eitaa logo
📚📖 مطالعه
71 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
995 ویدیو
81 فایل
﷽ 📖 بهانه ای برای مطالعه و شنیدن . . . 📚 توفیق باشه هر روز صفحاتی از کتاب های استاد شهید مطهری را مطالعه خواهیم کرد... و برخی کتاب های دیگر ... https://eitaa.com/ghararemotalee/3627 در صورت تمایل عضو کانال اصلی شوید. @Mabaheeth
مشاهده در ایتا
دانلود
ترجمه : بايد دورترين رعايا نسبت به تو و مبغوض ترين آنها در نزد تو کسانى باشند که بيشتر در جستجوى عيوب مردمند؛ زيرا در (غالب) مردم عيوبى وجود دارد (که از نظرها پنهان است و) والى از همه سزاوارتر است که آنها را بپوشاند. بنابراين لازم است عيوبى را که بر تو پنهان است آشکار نسازى. وظيفه تو تنها اين است که آنچه را بر تو ظاهر گشته اصلاح کنى و آنچه از تو مخفى مانده خدا درباره آن داورى مى کند. تا آنجا که در توان دارى عيب پوشى کن تا خدا عيوب تو را که دوست دارى از رعيتت پنهان باشد، بپوشاند. عقده آنها را که کينه دارند (با برخورد خوب و محبّت آميز) بگشا و اسباب عداوت و دشمنى را درباره خود قطع نما. از آنچه براى تو روشن نيست کن و در تصديق سخن چينان شتاب مکن؛ زيرا سخن چين پيشه است، هرچند در لباس ناصحان ظاهر شود.
۱۷) عیب پوش باش امام(علیه السلام) در این بخش از عهدنامه عمدتاً درباره عیب پوشى والى نسبت به رعیت سخن مى گوید و تأکید میورزد که وظیفه او تنها مبارزه با عیوب ظاهر است و باید از تجسس و پرداختن عیوب باطن و از کسانى که او را تشویق به این کار مى کنند بپرهیزد. مى فرماید: «باید دورترین رعایا به تو و مبغوض ترین آنها در نزد تو کسانى باشند که بیشتر در جستجوى عیوب مردمند»; (وَلْیَکُنْ أَبْعَدَ رَعِیَّتِکَ مِنْکَ وَ أَشْنَأَهُمْ(۱) عِنْدَکَ، أَطْلَبُهُمْ لِمَعَایِبِ النَّاسِ). معمولاً در اطراف زمامداران، گروهى از عیب جویان حاضر مى شوند و براى تقرّب به والى و زمامدار، عیوب و خیانت هاى این و آن را شرح مى دهند، آبروى افراد را مى برند و ذهن والى را به آنها مشوب مى کنند و او را گرفتار سوء ظن نسبت به هرکس مى سازند. امام(علیه السلام) مى فرماید: باید این گروه را از خود دور کنى که مایه نابسامانى حکومتند; از یک سو ایجاد اختلاف در میان مردم مى کنند و از سویى دیگر رابطه زمامداران را با توده هاى ملت سُست مى سازند و از سوى سوم بذر بدبینى و سوء ظن را در همه جا مى پاشند. آرى باید چنان باشد که هیچ کَس تصور نکند با عیب جویى از این و آن به والى تقرب پیدا مى کند. سپس امام براى تأکید و تأیید این سخن به استدلال پرداخته مى افزاید: «زیرا در (غالب) مردم عیوبى وجود دارد (که از نظرها پنهان است و) والى از همه سزاوارتر است که آنها را بپوشاند، بنابراین لازم است عیوبى را که بر تو پنهان است آشکار نسازى»; ( فَإِنَّ فِی النَّاسِ عُیُوباً، الْوَالِی أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا، فَلاَ تَکْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْکَ مِنْهَا). در ادامه مى افزاید: «وظیفه تو تنها این است که آنچه را بر تو ظاهر گشته اصلاح کنى و آنچه از تو مخفى مانده است خدا درباره آن داورى مى کند»; (فَإِنَّمَا عَلَیْکَ تَطْهِیرُ مَا ظَهَرَ لَکَ وَ اللهُ یَحْکُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْکَ). (صلى الله علیه وآله) فرموده است: «لاَ یُبْلِغْنِی أَحَدٌ مِنْکُمْ عَنْ أَصْحَابِی شَیْئاً فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَخْرُجَ إِلَیْکُمْ وَأَنَا سَلِیمُ الصَّدْرِ; هیچ یک از شما عیوب (پنهانى) یاران مرا براى من نقل نکند؛ زیرا من دوست دارم به همه شما خوش بین باشم».(۲) آنچه امام(علیه السلام) در این بخش از سخنان خود بیان فرموده اشاره به این حقیقت دارد که بالاخره غالب مردم داراى نقاط ضعفى هستند که بر دیگران پوشیده است. اگر این نقاط ضعف آشکار گردد هم مردم به یکدیگر بدبین مى شوند و هم والى به آنها بدبین مى گردد و این بدبینى که در حدیث پیامبر نیز به آن اشاره شد، رشته اتحاد آنها را پاره مى کند و امکان همکارى صمیمانه آنها را به یکدیگر و همه را با والى سلب مى نماید. به همین دلیل قرآن مجید صریحا از تجسس و تفحص از عیوب پنهانى نهى کرده و مى فرماید: (وَلا تَجَسَّسوا).(۳) وظیفه والى آن است که اگر کسى پرده درى کند و آشکارا دست به کارهاى خلاف زند و عیوب خویش را جسورانه ظاهر نماید، به اصلاح آن از طرق مسالمت آمیز بپردازد و اگر از این راه موفق نشد شدت عمل به خرج دهد و حدود الهى را که در حکم جراحى لازم براى پیکر اجتماع است، اجرا کند. سپس امام(علیه السلام) براى تکمیل این سخن از راه دیگرى وارد مى شود و مى فرماید: «تا آنجا که در توان دارى عیب پوشى کن تا خدا عیوب تو را که دوست دارى از رعیتت پنهان باشد بپوشاند»; (فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ یَسْتُرِ اللهُ مِنْکَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِیَّتِکَ). اشاره به اینکه درباره دیگران عیب پوش باش تا خدا عیوب تو را مستور دارد. این پاداش الهى در دنیاست. در آخرت نیز پاداشى مهم تر و عالى تر در انتظار عیب پوشان است. در روایتى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «مَنْ سَتَرَ أَخاهُ فی فاحِشَة رَآها عَلَیْهِ سَتَرَهُ اللهُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ; کسى که کار بدى از برادر مسلمانش ببیند و آن را مستور دارد خداوند عیب او را در دنیا و آخرت مستور خواهد داشت».(۴) در حدیث دیگرى از همان حضرت مى خوانیم: «کَانَ بِالْمَدِینَةِ أَقْوَامٌ لَهُمْ عُیُوبٌ فَسَکَتُوا عَنْ عُیُوبِ النَّاسِ فَأَسْکَتَ اللهُ عَنْ عُیُوبِهِمُ النَّاسَ فَمَاتُوا وَ لاَ عُیُوبَ لَهُمْ عِنْدَ النَّاس; در مدینه گروه هایى بودند که عیوبى داشتند ولى عیوب دیگران را پوشاندند؛ خداوند هم عیوب آنها را از مردم پوشاند، لذا هنگامى که از دنیا رفتند مردم هیچ عیبى بر آنها نمى گرفتند».(۵)
سپس امام(علیه السلام) در ادامه چهار دستور دیگر در این بخش از عهدنامه به مالک اشتر مى دهد. نخست مى فرماید: «عقده آنها را که کینه دارند (با برخورد خوب و محبّت آمیز) بگشا»; (أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ کُلِّ حِقْد(۶)). ←روشن است که عوامل مختلفى ممکن است مردم را درباره والى کینه توز کند. والى باید بیدار و هشیار باشد و این کینه ها را که در سینه ها نهفته است با رفتار نیک و بزرگوارانه برطرف سازد و عقده گشایى کند. 💭 این احتمال نیز در تفسیر این جمله داده شده که کینه هاى درون خود را نسبت به مردم رها کند و اگر کسى کار خلافى کرد به دل نگیرد و فراموش کند. از قدیم گفته اند کارهاى خوبى را که مردم درباره شما مى کنند فراموش نکنید و به موقع جبران نمایید و کارهاى بد آنها را به فراموشى بسپارید و در مقام انتقام برنیایید; ولى معناى اوّل مناسب تر است. در دستور دوم مى افزاید: «و اسباب عداوت و دشمنى را درباره خود قطع کن»; (وَ اقْطَعْ عَنْکَ سَبَبَ کُلِّ وِتْر(۷))، زیرا مى دانیم عداوت ها معمولاً بى سبب نیست; یا نتیجه بدرفتارى است یا تضییع حقوق، یا خودبزرگ بینى و امثال آن. هنگامى که این اسباب قطع گردد دشمنى ها به دوستى مبدل مى شود. در سومین دستور مى فرماید: «از آنچه براى تو روشن نیست تغافل کن»; (وَ تَغَابَ(۸) عَنْ کُلِّ مَا لاَ یَضِحُ(۹) لَکَ). ← اشاره به اینکه اصرار بر جستجوگرى 🔍 در کار مردم نداشته باش و در جزئیات، خود را به فراموشکارى و تغافل بزن؛ زیرا پرداختن به جزئیات، انسان را از پرداختن به امور کلى و مهم بازمى دارد و به اختلافات و کینه ها و عداوت ها دامن مى زند. در چهارمین و آخرین دستور مى فرماید: «و در تصدیق سخن چینان شتاب مکن؛ زیرا سخن چین خیانت پیشه است، هرچند در لباس ناصحان ظاهر شود»; (وَ لاَ تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِیقِ سَاع(۱۰) فَإِنَّ السَّاعِیَ غَاشٌّ(۱۱)، وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِینَ). مى دانیم سخن چین کسى است که با خبر رسانى درست و نادرست در میان افراد آنها را به جان هم مى اندازد و بذر عداوت را در سرزمین سینه ها مى پاشد. از قدیم گفته اند: میان دو کَس جنگ چون آتش است سخن چین بدبخت هیزم کش است. به عکس، اسلام اجازه مى دهد براى صلح دادن افراد حتى دروغ بر زبان جارى کنند و به تعبیر دیگر آب بر آن آتش🔥 بریزند نه آنکه هیزمى بر آن بیافزایند. در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «أَ لاَ أُنَبِّئُکُمْ بِشِرَارِکُمْ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللهِ قَالَ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الاَْحِبَّةِ الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِبَ; آیا به شما شرورترین مردم را معرفى کنم؟ عرض کردند آرى یا رسول الله. فرمود: آنها سخن چینانى هستند که در میان دوستان جدایى مى افکنند و پاکان را متهم به عیوب مى سازند».(۱۲) نکته موارد عیب پوشى و موارد اطلاع رسانى ⁉️ با مطالعه آنچه امام(علیه السلام) در این بخش در مورد عیب پوشى والیان و طرد عیب جویان و سخن چینان بیان فرموده، این سؤال مطرح مى شود که چرا پیغمبر اکرم صلّی‌الله علیه السلام و شخص امام امیرالمؤمنین علیه‌السلام، عیون و خبرچینانى داشتند که در اقصی نقاط بلاد اسلام خبرهاى آشکار و پنهانى امرا و کارگزاران و والیان را به آنها مى رساندند. آیا این کار بر خلاف عیب پوشى نیست؟ اضافه بر این در دستورات اسلام آمده است که اگر کسى با شما درباره شخصى مشورت کند چنانچه عیوبى پنهانى از او سراغ دارید براى او بازگو کنید و آن را از مسأله غیبت مستثنا دانسته اند. ✅ پاسخ این سؤال چندان پوشیده نیست؛ زیرا سخن از عیب پوشى درباره عیوب خصوصى و شخصى است که در سرنوشت جامعه تأثیر ندارد یا تأثیر بسیار کمى دارد; ولى هنگامى که پاى مصالح جامعه و نظام کشور اسلام به میان مى آید و سخن از توطئه ها و افشاى آنها در میان باشد، حکم دیگرى دارد. به یقین باید تحقیق و تجسس کرد و خبررسانى داشت مبادا به سبب آن ضرر و زیان گسترده اى دامان گروهى را بگیرد و گاه خون هایى ریخته شود و اموال و اعراضى بر باد رود. اینجا جاى عیب پوشى و ستّاریت نیست. همچنین هرگاه مسلمانى مى خواهد به کارى اقدام کند خواه مربوط به ازدواج باشد یا شراکت در امر تجارت، یا انتخاب شخصى براى کارمندى و معاونت و در این باره از شخص مطلعى تحقیق کند و به مشورت با او بنشیند، پنهان کردن امورى که تأثیر در آن امر دارد نوعى خیانت است و شخصى که طرف مشورت واقع مى شود حق ندارد در این امر با کتمان عیوب خیانت کند. 💡 به این ترتیب حد فاصل میان عیب پوشى و خبررسانى در امور اجتماعى و در مقام مشورت روشن مى شود.
پاورقی : ۱ . «أشْنأهم» از ريشه «شَنْأ» بر وزن «شمع» به معناى کينه و عداوت گرفته شده است. ۲ . بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۳۰. ۳ . حجرات، آيه ۱۲. ۴ . کنزالعمال، ح ۶۳۹۲. ۵ . بحارالانوار، ج ۷۲، ۲۱۳، ح ۴. ۶ . «حِقْد» به معناى کينه و عداوتى است که در قلب نهفته شده و در انتظار فرصت براى ظهور و بروز است. ۷ . «وِتْر» بر وزن «فکر» و «وَتْر» بر وزن «سطر» هر دو به معناى مفرد و تنها بودن است. از آنجا که هرگاه کسى کشته شود بازماندگان او تنها مى مانند و طبعاً کينه او را به دل مى گيرند اين واژه به معناى کينه و عداوت نيز به کار مى رود و در جمله بالا همين معنا مراد است. ۸ . «تَغابَ» فعل امر است از ريشه «تغابى» به معناى تغافل از ماده «غِباوَة» به معناى جهل و بى خبرى گرفته شده گويى کسى که خود را به فراموشى و تغافل مى زند از آن امر، جاهل و بى خبر است. ۹ . «يضح» از ريشه «وضوح» به معناى روشن شدن چيزى است. ۱۰ . «سَاع» از ريشه «سعى» در اصل به معناى هرگونه تلاش و کوشش است; ولى در اين گونه موارد به کسى گفته مى شود که سعى در سخن چينى و عيب جويى افراد دارد. ۱۱ . «غاشّ» به معناى خائن و بدخواه است از ريشه «غِشّ» به معناى و بدخواهى گرفته شده است. ۱۲ . کافى، ج ۲، ص ۳۶۹، ح ۱. ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسئله‌ی مهمی که خیلیا حواسشون بهش نیست! طرفدار فرصت‌ دادنه... برای جبران‌کردن... آدمی که حس می‌کنه آبروش رفته، خیلی سخت می‌تونه انگیزه‌ای برای تغییر پیدا کنه... البته وقتی این فرصت‌دادن به یه نفر، باعث متضرر شدن افراد دیگه‌‌ای بشه، اوضاع فرق می‌کنه... ‌ ‌╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| اينهم تصادف بود؟! در زمان قديم - در حدود ٤٠ سال قبل - رئيس اداره فرهنگ كاشان براى بازديد از مدرسه‌اى راهى روستا شد. به محض اينكه مدير مدرسه سر و كله رئيس را ديد، دست پاچه و هاج و واج شد. رئيس، وارد كلاس شد. ديد معلّم نيست، مدير گفت: جنابِ رئيس اين اتّفاقى است. رئيس شروع كرد به سؤال كردن از بچه‌ها، از اتّفاق يكى از بچه‌هاى تنبل را صدا زد. مدير مدرسه پيش خود گفت: اينهم از شانس بد من! تا رئيس رويش را برگرداند، مدير مدرسه به بچه تنبل گفت: بنشين و به يكى از شاگردان زرنگ گفت: بلند شو. رئيس برگشت و گفت: ببينم كى به تو گفت بلند شوى‌؟ شاگرد گفت: آقاى مدير. رئيس فرهنگ رو كرد به مدير مدرسه و گفت: آقاى مدير! اينهم تصادفى بود؟! چه خوب است انسان وقتى تقصيرى دارد به جاى توجيه، اقرار كند؛ زيرا اقرار به خطا، نشانۀ جوانمردى است. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| كيفر مسخره كردن شخصى بود كه در گفتن « ولاالضالين » داشت و در نماز بعد از « غير المغضوب عليهم » مى‌گفت: ولاالض‍‌، ولاالض‍‌، ولاالض‍‌ شخص ديگرى كه پشت سرش بود او را مسخره كرده مى‌گفت: مرض، مرض، مرض. ديرى نگذشت كه مسخره كننده به همين بلا مبتلا شد و در همين كلمه در نماز دچار وسواس شد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| تقليد از چه چيزى شخصى بعد از ناهار مقيّد بود بخوابد. از او سؤال شد چطور شد شما بعداز ناهار مى‌خوابى‌؟ گفت: شنيده‌ام كه امام بعد از ناهار مى‌خوابيدند. گفتم: چطور شما فقط‍‌ از خواب امام، مى‌كنى‌؟ چرا امام را نمى‌بينى‌؟ ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| مصداق برادرى اسلامى مى‌فرمود: در حجره چند تا طلبه بوديم و هرچه پول داشتيم زير فرش مى‌گذاشتيم و مى‌گفتيم: هركه هرچه نياز دارد بردارد و خرج كند. اصلاً نمى‌پرسيديم اين پول مال كه بود؟ و چه مقدار برداشته مى‌شود؟ بايد برسيم به آنجايى كه همه با هم يكى باشيم. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| ابتكار از علامه محمدتقى جعفرى قدس سره پرسيدم: چطور شما از بين اين همه كتاب مثل قرآن و نهج‌البلاغه و صحيفه سجاديه، شرح بر مثنوى را نوشتيد. ايشان فرمودند: من فكر كردم چكار كنم كه مطالب و معارف اسلامى به ساير كشورها هم صادر و به گوش ديگران برسد، ديدم يكى از مهم‌ترين آثار ادبى كه در دنيا و مجالس و محافل و كتابخانه‌ها جاى خود را باز كرده، كتاب است كه داراى معارف زيادى نيز هست. گفتم: من اگر بر اين كتاب شرح بنويسم و با استفاده از قرآن و روايات، معارف اسلام را بيان كنم، اين شرح در تمام دنيا كنار آن متن قرار خواهد گرفت. چون در كنار هر كتاب مرجعى شرح آن نيز لازم است و هر كَس به شرح مراجعه كند، به آن مطالب هم برخورد خواهد كرد. بعد ايشان فرمودند: البتّه از الآن تصميم گرفتم شرحى هم بر نهج‌البلاغه بنويسم و ديديم كه اينكار را هم كردند و در مجلّدات زيادى شرح بر نهج‌البلاغه نوشتند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| ناراحتى امام مقام معظم رهبرى فرمودند: زمان رياست جمهورى روزى خدمت امام قدس سره رسيدم ديدم خيلى ناراحت هستند. به ايشان عرض كردم شما ناراحت هستيد؟ ايشان سه دفعه فرمودند: بله خيلى ناراحتم، ... مرخص شدم و در اطاق ديگر مرحوم سيد احمد آقا را ديدم. گفتم: آقا امروز ناراحت هستند! گفت: بله چون يكى از اولياى خدا از دنيا رفته است. بعد متوجّه شدم آن ولىّ‌ خدا چند ماه قبل به من گفت: آقاى قرائتى! من عمرى براى نسل كهنه خوانده‌ام اگر بميرم و از من سؤال كنند كه براى نسل جوان چه كرده‌اى جوابى ندارم! من نيز براى نماز جماعت و هدايت و تبليغ نسل جوان مدرسه‌اى را به ايشان معرّفى كرده و ايشان مشغول شدند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| گريۀ مرجع پليس مخفى رژيم گذشته (ساواك)، براى جذب طلاب ضعيف‌الايمان دفترى در قم تأسيس كرده بود. روزى آيت‌اللّه العظمى گلپايگانى قدس سره قبل از شروع درس قدرى گريه كردند. (من هم آن روز در درس حاضر بودم.) طلبه‌ها گيج شده بودند كه راز گريۀ آقا چيست‌؟ آقا لب به سخن گشود و فرمودند: شنيده‌ام چند نفر آخوند پول گرفته و خود را به رژيم شاه فروخته‌اند! من اعلام مى‌كنم، هر طلبه‌اى كه پول طاغوت را گرفت و رفت، نگويد رفتم، بلكه بگويد: من قابل نبودم و عليه السلام مرا از بيرون انداخت. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| السلام عليك يا مظلوم از خاطرات جالبى كه از حوزه نجف به ياد دارم، چگونگى به زيارت آمدن مرحوم صاحب كتاب الغدير بود. وقتى آن مرد بزرگ به حرم حضرت امير عليه السلام مى‌آمد، كنار ضريح مى‌ايستاد و مى‌گفت: « السلام عليك يا مظلوم » و زار زار گريه مى‌كرد. علیه‌السلام ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| تربيت اسلامى در نجف بودم كه مرحوم شيخ عباسعلى اسلامى (بنيانگذار مدارس تعليمات اسلامى در ايران) به نجف آمدند و قصه‌اى را تعريف كردند بسيار آموزنده، ايشان فرمودند: من مسئول مدارس اسلامى هستم، يك نفر غيرمسلمان به من مراجعه كرده و مقدارى پول به من داد تا خرج مدرسه كنم. گفتم: مدرسه ما فقط‍‌ دانش آموز مسلمان مى‌پذيرد. انگيزۀ شما از كمك به اين مدرسه چيست‌؟ گفت: درست است كه من غيرمسلمانم؛ امّا بچه‌هايى كه در همسايگى ما زندگى مى‌كنند و به مدرسه شما مى‌آيند، به قدرى با و مؤدّب هستند كه در بچه‌هاى من هم اثر گذاشته‌اند. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| سيّد جمال در اروپا سيّد جمال‌الدين اسدآبادى در اروپا به مجلس مهمانى دعوت شده بود. همه با قاشق و چنگال 🍽️ غذا مى‌خوردند؛ امّا ايشان آستين را بالا زده دست‌هايش را خوب شست و شروع كرد با دست غذا خوردن. اروپائيان خنديدند. ايشان گفت: نخنديد، من مى‌دانم دست‌هايم را چگونه شسته‌ام؛ امّا شما نمى‌دانيد اين قاشق‌ها 🥄را چگونه شسته‌اند! ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| كرامتى از امام به سر يكى از برادران رزمنده تركشى اصابت كرده بود و پزشكان از بهبودى او قطع اميد كرده بودند. بعضى از دوستان گفتند او را نزد امام ببريد تا ايشان دعايى بفرمايند شايد فرجى حاصل شود. وقتى خدمت امام رسيدند، ايشان با محبّت خاصى كه به رزمندگان داشتند به چند حبّه قند دعائى خواندند. قند متبرّك شده را به برادر مجروح دادند، يكباره حالش عوض شد و رو به بهبودى نهاد. هنگامى كه پزشكان دوباره او را معاينه كردند گفتند: اين به معجزه بيشتر شبيه است. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| خندۀ شهيد ايام نوروزى خدا توفيق داد در جبهه بودم. زيبائى را دربارۀ پدر دو شهيد شنيدم كه مى‌گفتند: وقتى پسر دوّمش را در قبر گذاشته‌اند، شهيد خنديده است. 📞 تلفن كرده و به ملاقات آن پدر بزرگوار رفتيم. او مى‌گفت: پسرم چهار سال در جبهه بود تا اينكه در عمليات والفجر ٨ به شهادت رسيد. دوستانش از زمان شهادت تا سردخانه و قبل از دفن عكس‌هايى از او گرفته بودند. او عكس‌ها را به ما نشان داد و ادامه داد: وقتى را در قبر گذاشتيم، ديديم مى‌خندد، اين هم عكسش! مدّتى گذشت، وصيت‌نامه او را پيدا كرديم، نوشته بود: آرزو دارم وقتى مرا در قبر گذاشتند بخندم! و بدين گونه او به آرزويش رسيد. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| واليبال قبل از عمليات از صحنه‌هاى عجيبى كه در ديدم، اين بود كه گروهى در آستانه عمليات و رفتن به خط‍‌ مقدم بودند. به آنان خبر دادند: براى انتقال شما ٤٠ دقيقۀ ديگر ماشين مى‌آيد. آنان گفتند پس مى‌توانيم يك دست واليبال بازى كنيم. توپ را برداشتند و شروع به بازى كردند و من متعجّب بودم كه اينها چه عجيبى دارند!! ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| نعمت‌هاى سياسى در سفرى كه به يكى از كشورهاى اسلامى داشتم، جوانى به من گفت: ما در اينجا فقط‍‌ حق داريم در اذان بگوئيم. اگر ممكن است دولت ايران از دولت ما بخواهد كه اجازه دهند ما مسلمانان، بيرون از مسجد هم اللّه اكبر بگوئيم! آنگاه از من پرسيد: راست است كه در ايران در خيابان‌ها نمازجمعه مى‌خوانند؟ گفتم: بله. گفت: شما در نور هستيد و ما در ظلمت. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────
| آوازۀ روح اللّه در آفريقا مردى آفريقايى كه پى در پى بچه‌هايش مى‌مردند، آرزو داشت صاحب فرزندى شود، تا اينكه خداوند به او فرزندى داد. روزى كه فرزندش به دنيا آمد اتّفاقاً راديو را روشن كرد نام روح اللّه خمينى را شنيد، گفت: نام بچه‌ام را روح‌اللّه گذاشتم. به لطف خدا، فرزند زنده ماند. او پس از چندى همۀ مرغ و خروس‌هاى خانه را جمع كرده به سفارت ايران آورد و به سفير گفت: مى‌خواهم اينها را براى امام خمينى بفرستم. چون با نام گذارى او بر فرزندم، خداوند عنايت ويژه‌اى به من نموده است. ╭─────๛- - - 📖 ┅╮ │📚 @ghararemotalee ╰───────────