eitaa logo
📚📖 مطالعه
64 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
912 ویدیو
67 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
| پاداش ده برابر يكى از علماى قم مى‌گفت: در حجره نشسته بودم و پنج ريال بيشتر نداشتم. شخصى آمد و پول خواست، من همان پنج ريال را به او دادم. مشغول مطالعه شدم كه ناگهان صداى در آمد و كسى گفت: مى‌خواهم پنج تومان به شما بدهم. پنج تومان را داد و من هم تشكّر كردم. ديرى نگذشت كه نفر سوّمى وارد شد و گفت: پنج تومان قرض مى‌خواهم. من پنج تومان را تقديم او كرده و مشغول مطالعه شدم و چون شام شب نداشتم، خوابم برد. صبح زود راهى حرم حضرت معصومه عليها السلام شدم. بعد از زيارت آقايى آمد و پنجاه تومان به من داد. در راه برگشت شخصى به من رسيد و گفت: پنجاه تومان دارى به من قرض بدهى. ديدم پنج ريالى را به خاطر خدا دادم، ده برابر برگشت. پنح تومان را به خاطر خدا دادم، ده برابر برگشت؛ امّا الآن نيّتم خدا نيست، بلكه پنجاه تومانى را مى‌دهم تا پانصد تومانى برگردد. چون نداشتم، ندادم. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| دعا براى صوت قرآن شب بيست ويكم ماه رمضان، بعد از مراسم احيا و قرآن سر گرفتن، از جوانى پرسيدم: امشب از خدا چه خواستى‌؟ گفت: از خدا خواستم صداى خوبى به من بدهد كه بتوانم قرآن را زيبا كنم! ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| الهام شهادت آيت اللّه اشرفى اصفهانى، پيرمرد نودساله و عالم وارسته‌اى كه عمرى نماز شبش ترك نشده بود مى‌گفت: مى‌بينم كه من چهارمين شهيد محراب باشم. آرى خداوند درهاى غيب را به رويش گشوده بود. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| رشوه يا حق التسريع‌؟ آدميزاد موجود عجيبى است. شخصى در استاندارى به يكى از كارمندان مبلغى پول داد. كارمند گفت: مى‌دهى‌؟ گفت: نه. اين حق‌التسريع است!! يعنى هم رشوه مى‌دهد، هم اسمش را عوض مى‌كند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| رشوه در قالب كمك به محرومان چند وقت پيش شخصى رفته بود نزدِ يكى از علمايى كه مسئوليّتى هم داشت و گفته بود: خوابى ديده‌ام كه مبلغى به حساب ١٠٠ امام كه براى كمك به مسكن محرومان است، واريز كنم، مقدارى هم به جنگ كمك كنم. ضمناً يك قطعه زمين دارم در فلان جا مشكلى قانونى پيدا كرده است. عالم زيرك گفته بود: تمام حساب ١٠٠ و كمك به جبهه براى اين بود كه مى‌خواهى از اين راه مشكل زمين خود را حل كنى‌؟! ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| شفاى درد چشم آيت اللّه العظمى بروجردى قدس سره دچار درد چشم شده بودند. در خانۀ ايشان بر پا بود و دسته‌هاى سينه‌زنى ياحسين! ياحسين گويان وارد خانه مى‌شدند. ايشان مقدارى از خاك پاى يكى از عزاداران را به چشم خود مى‌مالد و درد چشم ايشان خوب مى‌شود و تا سن ٩٠ سالگى هيچ‌گاه دچار چشم درد نشده و بدون عينك 👓 خط‍‌ ريز را مى‌خواند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| قرآن بخوان شخصى از يكى از علماى بزرگ پرسيد: مى‌خواهم كتابى كه هيچ عيب و ايرادى نداشته باشد بخوانم‌؟ گفت: . ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| انسان، بندۀ احسان است. پيرمرد ريش سفيدى مى‌گفت: در ماشين نشسته بودم كه دختر بدحجابى كنار من نشست. مردم داخل اتوبوس خنديدند. ديدم نشستن منِ‌ ريش سفيد در كنار اين دختر بدحجاب مناسب نيست. خواستم بلند شوم، ديدم صندلى خالى نيست. براى اينكه ثابت كنم او با من نيست، پشتم را به او كردم. بليط‍‌ اتوبوس دستم بود، شاگردِ راننده بليط ها را جمع مى‌كرد، دستم را دراز كردم كه بليط‍‌ بدهم، گفت: خانم بليط‍‌ شما را حساب كردند. ديدم بد شد. كمى كتفم را چرخاندم و گفتم: خانم ببخشيد. گفت: اختيار داريد، شما پدر ما هستيد و احترام شما بر ما واجب است. پيش خود گفتم: « الانسان عبيد الاحسان » انسان بندۀ و احسان است و با اندكى محبّت مى‌توان در دلها نفوذ كرد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| حمايت از حيوان يكى از علماى بزرگ [میرزا جواد آقا تهرانی ره] كنار باغچه نشسته بود و مطالعه مى‌كرد. بعد از ساعتى به طبقه دوّم منزل رفت، آنجا ديد مورچه‌اى 🐜 روى قباى اوست. دامن قبا را نگه داشته پائين آمد و مورچه را كنار باغچه رها كرد و گفت: ترسيدم اگر در طبقۀ بالا رهايش كنم، لانه‌اش را گم كند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| با ابوالفضل قهر نكن شيخ عبدالرحيم شوشترى يكى از شاگردان قدس سره در نجف مشكل مسكن داشت. براى حل اين مشكل گاهى مى‌آمد حرم حضرت على عليه السلام و گاهى حرم حضرت ابوالفضل عليه السلام. روزى در حرم عليه السلام ، عربى بيابانى را ديد كه بچۀ فلجش را آورد كنار ضريح و گفت: يا ابوالفضل بچه‌ام را خوب كن، بچه شفا پيدا كرد و خوب شد و رفت. عالم شوشترى گفت: يا ابوالفضل پس ما چه‌؟ اين عرب دير آمد و زود رفت، من كه ديگر به حرمت نمى‌آيم. اين حرف را زد و در حالى كه هيچ كَس از حاجت او اطلاعى نداشت، راهى نجف شد. وقتى وارد جلسۀ درس شيخ انصارى شد، شيخ دو كيسه پول به او داد و گفت: اين پول را بگير و براى خود خانه‌اى بخر؛ امّا با ابوالفضل قهر نكن! ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| كفش پاره سوّمين بار بود كه قدس سره كفش خود را براى تعمير مى‌فرستاد؛ اما كفاش نمى‌دانست كه صاحب كفش امام است. كفاش گفت: آقا اين كفش را دوبار پيش من آورده‌اند و تعمير كرده‌ام ديگر بس است. آرى، امام خمينى كه رژيم شاهنشاهى را واژگون و جمهورى اسلامى را بنيانگذارى كرد، چنين ساده مى‌زيست. به راستى او فرزند همان مولايى است كه فرمود: آنقدر كفشم را وصله كرده‌ام كه از تكرار آن خجالت مى‌كشم. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| بخشيدن عبا روزى شهيد آية‌اللّه سعيدى بدون عبا از مسجد برگشت؛ گفتند: آقا عبايت كو؟ گفت: ديدم كنار خيابان بينوايى مى‌لرزد با خود گفتم: اگر در قيامت از تو بپرسند كه شخصى از سرما مى‌لرزيد و تو، هم قبا داشتى و هم عبا؛ چه جوابى مى‌دهى‌؟ لذا عبايم را به او دادم. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| ۵/۳۰ 📜 وَ لْیَکُنْ أَحَبَّ الاُْمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطُهَا فِی الْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِی الْعَدْلِ وَ أَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِیَّةِ فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ یُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّةِ وَ إِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ یُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ. وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِیَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِی مَؤُونَةً فِی الرَّخَاءِ وَ أَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِی الْبَلاَءِ وَ أَکْرَهَ لِلاِْنْصَافِ وَ أَسْأَلَ بِالاِْلْحَافِ وَ أَقَلَّ شُکْراً عِنْدَ الاِْعْطَاءِ وَ أَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ. وَ إِنَّمَا عِمَادُ الدِّینِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلاَْعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الاُْمَّةِ فَلْیَکُنْ صِغْوُکَ لَهُمْ وَ مَیْلُکَ مَعَهُمْ.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بايد محبوب ترين کارها نزد تو امورى باشد که در جهت رعايت حق از همه کامل تر و از نظر شامل تر و از نظر رضايت عمومى مردم جامع تر باشد؛ زيرا خشم توده مردم خشنودى خواص (اقليت پرتوقّع) را بى اثر مى سازد؛ اما ناخشنودى خاصّان با رضايت عامه مردم بخشوده و جبران پذير است. و (بدان که) هيچ کَس از رعايا از نظر هزينه هاى زندگى در حالت آرامش و صلح، بر والى سنگين تر و به هنگام بروز مشکلات، کم يارى تر از خواص (از خود راضى و پر توقع) نيست. آنها در برابر انصاف (و رعايت حقوق مساوى بين شهروندان) از همه ناخشنودترند و به هنگام درخواست (چيزى از حکومت) از همه اصرار کننده تر و در برابر عطا و بخشش کم سپاس ترند و به هنگام منع (از خواسته هايشان) ديرتر پذيراى عذر مى شوند و به هنگام رويارويى با مشکلاتِ روزگار صبر و استقامت آنها از همه کمتر است. و (بدان) ستون دين و شکل دهنده جمعيت مسلمانان و نيروى دفاعى در برابر دشمنان، تنها توده ملت هستند؛ بنابراين گوش به سوى آنها فرا ده و توجّه به آنها داشته باش.
۱۴) همواره با توده مردم باش امام(علیه السلام) در این فقره به نکته مهمى مى پردازد که در حیات امروز بشر و شکل گیرى حکومت ها، اثرش از هر زمان آشکارتر است. مى فرماید: «باید محبوب ترین کارها نزد تو امورى باشد که در جهت رعایت حق از همه کامل تر و از نظر عدالت شامل تر و از نظر رضایت عمومى مردم جامع تر باشد»; (وَ لْیَکُنْ أَحَبَّ الاُْمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطُهَا(۱) فِی الْحَقِّ، وَ أَعَمُّهَا فِی الْعَدْلِ، وَ أَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِیَّةِ). بدیهى است قوانین و مقرراتى که داراى این سه ویژگى باشند: هم از نظر حفظ حقوق، جامع تر و هم از نظر رعایت عدالت شامل تر و هم رضایت توده هاى مردم را بهتر جلب کند، مورد رضاى خدا و خلق است و هنگامى که خداوند از حکومتى راضى و خلق خدا از آن خشنود باشند، دوام و بقاى آن تضمین شده است. از آنجا که مفهوم این سخن آن است که مهم رضاى اکثریت قاطع مردم است نه اقلیتى ثروتمند و خودخواه که همواره در حاشیه حکومت ها زندگى مى کنند. در ادامه این سخن مى فرماید: «زیرا خشم توده مردم خشنودى خواص (اقلیت پرتوقع) را بى اثر مى سازد؛ اما ناخشنودى خاصان با رضایت عامه مردم بخشوده و جبران پذیر است»; (فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ یُجْحِفُ(۲) بِرِضَى الْخَاصَّةِ، وَ إِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ یُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ). آنچه در جمله هاى کوتاه بالا آمد در واقع زیربناى حکومت هاى پایدار را تشکیل مى دهد. افراد یک جامعه همیشه بر دو گروه تقسیم مى شوند: اقلیت ثروتمندى که معمولاً اطراف زمامداران را مى گیرند و با چاپلوسى و تملّق و اظهار اخلاص و فداکارى در فکر تأمین منافع خویشند. و در برابر آنها اکثریت مردم که چرخ هاى زندگى اجتماعى با دست و بازوى آنها در حرکت است، بیش از همه زحمت مى کشند و بیش از همه به کشورشان علاقه مندند. اگر گروه اوّل از حکومتى ناراضى شوند ولى گروه دوم راضى و خشنود باشند هیچ مشکلى به‌وجود نمى آید; مشکلات جامعه با دست توده هاى مردم حل مى شود و داد فریاد آن اقلیت تغییرى در مسیر کارها ایجاد نمى کند; ولى اگر رضایت این گروه اقلیت به بهاى خشم توده هاى مردم جلب گردد، آن هنگام است که پایه هاى حکومت به لرزه در مى آید و به گفته شاعر: نفس ها ناله شد در سینه آهسته آهسته فزون تر گر شود این ناله ها فریاد مى گردد چنانچه نارضایتى ها ادامه پیدا کند منتهى به قیام و انقلاب ها خواهد شد. زندگى پیغمبر اسلام و على(علیهما السلام) بهترین نمونه براى این مسأله است. سعى داشتند همواره جانب توده هاى محروم و متوسط جامعه را بگیرند و به مخالفت خواص که منافع خود را در خطر مى دیدند اعتنا نکنند. این همان چیزى است که امروز به دموکراسى مردمى یا دموکراسى دینى یا مردم سالارى دینى از آن یاد مى شود، هرچند گاهى تنها به الفاظ قناعت مى کنند و به واقعیات توجه ندارند. و در واقع مفهومى قدیمى است که در قالب الفاظ جدید ریخته شده است. البته امروزه نوعى شیطنت بسیار مرموزى از سوى این گروه خاص به کار گرفته مى شود که با سلطه بر رسانه هاى جمعى سعى مى کنند را فریب و به اصطلاح شستشوى مغزى بدهند به گونه اى که تصور شود خواسته هاى آنها همان است که توده هاى مردم مى خواهند، هرچند با کمى دقت مى توان به شگرد آنها پى برد. گاه به شیوه دیگرى متوسل مى شوند و آن اینکه وسایل هوسرانى و لذات بى قید و شرط جسمانى را در اختیار توده هاى مردم قرار مى دهند و آنها را بدین وسیله مى سازند تا از آنچه در جامعه مى گذرد بى خبر بمانند. اگر آگاهانِ باهدف و مؤمن، آنها را هوشیار سازند تا در این دام ها نیفتند به یقین قیامى خواهند کرد که تومار زندگى این زالو صفتان را در هم بپیچد. از آنجا که این مسأله داراى اهمّیّت زیادى است، امام(علیه السلام) در ادامه این سخن به شرح بیشترى پرداخته و انگشت روى جزئیات مسأله مى گذارد و صفات آن گروه از خواص و همچنین ویژگى هاى توده هاى زحمت کش جامعه را به تفصیل برمى شمارد. نخست به سراغ صفات نکوهیده خواص از خود راضى مى رود و هفت ویژگى براى آنها ذکر مى کند. در اوّلین و دومین صفت مى فرماید: «و (بدان که) هیچ کَس از رعایا از نظر هزینه هاى زندگى در حالت آرامش و صلح، بر والى سنگین تر و به هنگام بروز مشکلات، کم یارى تر از خواص (از خود راضى و پر توقع) نیست»; (وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِیَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِی مَؤُونَةً فِی الرَّخَاءِ، وَ أَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِی الْبَلاَءِ). آنها از والى توقعات بسیار و خواسته هاى بى شمار دارند و کیسه هایى براى منافع خود دوخته اند که به این آسانى پر نمى شود و به عکس به هنگام بروز مشکلات خود را کنار مى کشند و چنین مى پندارند که حفظ کشور و ایثار و فداکارى در راه آن بر عهده توده هاى مردم است; آنها قشر ممتازى هستند که فقط باید نظارت کنند و نظر دهند.
در سومین صفت مى فرماید: «آنها در برابر انصاف (و رعایت حقوق مساوى بین شهروندان) از همه ناخشنودترند»; (وَ أَکْرَهَ لِلاِْنْصَافِ)؛ زیرا خود را قشر ممتازى مى دانند که نباید با دیگران در هیچ برنامه اى در یک صف قرار گیرند. در چهارمین وصف مى افزاید: «و به هنگام درخواست (چیزى از حکومت) از همه اصرار کننده ترند»; (وَ أَسْأَلَ بِالاِْلْحَافِ(۳))، زیرا خود را طلبکار مى دانند و اضافه بر این به زمامداران نزدیکند و مى توانند خواسته خود را مکرر در مکرر عنوان کنند. به خلاف توده هاى مردم که خواسته هاى خود را با اصرار بسیار کمترى همراه مى سازند و اصولا دسترسى چندانى به حاکمان ندارند. در پنجمین و ششمین وصف مى فرماید: «و در برابر عطا و بخشش کم سپاس ترند و به هنگام منع (از خواسته هایشان) دیرتر پذیراى عذر مى شوند»; (وَ أَقَلَّ شُکْراً عِنْدَ الاِْعْطَاءِ، وَ أَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ)، چرا که عطا و بخشش را خدمتى از ناحیه حاکم نمى بینند، بلکه اداى دین مى شمرند و در برابر اداى دین نیازى به سپاسگزارى نمى بینند. آنها غالباً چنین مى پندارند که اگر حمایت و نظارتشان بر امر حکومت نباشد، حکومت نمى تواند به حیات خود ادامه دهد؛ بنابراین آنها حق حیات بر حکومت دارند و هرچه به آنها داده شود کم است. نیز به همین دلیل اگر خواسته هاى آنها تأمین نشود کمتر حاضرند عذرى را بپذیرند و تمام عذرها را در این زمینه ناموجه مى بینند و گاه عذر بدتر از گناه. در هفتمین و آخرین ویژگى مى فرماید: «و به هنگام رویارویى با مشکلاتِ روزگار صبر و استقامت آنها از همه کمتر است»; (وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ(۴) الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ)؛ زیرا آنها در ناز و نعمت پرورش یافته و کمتر با مشکلات روبه رو بوده و هرگز ورزیده و آبدیده نشده اند؛ بر عکس توده هاى زحمت کش جامعه که در لابه لاى مشکلات پرورش مى یابند و در کوره حوادث قرار مى گیرند و همچون فولادى آبدیده محکم مى شوند. به راستى ترسیمى از این بهتر و گویاتر و شفاف تر درباره این گروهِ اندک از خودراضى و خودبرتربین پیدا نمى شود و مى دانیم تمام این صفات ناشى از توهماتى است که درباره امتیازات ذاتى خود و نیاز حکومت به آنها و برترى بر توده هاى مردم دارند. این اوهام و خیالات، آنها را به این مسیرهاى نادرست مى کشاند. اما ویژگى هاى توده هاى زحمت کش جامعه و به تعبیر امام(علیه السلام) عامه در سه چیز خلاصه شده است; مى فرماید: «و (بدان) ستون دین و شکل دهنده جمعیت مسلمانان و نیروى دفاعى در برابر دشمنان، تنها توده ملت هستند؛ بنابراین گوش به سوى آنها فرا ده و توجّه به آنها داشته باش»; (وَ إِنَّمَا عِمَادُ الدِّینِ، وَ جِمَاعُ(۵)الْمُسْلِمِینَ، وَ الْعُدَّةُ لِلاَْعْدَاءِ، الْعَامَّةُ مِنَ الاُْمَّةِ، فَلْیَکُنْ صِغْوُکَ(۶) لَهُمْ، وَ مَیْلُکَ مَعَهُمْ). چه تعبیرات زنده و پرمعنایى. به یقین اگر حمایت عامه مردم نباشد اصول و فروع دین به فراموشى سپرده مى شود و جامعه مسلمانان از هم گسسته مى گردد و در برابر هجوم دشمنان، مدافعى نخواهد بود. به همین دلیل، حکومت باید به اقلیت پرادعاى بى اثر بى اعتنا باشد و تمام توجّه خود را به کسانى معطوف دارد که شکوفایى و پیشرفت و بقاى دین و دنیا از آنهاست. از مجموع عبارات امام(علیه السلام) در این فراز از عهدنامه استفاده مى شود که توده هاى زحمت کش مردم ده ویژگى دارند که سه ویژگى آن در ذیل گفته شده و هفت وصف دیگر با اشاره به هنگام بیان صفات نکوهیده خواص از خودراضى بیان شده و آن به شرح زیر است: ۱. هزینه آنها به هنگام ، بر والى سبک است. ۲. یارى و کمک آنها در مشکلات بسیار زیاد است. ۳. از انصاف و رعایت حقوق یکسان خشنودند. ۴. به هنگام تقاضاى چیزى از حوائج خود زیاد اصرار نمى‌ورزند. ۵. هنگامى که چیزى به آنها هدیه شود شکرگزارند. ۶. اگر مانعى براى پذیرفتن خواسته هاى آنها در کار باشد، عذرپذیرند. ۷. در برابر مشکلات روزگار شکیبایى و استقامت فراوان دارند. تعبیر به «جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ» اشاره به این است که توده هاى زحمت کش مردم رکن اصلى جامعه اسلامى اند و این همان چیزى است که در روایات دیگر به عنوان «سواد اعظم» از آن تعبیر شده است. به بیان دیگر اگر نفرات جامعه را از هم جدا حساب کنیم جامعه مفهوم نخواهد داشت; ولى اگر آنها را با پیوند با یکدیگر در نظر بگیریم ـ همانند ساختمانى که مصالح کوچک آن با ملاط محکمى به هم پیوسته است، جامعه مفهوم اصلى را پیدا مى کند و این امر تنها به وسیله همین توده هاى زحمت کش جامعه حاصل مى شود.
جمله «فَلْیَکُنْ صِغْوُکَ لَهُمْ، وَ مَیْلُکَ مَعَهُمْ» در واقع برگرفته از قرآن مجید است آنجا که خطاب به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مى فرماید: «(وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُریدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُریدُ زینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً); با کسانى باش که پروردگار خود را صبح و عصر مى خوانند و تنها رضاى او را مى طلبند; و هرگز براى زیورهاى دنیا چشمان خود را از آنها برمگیر و از کسانى که قلبشان را از یادمان غافل ساختیم و از هواى نفس پیروى کردند و کارشان افراطى است، اطاعت مکن».(۷) نه تنها پیغمبر اکرم (صلّی‌الله علیه وآله) مأمور بود این گروه را تکیه گاه خود قرار دهد، بلکه تمام انبیاى پیشین نیز چنین بودند. قرآن مجید درباره نوح پیغمبر مى گوید: «هنگامى که جوانان پاکدل به نوح ایمان آوردند و اطراف او را گرفتند، گروهى از ثروتمندان خودخواه به نوح ایراد کردند که اگر مى خواهى ما به تو ایمان آوریم باید این گروه را از دور خود دورسازی! و نوح مأمور شد به آنها چنین پاسخ گوید: «(وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذینَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ * وَ یا قَوْمِ مَنْ یَنْصُرُنی مِنَ اللهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ أَفَلا تَذَکَّرُونَ); و من کسانى را که ایمان آورده اند (به خاطر شما) از خود طرد نمى کنم، زیرا آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد (اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قیامت خصم من خواهند بود;) ولى شما را گروهى مى بینم که جهالت به خرج مى دهید. اى قوم من! چه کسى مرا در برابر (مجازات) خدا یارى مى دهد اگر آنها را طرد کنم؟! آیا متذکر نمى شوید».(۸) نکته : انواع حکومت ها بعضى از دانشمندان حکومت را در طول تاریخ بشر به چهار قسم تقسیم کرده اند: ۱. حکومت استبدادى و آن حکومتى است که یک فرد بر جامعه مسلّط مى شود و بدون هیچ قانونى اراده خود را بر آنها در هر چیز تحمیل مى کند (مانند حکومت رؤساى قبایل در تاریخ هاى دور گذشته). ۲. حکومت پادشاهى که در آن نیز حاکم فرد واحدى است; ولى قانون و نظامى براى خود مقرر داشته است. ۳. حکومت اشراف (آریستوکراسى) و آن حکومتى است که در آن گروهى از اشراف بر جامعه حکومت مى کنند. ۴. حکومت دموکراسى که ملت حاکم واقعى جامعه است و به همین دلیل از طریق انتخابات، نمایندگان خود را براى مسائل قانونى و اجرایى و قضایى برمى گزیند که گاه انتخابات بىواسطه است و گاه با واسطه. البته حکومت الهى; یعنى حکومت انبیا و امامان معصوم نیز جایگاه ویژه خود را دارد. آنان از طرف خداوند منصوب به این حکومتند و تمام خیر بندگان خدا را طالبند، هر چند آنها هم براى پیشرفت کار خود و جلب حمایت توده هاى مردم در بسیارى از مواقع از بیعتشان بهره مى گرفتند و با آن رسمیت بیشترى به حکومت خود مى بخشیدند. این معنا در حکومت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و امیرمؤمنان(علیه السلام)به خوبى دیده مى شود.   ____________ پاورقی : ۱ . «أوْسَط» از ريشه «وسط» به معناى ميان چيزى گرفته شده; ولى در اين گونه موارد مفهوم «بهترين» مى دهد؛ زيرا چيزى که در حد وسط و اعتدال است بهتر و کامل تر است. قرآن مجيد در سوره قلم آيه ۲۸ مى فرمايد: «(قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ); آنکه از همه عاقل تر بود گفت: آيا من به شما نگفتم چرا تسبيح خدا نمى گوييد» و در لسان العرب آمده است: «أوْسَطُ الشَّىْءِ أفْضَلُ الشَّىْءِ وَ خِيارِهِ». ۲ . «يُجْحِفُ» از ماده «اجحاف» و ريشه «جَحْف» بر وزن «جهل» در اصل به معناى کندن پوست چيزى است سپس به معناى به مشقت انداختن و بى اثر ساختن و خراب کردن آمده است. ۳ . «إلحاف» از ريشه «لحف» بر وزن «حرف» در اصل به معناى پوشاندن و ملافه کشيدن آمده سپس به معناى اصرار و پافشارى در چيزى به کار رفته است; گويا به قدرى اصرار مى کند که تمام وجود طرف را مى پوشاند. ۴ . «مُلِمّات» از ريشه «لَمّ» بر وزن «غم» به معناى جمع کردن گرفته شده سپس واژه ملمات به حوادث شديد و ناراحت کننده اطلاق شده گويى اين گونه حوادث تمام فکر انسان را جمع کرده و متوجه به خود مى سازد. ۵ . «جِماع» در اصل مصدر است و در اين گونه موارد به معناى وصفى به کار مى رود يعنى جامع بودن و جمع کردن. ۶ . «صِغْو» به معناى گرايش به چيزى داشتن است. «صَغو» به فتح و کسر صاد به گفته جمعى از محقّقان به يک معنا آمده است. ۷ . کهف، آيه ۲۸. ۸ . هود، آيه ۲۹ و ۳۰ ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| به پيشينيان بعضى از دعاها را مرحوم حاج در مفاتيح‌الجنان نياورده است. از آن مرد بزرگ پرسيدند: چرا چنين دعاهايى را نياورده‌ايد؟ فرمود: اگر همۀ دعاها را در مفاتيح بنويسم، مردم كتاب‌هاى دعاى قبلى را فراموش مى‌كنند و من براى اينكه نام علماى قبلى و آثارشان فراموش نشود، بعضى از دعاها را به كتاب‌هاى ديگر حواله داده‌ام. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| آمدن براى خدا، رفتن براى خدا براى يكى از علماى نجف مهمانى آمد. آيت‌اللّه دو اتاق داشت كه يكى آفتاب و ديگرى در سايه بود. هوا هم خيلى گرم🥵 بود و خانم آيت‌اللّه مريض و در اتاق سايه مشغول استراحت بود. آيت‌اللّه از خانم خواست به اتاق آفتاب☀️ برود. مهمان گفت: من مشتاق ديدار شما بودم و براى خدا به زيارت شما آمده‌ام. آيت‌اللّه گفت: اگر به خاطر خدا آمده‌اى به خاطر خدا هم برو، چون زن مريضم را در اتاق آفتاب گير نگه داشته‌ام. «اِذا قيلَ‌ لَكُمْ‌ ارْجعُوا فارْجعوا» | ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| هيچى به هيچى‌؟! يكى از دوستان طلبه مى‌گفت: رفته بودم . هرچه منبر مى‌رفتم كسى پول نمى‌داد. روزى به ميزبان گفتم: استاد ما در به ما گفته هرجا كه براى تبليغ مى‌رويد پول نگيريد. آيا به شما هم گفته پول ندهيد؟! گفت: نه. گفتم: حالا ما چيزى نمى‌گوئيم شما هم هيچى به هيچى! 😁 ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────