11.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 « پول های کثیف » 💰🤑
بعد از دیدن این فیلم، از شنیدن جداشدن هیچ کَس از قافله انقلاب اسلامی، تعجب نخواهیم کرد!
🎙آقای حامد نیازی
_______________
عبیدالله بن عباس کسی است که مشوق مردم و اصلی ترین فرمانده امام بود که حضرت او را با لشکری ۱۲ هزار نفری به مواجهه معاویه فرستاد.
با پیشنهاد یک میلیون درهم 🤑 با چهار هزار نفر به معاویه پناهنده شد.
نه دین و باورهای دینی مانع شد
نه افتخارات قومی و قبیلهای
نه خویشاوندی با رسول خدا
نه قرابت و بیعتش با امام
نه ترس از خدا
نه ترس از زبان مردم
نه ترس از قضاوت تاریخ
#روشنگری | #بصیرت
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
۱.
مواد قرارداد 📝
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
🧾 حال من مقداری از مواد قرارداد را برایتان می خوانم تا ببینید وضع قرارداد چگونه بوده است.
مواد قرارداد را به این شكل نوشته اند:
1. «حكومت به معاویه واگذار می شود [1]بدین شرط كه به كتاب خدا و سنت پیغمبر و سیره ی خلفای شایسته عمل كند. » .
[در اینجا لازم است مطلبی را عرض كنم: ] امیرالمؤمنین علیهالسلام یك منطقی دارد و آن منطق این است كه می گوید: به خاطر اینكه خودم خلیفه باشم یا دیگری، با اینكه خلافت حق من است قیام نمی كنم، آن وظیفه ی مردم است. من آن وقت قیام می كنم كه آن كسی كه خلافت را بر عهده گرفته است كارها را از مجرا خارج كرده باشد. در #نهج_البلاغه است: «وَاللّهِ لاَُسَلِّمَنَّ ما سَلِمَتْ اُمورُ الْمُسْلِمینَ وَ لَمْ یَكُن فیها جَوْرٌ اِلاّ عَلَیَّ خاصَّةً» [2] یعنی مادامی كه ظلم فقط بر شخص من است كه حق مرا از من گرفته اند و منهای این سایر كارها در مجرای خودش است، من تسلیمم؛ من آن وقت قیام می كنم كه كارهای مسلمین از مجرا خارج شده باشد.
این ماده ی قرارداد این است [و در واقع ] امام حسن علیهالسلام اینچنین قرارداد می بندد:
مادامی كه ظلم فقط به من است و مرا از حق خودم محروم كرده اند ولی آن غاصب متعهد است كه امور مسلمین را در مجرای صحیح اداره كند، من به این شرط حاضرم كنار بروم.
2. «پس از معاویه حكومت متعلق به حسن است و اگر برای او حادثه ای پیش آمد متعلق به حسین. » این جمله مفهومش این است كه این صلح یك مدت موقتی دارد، نه اینكه [امام حسن ] گفت دیگر ما گذشتیم و رفتیم، این تو و این خلافت، تا هر وقت هر كار می خواهی بكن؛ نه، «تا معاویه هست» ، این صلح تا زمان معاویه است، شامل بعد از زمان معاویه نمی شود، پس معاویه حق ندارد برای بعد از زمان خودش توطئه ای بچیند: «و معاویه حق ندارد كسی را به جانشینی خود انتخاب كند. »
3. معاویه در شام لعن و ناسزای به امیرالمؤمنین علیهالسلام را رسم كرده بود. این را در متن صلحنامه قید كردند كه باید این عمل زشت موقوف باشد: «معاویه باید ناسزا به امیرالمؤمنین علیهالسلام و لعنت بر او را در نمازها ترك كند و علی را جز به نیكی یاد ننماید» كه این را هم معاویه تعهد و امضا كرد. اینها روی علی تبلیغ می كردند، می گفتند علی را ما به این دلیل لعنت می كنیم كه- العیاذباللّه- او از دین اسلام خارج شده بود. آدمی كه اینجا امضا می دهد، لااقل این مقدار اتمام حجت بر او شده كه تو اگر علی را یك آدمی می خوانی كه واقعاً مستحق لعن است پس چرا متعهد می شوی كه او را جز به نیكی یاد نكنی، و اگر مستحق لعن نیست و آن طور كه متعهد شده ای درست است پس چرا این طور عمل می كنی؟ ! كه بعد، این را هم زیر پا گذاشت و تا نود سال این كار ادامه پیدا كرد.
۲.
4. «بیت المال كوفه كه موجودی آن پنج میلیون درهم است مستثنی است و «تسلیم حكومت» شامل آن نمی شود و معاویه باید هر سالی دو میلیون درهم برای حسن بفرستد.» این قید را كرده بودند برای همین كه می خواستند نیاز شیعیان را از دستگاه حكومت معاویه رفع كنند كه اینها مجبور نباشند و بدانند اگر نیازی داشته باشند می شود خود امام حسن و امام حسین علیهماالسلام مرتفع كنند. «و بنی هاشم را از بخششها و هدیه ها بر بنی امیه امتیاز دهد و یك میلیون درهم در میان بازماندگان شهدایی كه در كنار امیرالمؤمنین علیهالسلام در جنگهای جمل و صفّین كشته شده اند تقسیم كند و اینها همه باید از محل خراج «دارابجرد» تأدیه شود. » دارابجرد در اطراف شیراز است كه خراج و مالیات این نقطه را به بنی هاشم اختصاص دادند.
5. «مردم در هر گوشه از زمینهای خدا (شام یا عراق یا یمن و یا حجاز) باید در امن و امان باشند و سیاهپوست و سرخپوست از امنیت برخوردار باشند و معاویه باید لغزشهای آنان را نادیده بگیرد. » مقصود كینه توزی هایی است كه به گذشته مربوط می شود، چون اینها اغلب كسانی بوده اند كه در گذشته با معاویه در صفّین جنگیده اند. «و هیچ كَس را بر خطاهای گذشته اش مؤاخذه نكند و مردم عراق را به كینه های گذشته نگیرد. اصحاب علی در هر نقطه ای كه هستند در امن و امان باشند و كسی از شیعیان علی مورد آزار واقع نشود و یاران علی بر جان و مال و ناموس و فرزندانشان بیمناك نباشند و كسی ایشان را تعقیب نكند و صدمه ای بر آنان وارد نسازد و حق هر حقداری بدو برسد و هر آنچه در دست اصحاب علی است از آنان باز گرفته نشود. به قصد جان حسن بن علی و برادرش حسین و هیچیك از اهل بیت رسول خدا توطئه ای در نهان و آشكار چیده نشود. »
← این مواد، مخصوصاً ماده ی 5 و ماده ی 3 كه مسأله ی لعن امیرالمؤمنین علیهالسلام است، اگرچه از همان شرط اول تأمین شده (زیرا وقتی كه او متعهد می شود كه به كتاب خدا و سنت پیغمبر و سیره ی خلفای راشدین
عمل كند، طبعاً اینها در آن مستتر است) ولی معذلك اینها را كه می دانستند مورد توجه خاص معاویه است و بر خلاف عمل می كند، برای اینكه بعدها هیچ گونه تأویل و توجیهی در خصوص این كارها به كار نبرد، به طور خصوصی در مواد قرارداد گنجاندند.
«و در هیچیك از آفاق عالم اسلام ارعاب و تهدیدی نسبت به آنان انجام نگیرد. »
← خواستند نشان بدهند كه ما از حالا به روش تو بدبین هستیم.
اینها بود مجموع مواد این قرارداد. معاویه نماینده ای داشت به نام عبد اللّه بن عامر. او را با نامه ای كه زیر آن را امضا كرده بود فرستاد نزد امام حسن علیهالسلام و گفت:
شرایط همه همان است كه تو می گویی؛ هرچه تو در آن صلحنامه بگنجانی من آن را قبول دارم.
امام حسن علیهالسلام هم این شرایط را در صلحنامه گنجانید.
بعد هم معاویه با قسمهای خیلی زیادی كه من خدا و پیغمبر را ضامن قرار می دهم، اگر چنین نكنم چنان، اگر چنین نكنم چنان، همه ی این شرایط را گفت و این قرارداد را امضا كردند.
بنابراین به نظر نمی رسد كه در صلح امام حسن علیه السلام، در آن شرایطی كه امام حسن علیهالسلام می زیست ایرادی باشد؛ و مقایسه كردن میان صلح امام حسن علیهالسلام در مسند خلافت با قیام امام حسین علیهالسلام به عنوان یك معترض، با اینهمه اختلافات دیگری كه عرض كردم، مقایسه ی صحیحی نیست؛ یعنی به نظر این جور می رسد كه اگر امام حسن علیهالسلام در آن وقت نبود و بعد از شهادت امیرالمؤمنین علیهالسلام امام حسین علیهالسلام خلیفه شده بود، قرارداد صلح امضا می كرد، و اگر امام حسن علیهالسلام تا بعد از معاویه زنده بود، مثل امام حسین علیهالسلام قیام می كرد، چون شرایط مختلف بوده است.
____________
[1] تعبیر اینجا «حكومت» است كه این، تعبیر فارسی آن است ولی عبارت عربی «تسلیم امر» است، یعنی كار به او واگذار می شود.
[2] نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ی 74.
╭═══════ ๛ - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -
هدایت شده از مباحث
45.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 #امام_حسن علیه السلام، احیاءکننده نهضت اسلام
🎞 روایت دیده نشدهای از حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدظله العالی درباره دوران مبارزات #امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
Farsi.Khamenei.ir
╭──────๛- - - - - ┅╮
│🏴 @Mabaheeth 🥀
╰─────────────
۱.
پرسش و پاسخ
- اگر امیرالمؤمنین به جای امام حسن علیهالسلام می بود آیا صلح می كرد یا نه؟ حضرت علی می فرمود: من حاضر نیستم یك روز حكومت معاویه را تحمل كنم. چگونه امام حسن راضی به حكومت معاویه شد؟
استاد: این سؤال را كه اگر حضرت امیر در جای حضرت امام حسن بود صلح می كرد یا نه، به این شكل نمی شود جواب داد؛ بله، اگر شرایط حضرت علی مثل شرایط حضرت امام حسن می بود صلح می كرد، اگر بیم كشته شدنش در مسند خلافت می رفت. ولی می دانیم كه شرایط حضرت امیر با شرایط امام حسن خیلی متفاوت بود؛ یعنی این نابسامانیها در اواخر دوره ی حضرت امیر پیدا شد و لهذا جنگ صفّین هم جنگی بود كه در حال پیشرفت بود و اگر خوارج از داخل انشعاب نمی كردند مسلّم امیرالمؤمنین پیروز شده بود. در این جهت بحثی نیست.
و اما اینكه شما فرمودید چرا امیرالمؤمنین حاضر نیست یك روز حكومت معاویه را قبول كند ولی امام حسن حاضر می شود؟ شما ایندو را با همدیگر مخلوط می كنید. حضرت امیر حاضر نیست یك روز معاویه به عنوان نایب او و به عنوان منصوب از قِبَل او حكومت كند، ولی امام حسن كه نمی خواهد معاویه را نایب و جانشین خود قرار
دهد، بلكه می خواهد خود كنار برود. صلح امام حسن كنار رفتن است نه متعهد بودن. در متن این قرارداد هیچ اسمی از خلافت برده نشده، اسمی از امیرالمؤمنین برده نشده، اسمی از جانشین پیغمبر برده نشده؛ سخن این است كه ما كنار می رویم، كار به عهده ی او، ولی به شرط آنكه این كه شخصاً صلاحیت ندارد، كار را درست انجام دهد و متعهد شده كه درست عمل كند. پس ایندو خیلی تفاوت دارد.
امیرالمؤمنین گفت: من حاضر نیستم یك روز كسی مثل معاویه از طرف من نایب من در جایی باشد. امام حسن هم حاضر به چنین چیزی نبود، و شرایط صلح نیز شامل چنین چیزی نیست.
┅═┄⊰༻ ۲ ༺⊱┄═┅
- آیا امیرالمؤمنین راجع به چگونگی برخورد با معاویه، وصیتی به امام حسن كرده بودند؟
استاد: یادم نمی آید كه تا به حال برخورد كرده باشم در وصیتهای حضرت امیر كه چیزی راجع به این جهت گفته باشند، ولی ظاهراً وضع روشن بوده؛ اگر در متن تاریخ هم نمانده باشد وضع روشن بوده است.
امیرالمؤمنین خودش تا آخر طرفدار جنگ با معاویه بود و حتی همان اواخر هم كه وضع امیرالمؤمنین نابسامان بود، باز چیزی كه امیرالمؤمنین را ناراحت می داشت وضع معاویه بود و معتقد بود كه باید با معاویه جنگید تا او را از میان برد.
شهادت امیرالمؤمنین مانع جنگ جدید با معاویه شد.
آن خطبه ی معروفی كه در نهج البلاغه است كه حضرت مردم را دعوت به جهاد كرد و بعد، از اصحاب باوفایش كه در صفّین كشته شدند یاد كرد و فرمود: «اَیْنَ اِخْوانِیَ الَّذینَ رَكِبُوا الطَّریقَ وَ مَضَوْا عَلَی الْحَقِّ، اَیْنَ عَمّارٌ وَ اَیْنَ ابْنُ التَّیْهانِ وَ اَیْنَ ذُوالشَّهادَتَیْنِ؟ » [1]و بعد گریست، این خطابه را در نماز جمعه خواند، مردم را دعوت كرد كه حركت كنند؛ و نوشته اند هنوز جمعه ی دیگر نرسیده بود كه ضربت خورد و شهید شد. امام حسن هم در ابتدا تصمیم به جنگیدن با معاویه داشت، ولی آنچه كه از اصحابش ظهور و بروز كرد از عدم آمادگی و اختلافات داخلی، تصمیم امام حسن را از جنگ منصرف به صلح كرد؛ یعنی امام حسن دید این جنگیدن یك جنگیدن افتضاح آمیزی است، با این مردم جنگیدن افتضاح و رسوایی است. در «ساباط» اصحاب خودش آمدند با نیزه به پای او زدند.
یكی از امتیازات بزرگ جریان امام حسین این است كه امام حسین یك هسته ی نیرومند ایمانی به وجود آورد كه اینها در مقابل هرچه شداید بود مقاومت كردند.
تاریخ نمی نویسد كه یك نفر از اینها به لشكر دشمن رفته باشد، ولی تاریخ می نویسد كه عده ی زیادی از لشكر دشمن در همان وقایع عاشورا به اینها ملحق شدند؛ یعنی در اصحاب امام حسین كسی نبود كه ضعف نشان دهد مگر یك نفر (یا دو نفر) به نام ضحّاك بن عبد اللّه مشرقی كه از اول آمد به امام حسین گفت: من با شما می آیم ولی یك شرطی با شما دارم و آن این است كه تا وقتی كه احتمال بدهم وجود من به حال شما مفید است هستم، ولی از آن ساعتی كه بدانم دیگر ذرّه ای به حال شما نمی توانم مفید باشم مرخص شوم. با این شرط حاضر شد، امام هم قبول كرد. آمد و تا روز عاشورا و تا آن لحظات آخر بود، بعد آمد نزد امام و گفت: من طبق شرطی كه كردم الآن دیگر می توانم بروم، چون حس می كنم كه دیگر وجود من برای شما هیچ فایده ای ندارد. فرمود: می خواهی بروی برو. یك اسب 🐎 بسیار دونده ی عالی داشت، سوار این اسب 🏇🏻 شد و چند شلاّق محكم به آن زد كه اسب را به اصطلاح اجیر و آماده كرده باشد. اطراف محاصره بود. نقطه ای را در نظر گرفت. یكمرتبه به قلب لشكر دشمن زد ولی نه به قصد محاربه، به قصد اینكه لشكر را بشكافد و فرار كند. زد و خارج شد. عده ای تعقیبش كردند. نزدیك بود گرفتار شود. اتفاقاً در میان تعقیب كنندگان شخصی بود كه از آشنایان او بود، گفت: كاری به او نداشته باشید، او كه نمی خواهد بجنگد، می خواهد فرار كند. رهایش كردند، رفت.
ولی غیر از این، هیچ كَس ضعف نشان نداد.
اما اصحاب امام حسن علیه السلام ضعف و رسوایی نشان دادند.
[اگر حضرت صلح نمی كرد] یك كشته شدنی بود برای امام حسن علیهالسلام مقرون به رسوایی از طرف اصحاب خودش.
پس اینها با همدیگر تفاوت دارد.
غرض این است كه امیرالمؤمنین علیهالسلام باز هم تصمیم به جنگ داشت و امام حسن علیه السلام هم در ابتدا تصمیم به جنگ داشت ولی اموری كه از مردم كوفه ظهور و بروز كرد مانع شد كه امام به جنگ ادامه دهد. حتی امام لشكرش را به همان مقدار كمی هم كه آمدند، بیرون از شهر زد، گفت: بروید در نُخَیله ی كوفه. خودش هم خطبه خواند، مردم را دعوت كرد، و وقتی هم كه خطبه خواند یك نفر جواب مثبت نداد تا عدیّ بن حاتم
بلند شد و مردم را ملامت كرد و بعد گفت: من خودم كه راه افتادم، و خودش راه افتاد. یك هزار نفری هم داشت. بعد دیگران راه افتادند و بعد خود امام حسن علیه السلام راه افتاد رفت به نخلیه ی كوفه. ده روز آنجا بود. فقط چهار هزار نفر جمع شدند.
بار دوم حضرت آمد مردم را بسیج كرد. این بار جمعیت زیاد آمدند، ولی باز هم همان جا ضعف نشان دادند. به یك عده از رؤسایشان پول💰 دادند، شب فرار كردند و رفتند؛
یك عده به شكل دیگر و یك عده به شكل دیگر.
حضرت دید زمینه دیگر زمینه ی جنگیدن افتخارآمیز نیست.
٫┅═┄⊰༻ ۳ ༺⊱┄═┅
- اینكه فرمودید اگر امام حسن علیه السلام صلح نمی كرد تاریخ او را ملامت می كرد كه چرا با اینكه می توانستی شرایط خود را در صلحنامه بگنجانی این كار را نكردی، درست به نظر نمی رسد؛ زیرا مردم فرستادن كاغذ سفید امضا برای امام حسن علیه السلام را یك نیرنگ تلقی می كردند، چرا كه این كار بدین معنی است كه تو هرچه می خواهی بنویس، من كه حرفهای تو را قبول ندارم. معاویه را مردم در زمان حضرت امیر شناخته بودند. . .
استاد: اتفاقاً در آن سفید امضا معاویه می توانست نیرنگ دیگری به كار ببرد و آن این است كه ببیند شرایطی كه امام حسن علیه السلام می نویسد یك شرایط اسلامی است یا شرایط غیر اسلامی. چون معاویه از نظر وضع و موقعیت خودش- از نظر واقعیت هم همین طور- می خواست روشن شود كه امام حسن علیه السلام چه می خواهد (هم امام حسن علیهالسلام می خواست این كار بشود و هم معاویه) ؛ آیا شرایط او به نفع خودش است یا به نفع مسلمین؟ ما دیدیم همه ی شرایط به نفع مسلمین بود و غیر از این، امام حسن علیهالسلام نه می توانست بكند و نه می كرد. شما می گویید كه مردم این را نیرنگ تلقی می كردند.
اتفاقاً مردم می گفتند چه آدم خوبی است! [و به امام حسن علیهالسلام می گفتند] حرفهایت را بزن، ببینیم آخر تو چه می خواهی؟ آیا حرفت فقط این است كه من باید خلیفه باشم یا حرف دیگری داری؟ اگر حرف دیگری داری، این كه حاضر است كه واقعاً مسلمین را به سعادت برساند.
شما بعد فرمودید كه معاویه را مردم در زمان حضرت امیر شناخته بودند. اتفاقاً قضیه این طور است كه مردم معاویه را بد آدمی شناخته بودند و خوب حاكمی، و اینكه مردم كوفه سُست شدند یكی به همین خاطر بود؛ می گفتند درست است كه معاویه آدم بدی است ولی با رعیت خیلی خوب است، ببین با شامیها چگونه رفتار می كند! چقدر شامیها از او راضی هستند! آنهایی كه معاویه را شناخته بودند به این صورت شناخته بودند كه درست است كه آدم بدی است؛ اما حاكم خوبی است، اگر او حاكم شود هیچ فرقی میان مردم كوفه و غیر كوفه نخواهد گذاشت. مخصوصاً معروف شده بود به حلم و بردباری. معاویه یك حلم سیاسی ای داشت و مورخین به او عیب گرفته اند كه نتوانست حلم سیاسی خود را در مورد كوفه عملی كند، و اگر می كرد از نظر معنوی هم پیروز می شد. معاویه معروف بود به حلم سیاسی. مردم می رفتند به او فحش می دادند، می خندید و در آخر پول می داد و آنها را جلب می كرد. می گفتند برای حكومت بهتر از این دیگر نمی شود پیدا كرد، حالا آدم بدی است آدم بدی باشد. امام حسن علیهالسلام هم بر همین اساس [تصمیم به صلح گرفت، و گویی به مردم می گفت ] بسیار خوب، ما این آدم بد را آوردیم كه كارها را خوب انجام دهد، حال ببینید آن طور كه شما انتظار دارید كه این آدم بد كارها را خوب انجام دهد انجام خواهد داد یا انجام نخواهد داد. هرگز معاویه به عنوان یك حاكم جائر شناخته نشده بود؛ به عنوان یك مرد جاه طلب شناخته شده بود نه بیش از آن.
معاویه را واقعاً دوران صلح امام حسن علیهالسلام شناساند از نظر اینكه چگونه حاكمی است.
- آیا امام حسین علیهالسلام هم صلحنامه را امضا كرده اند یا خیر؟ و آیا ایشان به صلح امام حسن علیهالسلام اعتراضی داشته اند یا خیر؟
استاد: من جایی ندیده ام كه امام حسین علیهالسلام هم صلحنامه را امضا كرده باشد؛ از باب اینكه ضرورتی نداشته كه امام حسین علیهالسلام امضا كند، چون امام حسین علیهالسلام آن وقت به عنوان یك نفر تابع بود و تسلیم امام حسن علیهالسلام، و هرچه كه امام حسن علیهالسلام می كرد آن را قبول داشت و متعهد بود.
حتی یك عده ای كه با صلح امام حسن علیهالسلام مخالف بودند آمدند نزد امام حسین علیهالسلام كه ما این صلح را قبول نداریم، آیا بیاییم با تو بیعت كنیم؟ فرمود: نه، هرچه برادرم حسن كرده من تابع همان هستم.
از نظر تاریخ، مسلّم این است كه امام حسین علیهالسلام صددرصد تابع امام حسن علیهالسلام بود [2]، یعنی كوچكترین ابراز مخالفتی از امام حسین علیهالسلام نسبت به این صلح ابراز نشده، و دیده نشده كه جایی اعتراض كند كه من با این صلح موافق نیستم و بعد كه ببیند امام حسن علیهالسلام مصمم به صلح است تسلیم شود؛ نه، هیچ اعتراضی از او دیده نشده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه ی 182.
[2] از نظر تاریخ عرض می كنیم و الاّ از نظر امامت كه ما نمی توانیم تفكیك كنیم.
╭═══════๛ - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞️ پرتویی از زندگانی و نورانیت حضرت #امام_حسن_مجتبی علیه السلام
🎙 #شهید_مطهری
#امام_حسن علیهالسلام
╭═══════๛- - - ┅╮
│ 📚 @ghararemotalee
│📳 @Mabaheeth
╰๛- - - - -
🤔 چرا به #امام_حسن_مجتبی (علیه السلام) #کریم_اهل_بیت علیهمالسلام می گویند؟
#امام_حسن علیه السلام
╭───
│ 🌙 @Mabaheeth
╰──────────
هدایت شده از مباحث
24.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سخنرانی_تصویری
🎥 موضوع: فضائل #امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
🎤 حجتالاسلام والمسلمین #ناصری دام عزّه
🗓 تاریخ جلسه: ۱۳۹۸/۲/۲۶
📺 تاریخ پخش از شبکه افق: ۱۳۹۸/۲/۳۰
⏱ زمان: ۱۴ دقیقه
📥 حجم: ۲۳ مگابایت
🎞 آپارات
@nasery_ir
╭───
│ 🌙 @Mabaheeth
╰──────────