.
جمادات كه رشد و تكامل ندارند، نیازمند به آزادی هم نیستند.
اصلاً آزادی برای جمادات مفهوم ندارد. ولی گیاه باید آزاد باشد. موجودات زنده برای رشد و تكامل به سه چیز احتیاج دارند:
1. تربیت
2. امنیت
3. آزادی.
#تربیت عبارت است از یك سلسله عوامل كه موجودات زنده برای رشدشان به آنها احتیاج دارند.
مثلاً یك گیاه برای رشد و نموّش 🌱 به آب 💦 و خاك احتیاج دارد، به نور ☀️ و حرارت احتیاج دارد. یك حیوان احتیاج به غذا دارد و یك انسان تمام احتیاجات گیاه و حیوان را دارد، بعلاوه ی یك سلسله احتیاجات انسانی كه همه ی آنها در كلمه ی «تعلیم و تربیت» جمع است.
این عوامل به منزله ی غذاهایی است كه باید به یك موجود زنده برسد تا رشد كند.
باور نكنید كه یك موجود زنده بتواند بدون غذا رشد كند.
قوه ی غاذیه یكی از لوازم زندگی موجود زنده است.
دومین چیزی كه موجود زنده به آن احتیاج دارد #امنیت است.
امنیت یعنی چه؟
یعنی موجود زنده چیزی را در اختیار دارد، حیات دارد، لوازم و وسایل حیات را هم دارد؛ باید امنیت داشته باشد تا آنچه را دارد از او نگیرند؛ یعنی از ناحیه ی یك دشمن و یك قوه ی خارجی، آنچه دارد از او سلب نشود.
انسان را درنظر می گیریم.
انسان، هم به تعلیم و تربیت احتیاج دارد و هم به امنیت؛ یعنی جان دارد جانش را از او نگیرند، ثروت دارد ثروتش را از او نگیرند، سلامت دارد سلامتش را از او نگیرند، آنچه را دارد از او نگیرند.
سومین چیزی كه هر موجود زنده ای به آن احتیاج دارد #آزادی است.
آزادی یعنی چه؟
یعنی جلوی راهش را نگیرند، پیش رویش مانع ایجاد نكنند.
ممكن است یك موجود زنده امنیت داشته باشد، عوامل رشد هم داشته باشد ولی در عین حال موانع جلوی رشدش را بگیرند.
فرض كنید كه شما می خواهید گیاهی را رشد بدهید.
علاوه بر همه ی شرایط دیگر، باید محیط برای رشد او از نظر عدم موانع مساعد باشد، مانعی در كار نباشد كه جلوی رشدش را بگیرد. مثلاً یك درخت وقتی می خواهد رشد كند باید جلویش فضای بازی باشد. اگر شما نهالی را در زمین بكارید درحالی كه بالای آن یك سقف بزرگی باشد، ولو این نهال، نهال چنار باشد، امكان رشد برای آن نیست.
هر موجود زنده ای كه می خواهد راه رشد و تكامل را طی كند، یكی از احتیاجاتش آزادی است.
پس آزادی یعنی چه؟
یعنی نبودن مانع.
انسانهای آزاد، انسانهایی هستند كه با موانعی كه در جلوی رشد و تكاملشان هست مبارزه می كنند و تن به وجود مانع نمی دهند.
این هم تعریف مختصری از آزادی.
اقسام آزادی
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
انسان كه یك موجود خاصی است و زندگی او زندگی اجتماعی است و علاوه بر این در زندگی فردی خود موجود تكامل یافته ای است و با گیاه و حیوان بسیار تفاوت دارد، گذشته از آزادیهایی كه گیاهان و حیوانات به آنها نیازمندند یك سلسله نیازمندیهای دیگری هم دارد كه ما آنها را به دو قسم منقسم می كنیم.
یك نوع آزادی اجتماعی است.
آزادی اجتماعی یعنی چه؟
یعنی بشر باید در اجتماع از ناحیه ی سایر افراد اجتماع آزادی داشته باشد، دیگران مانعی در راه رشد و تكامل او نباشند، او را محبوس نكنند، به حالت یك زندانی درنیاورند كه جلوی فعالیتش گرفته شود، دیگران او را استثمار نكنند، استخدام نكنند، استعباد نكنند، یعنی تمام قوای فكری و جسمی او را در جهت منافع خودشان به كار نگیرند. این را می گویند آزادی اجتماعی.
خود آزادی اجتماعی هم می تواند انواعی داشته باشد كه فعلاً كاری با آن نداریم.
پس یكی از اقسام آزادی، آزادی اجتماعی است كه انسان از ناحیه ی افراد دیگر آزاد باشد.
یكی از گرفتاریهای زندگی بشر در طول تاریخ همین بوده است كه افرادی نیرومند و قدرتمند از قدرت خودشان سوء استفاده كرده و افراد دیگری را در خدمت خودشان گرفته اند، آنها را به منزله ی برده ی خودشان قرار داده اند و میوه ی وجود آنان را كه باید متعلق به خودشان باشد به نفع خود چیده اند.
می دانید كلمه ی «استثمار» یعنی چه؟
یعنی چیدن میوه ی دیگری. هركسی وجودش مثل یك درخت پرمیوه است.
میوه ی درخت وجود هركسی یعنی محصول كار و فكرش، محصول فعالیتش، محصول ارزشش باید مال خودش باشد.
وقتی كه افرادی كاری می كنند كه محصول درخت وجود دیگران را به خودشان تعلّق می دهند و میوه های وجود آنها را می چینند، می گویند این فرد فرد دیگر را استثمار كرده است.
یكی از گرفتاریهای بشر در طول تاریخش همین بوده است كه فردی فرد دیگر را، قومی قوم دیگر را استثمار می كرده، به بردگی خود می كشیده است یا حداقل برای اینكه میدان برای خودش باز باشد میدان را از او می گرفته است؛ او را استثمار نمی كرده، ولی میدان را از او می گرفته است.
مثلاً فرض كنید زمینی بوده است متعلق به دو نفر، هر دو از زمین استفاده می كرده اند. آن كه قویتر و نیرومندتر بوده، برای اینكه میدان خودش وسیعتر باشد زمین دیگری را از او می گرفته و او را از زمین بیرون می كرده است، و یا او را هم با زمین در خدمت خود می گرفته كه این، اسارت و بردگی نام دارد.
آزادی اجتماعی در قرآن
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
در نصّ قرآن مجید، یكی از هدفهایی كه انبیاء داشته اند این بوده است كه به بشر آزادی اجتماعی بدهند، یعنی افراد را از اسارت و بندگی و بردگی یكدیگر نجات بدهند.
قرآن كتاب عجیبی است!
بعضی از معانی و مفاهیم است كه در یك عصر به اصطلاح گل می كند، زنده می شود، اوج می گیرد، ولی در عصرهای دیگر آنقدر اوج نداشته است.
در بعضی از عصرها می بینیم كه برخی از كلمات، بحق اوج می گیرد.
وقتی به قرآن مراجعه می كنیم، می بینیم چقدر در قرآن این كلمه اوج دارد، و این عجیب است.
یكی از حماسه های قرآنی، همین موضوع آزادی اجتماعی است.
من خیال نمی كنم كه شما بتوانید جمله ای زنده تر و موجدارتر از جمله ای كه در این مورد در قرآن هست پیدا كنید؛ شما در هیچ زمانی پیدا نخواهید كرد، نه در قرن هجدهم، نه در قرن نوزدهم و نه در قرن بیستم، در این قرنهایی كه شعار فلاسفه، آزادی بشر بوده است و #آزادی بیش از اندازه زبانزد مردم بوده و شعار واقع شده است، شما جمله ای پیدا كنید زنده تر و موجدارتر از این جمله ای كه قرآن دارد:
قُلْ یا أَهْلَ اَلْكِتابِ تَعالَوْا إِلی كَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَكُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اَللّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اَللّهِ [۱].
ای پیغمبر! به این كسانی كه مدعی پیروی از یك كتاب آسمانی گذشته هستند، به این یهودیها، مسیحیها، زرتشتیها- و حتی شاید به این صابئیها كه در قرآن اسمشان آمده است- و به همه ی ملتهایی كه پیرو یك كتاب قدیم آسمانی هستند این طور بگو: بیایید همه ی ما جمع شویم دور یك كلمه، زیر یك پرچم. آن پرچم چیست؟
دو جمله بیشتر ندارد.
یك جمله اش این است: أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اَللّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیْئاً
← در مقام پرستش، جز خدای یگانه چیزی را پرستش نكنیم؛ نه مسیح را بپرستیم نه غیر مسیح را و نه اهرمن را، جز خدا هیچ موجودی را پرستش نكنیم.
← جمله ی دوم: وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اَللّهِ هیچ كدام از ما دیگری را بنده و برده ی خودش نداند و هیچ كَس هم یك نفر دیگر را ارباب و آقای خودش نداند.
یعنی نظام آقایی و نوكری ملغی ؛
نظام استثمار، مستثمِر و مستثمَر ملغی ؛
نظام لامساوات ملغی ؛
هیچ كس حق استثمار و استعباد دیگری را نداشته باشد.
تنها این آیه نیست.
آیاتی كه در قرآن در این زمینه هست زیاد است.
چون می خواهم عرایضم را به طور فشرده عرض كنم، بعضی را می گویم.
قرآن از زبان موسی علیه السلام نقل می كند كه وقتی با فرعون مباحثه می كرد و فرعون به او گفت: أَ لَمْ نُرَبِّكَ فِینا وَلِیداً وَ لَبِثْتَ فِینا مِنْ عُمُرِكَ سِنِینَ وَ فَعَلْتَ فَعْلَتَكَ اَلَّتِی فَعَلْتَ وَ أَنْتَ مِنَ اَلْكافِرِینَ [۲]
موسی به او گفت:
وَ تِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرائِیلَ [۳].
فرعون به موسی گفت: تو همان كسی هستی كه در خانه ی ما بزرگ شدی، سر سفره ی ما بزرگ شدی؛ تو همان كسی هستی كه وقتی بزرگ شدی آن جنایت را انجام دادی (به تعبیر فرعون)، آن آدم را كشتی. می خواست منت بر سرش بگذارد كه در خانه ی ما بزرگ شده ای، سر سفره ی ما بزرگ شده ای.
موسی به او گفت: این هم شد حرف؟! من در خانه ی تو بزرگ شدم؛ حالا كه در خانه ی تو بزرگ شده ام، در مقابل اینكه تو قوم من را برده و بنده ی خودت قرار داده ای سكوت كنم؟
من آمده ام كه این بردگان را نجات بدهم.
مرحوم آیة اللّه نائینی در كتاب تَنْزیهُ الْاُمَّةمی گوید: همه می دانند كه قوم موسی، اولاد یعقوب، هرگز فرعون را مثل قبطیها پرستش نكردند ولی درعین حال چون فرعون آنها را مانند برده ی خودش استخدام كرده بود، قرآن این را با كلمه ی «تعبید» از زبان موسی نقل می كند.
یكی از مقاصد انبیاء به طور كلی و به طور قطع این است كه آزادی اجتماعی را تأمین كنند و با انواع بندگیها و بردگیهای اجتماعی و سلب آزادیهایی كه در اجتماع هست مبارزه كنند.
دنیای امروز هم آزادی اجتماعی را یكی از مقدسات خودش می شمارد. اگر مقدمه ی اعلامیه ی جهانی حقوق بشر را خوانده باشید، این را می فهمید.
در آنجا می گوید: علة العلل تمام جنگها، خونریزیها و بدبختیها كه در دنیا وجود دارد این است كه افراد بشر به آزادی دیگران احترام نمیگذارند.
آیا منطق انبیاء تا اینجا با منطق امروز موافق است؟
آیا آزادی مقدس است؟
✅ بله مقدس است و بسیار هم مقدس است.
پیغمبر اكرم (صلیالله علیه وآله) جمله ای دارد كه می گویند متواتر هم هست؛
فرمود: اِذا بَلَغَ بَنو اَبِی الْعاصِ ثَلاثینَ اتَّخَذوا عِبادَ اللّهِ خَوَلاً وَ مالَ اللّهِ دُوَلاً وَ دینَ اللّهِ دَخَلاً [۴].
پیغمبر اكرم (صلیالله علیه وآله) همیشه از امویها بیم داشت و از آینده ی آنها بر امت نگران بود.
فرمود: اولاد ابی العاص اگر به سی نفر برسند، بندگان خدا را بنده ی خود و مال خدا را مال خود حساب می كنند و در دین خدا هم آنچه بخواهند بدعت ایجاد می كنند.
پس این مطلب هم درست كه آزادی اجتماعی مقدس است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱] آل عمران / ۶۴.
[۲] شعراء/۱۸ و ۱۹.
[۳] شعراء/۲۲.
[۴] مجمع البحرین طریحی.
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - - - - - - - - - - - - - -
آزادی معنوی
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
اما نوع دیگر آزادی، آزادی معنوی است.
تفاوتی كه میان مكتب انبیاء و مكتبهای بشری هست در این است كه پیغمبران آمده اند تا علاوه بر آزادی اجتماعی به بشر آزادی معنوی بدهند، و آزادی معنوی است كه بیشتر از هر چیز دیگر ارزش دارد.
تنها آزادی اجتماعی مقدس نیست، بلكه آزادی معنوی هم مقدس است و آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی میسر و عملی نیست.
و این است درد امروز جامعه ی بشری كه بشر امروز می خواهد آزادی اجتماعی را تأمین كند ولی به دنبال آزادی معنوی نمی رود؛ یعنی نمی تواند، قدرتش را ندارد، چون آزادی معنوی را جز از طریق نبوت، انبیاء، دین، ایمان و كتابهای آسمانی نمی توان تأمین كرد.
حال ببینیم آزادی معنوی یعنی چه. انسان یك موجود مركب و دارای قوا و غرایز گوناگونی است.
در وجود انسان هزاران قوه ی نیرومند هست.
انسان شهوت❤️🔥 دارد، غضب😡😤 دارد، حرص 😏 و طمع دارد، جاه طلبی و افزون طلبی دارد.
در مقابل، عقل دارد، فطرت دارد، وجدان اخلاقی دارد.
انسان از نظر معنا، باطن و روح خودش ممكن است یك آدم آزاد باشد و ممكن است یك آدم برده و بنده باشد؛ یعنی ممكن است انسان بنده ی حرص خودش باشد، اسیر شهوت خودش باشد، اسیر خشم خودش باشد، اسیر افزون طلبی خودش باشد و ممكن است از همه ی اینها آزاد باشد.
گفت:
فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم
بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم
ممكن است انسانی باشد كه همان طور كه از نظر اجتماعی آزادمرد است، زیر بار ذلت نمی رود، زیر بار بردگی نمی رود و آزادی خودش را در اجتماع حفظ می كند، از نظر اخلاق و معنویت هم آزادی خود را حفظ كرده باشد، یعنی وجدان و عقل خودش را آزاد نگه داشته باشد.
این آزادی همان است كه در زبان دین «تزكیه ی نفس» و «#تقوا» گفته می شود.
ادامه دارد ...
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - - - - - - - - - - - - - -