حدیث اتفاقات عجیب آخرالزمان
از عبد اللَّه بن عباس نقل شده که گفت: با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به زیارت حج رفتیم، همان حجی که بعد از آن رسول خدا (ص) از دنیا رفت، رسول خدا (ص) در کعبه را گرفت و سپس روی نازنین خود را به طرف ما کرد و فرمود: می خواهید شما را خبر دهم از علامات قیامت؟
و در آن روز سلمان از هر کس دیگر به آن جناب نزدیک تر بود، لذا او در پاسخ رسول خدا (ص) عرضه داشت: بله یا رسول اللَّه، حضرت فرمود: یکی از علامت های برپایی قیامت این است که نماز ضایع می شود – یعنی از میان مسلمین می رود و از شهوات پیروی می شود و مردم به سوی هواها میل می کنند، مال مقامی عظیم پیدا می کند و مردم آن را تعظیم می کنند، دین به دنیا فروخته می شود، در آن زمان است که دل افراد با ایمان در وجودشان، برای منکرات بسیاری که می بینند و نمی توانند آن را تغییر دهند، آب می شود آن چنان که نمک در آب حل می گردد.
سلمان پرسید: براستی چنین وضعی پیش خواهد آمد یا رسول اللَّه؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این موقع منکر، معروف، و معروف، منکر می شود، خائن امین قلمداد می گردد و امین خیانت می کند، دروغگو تصدیق می شود و راستگو تکذیب می گردد.
سلمان با حالت تعجب پرسید: یا رسول اللَّه به راستی چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در آن روزگار زنان به امارتی که شایسته نیستند، می رسند و کنیزان طرف مشورت قرار می گیرند و کودکان بر فراز منبر می روند و دروغ نوعی زرنگی و زکات خسارت، و خوردن بیت المال نوعی غنیمت شمرده شود، مرد به پدر و مادرش جفا ولی به دوستش نیکی می نماید و ستاره دنباله دار طلوع می کند.
سلمان باز پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین چیزی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان! در این موقع زن با شوهرش در تجارت شرکت کند و باران در فصلش نیامده بلکه در گرمای تابستان می بارد و افراد کریم سخت خشمگین می گردند، مرد فقیر تحقیر می شود، در این هنگام بازارها به هم نزدیک می شوند وقتی یکی می گوید:” من چیزی نفروختم ” و آن دیگری می گوید: ” من هم سودی نبرده ام ” طوری می گویند که هر شنونده می فهمد دارد به خدا دروغ می بندد.
سلمان پرسید: آیا حتما چنین وضعی خواهد شد یا رسول اللَّه؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در این هنگام اقوامی بر آنان مسلط می شوند که اگر لب بجنبانند کشته می شوند و اگر چیزی نگویند دشمنان همه چیزشان را مباح و برای خود حلال می کنند تا با بیت المال شان کیسه های خود را پر کنند و به ناموس شان تجاوز نموده، خون شان را بریزند و دل هاشان را پر از وحشت و رعب کنند و در آن روز مؤمنین را جز در حال ترس و وحشت و رعب و رهبت نمی بینی.
سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین روزگاری بر مؤمنین خواهد گذشت؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگام چیزی از مشرق می آورند و چیزی از مغرب تا امت اسلام را سرپرستی کنند، در آن روز وای به حال ناتوانان امت من، از شر شرقی و غربی ها و وای به حال آن شرقیان و غربیان از عذاب خدا، آری نه صغیری را رحم می کنند و نه پاس حرمت کبیری را دارند و نه از هیچ مقصری عفو می کنند، اخبارشان همه فحش و ناسزا است، جثه آنان جثه و بدن آدمیان است ولی دل هاشان دل های شیاطین.

سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین روزی خواهد رسید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان، در این هنگام (در مسائل جنسی) مردان به مردان اکتفاء می کنند و زنان به زنان و همانطوری که پدر و اهل خانواده نسبت به دختر غیرت به خرج می دهند نسبت به پسر نیز غیرت به خرج می دهند، مردان به زنان شبیه می شوند و زنان به مردان که از طرف امت من لعنت خدا بر آنان باد.
سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی پیش می آید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان، در این هنگام مساجد طلا کاری و زینت می شود آن چنان که کلیساها و معبد یهودیان زینت می شود، قرآنها به زیور آلات آرایش و مغازه ها بلند وصف ها طولانی می شود اما با دل هایی که نسبت به هم خشمگین است و زبان هایی که هر یک برای خود منطقی دارد.
سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این وضع پیش می آید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، در آن روز مردان و پسران امت من با طلا خود را می آرایند و حریر و دیبا می پوشند و پوست پلنگ کالای خرید و فروش می
گردد. سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است، ای سلمان در آن روز ربا همه جا را می گیرد و یک عمل آشکار می شود و معاملات با غیبت و رشوه انجام می شود و دین-خوار و دنیا بلند مرتبه می شود.
سلمان گفت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگام طلاق زیاد می شود و هیچ حدی جاری نمی گردد. سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا این نیز واقع خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این زمان زنان آوازه خوان و نوازنده پیدا می شوند و اشرار امت من بر امت، ولایت و حکومت می کند.
سلمان پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی خواهد شد؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این موقع اغنیای امت من صرفا به منظور گردش و تفریح به حج می روند و طبقه متوسط برای تجارت و فقرا به منظور خودنمایی و ریا حج می روند، در این هنگام است که اقوامی قرآن را برای غیر خدا می آموزند و آن را نوعی مزمار و آلت موسیقی اتخاذ می کنند، اقوامی دیگر به تعلم فقه اسلامی می پردازند اما برای غیر خدا در آن روزگار زنا زادگان زیاد می شوند با قرآن آوازه خوانی می کنند و بر سر دنیا سر و دست می شکنند.
سلمان عرضه داشت: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی خواهد شد؟ فرمود: آری به خدایی سوگند که جانم به دست او است ای سلمان این وقتی است که حرمت ها و قرق ها شکسته شود و مردم عالما و عامدا در پی ارتکاب گناه باشند و اشرار بر اخیار مسلط شوند، دروغ فاش و بی پرده و لجاجت ها ظاهر گردد و فقرا فقر خود را علنی کنند، مردم در لباس به یکدیگر مباهات کنند و باران در غیر فصل ببارد و مردم قمار و موسیقی حرام را کاری پسندیده بشمارند و در مقابل امر به معروف و نهی از منکر را عملی نکوهیده بدانند تا آنجا که یک فرد با ایمان ذلیل ترین و منفورترین فرد امت شود و قاریان عابدان را ملامت کنند و عابدان قاریان را این مردمند که در ملکوت آسمانها رجس و نجس نامیده می شوند. سلمان از در تعجب پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین وضعی پیش می آید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم به دست او است ای سلمان در این هنگام است که توانگر هیچ دلواپسی جز فقیر شدن ندارد، حتی یک سائل در طول یک هفته یعنی بین دو جمعه سؤال می کند و احدی نیست که چیزی در دست او بگذارد.
سلمان باز پرسید: یا رسول اللَّه آیا چنین روزگاری خواهد رسید؟ فرمود: آری به آن خدایی که جانم در دست او است…
بحار الأنوار ، علامه مجلسی ، ج 6 ، ص 309 .
پیشگوئی های امام صادق علیه السلام
مفاسدی که در آستانه انقلاب مهدی فراگیر جامعه می شود:
متن روایت امام صادق علیه السلام با شمارش نوع مفاسدی که بعضی از آنها جنبه اجتماعی و سیاسی و بعضی جنبه اخلاقی دارد ...
1- فاذا رأیت الحق قدمات و ذهب اهله - آنگاه که دیدی حق مرده و اهل حق از میان رفتند.
2- و رأیت الجور قد شمل البلاد - ودیدی که ستم همه جا را فرا گرفته است
3- و رأیت القرآن قد خلق و احدث فیه مالیس فیه و وجّه علی الاهواء - و دیدی که قرآن فرسوده شده: و بدعتهائی از روی هوا و هوس در مفاهیم آن آمده است.
4- و رأیت الدین قد انکفا کما ینکفی ء الاناء.- ودیدی که دین واژگون شده همانند ظرفی که، واژگون سازند.
5- و رأیت اهل الباطل قد استعلوا علی اهل الحق. - و دیدی که اهل باطل بر اهل حق بزرگی جویند.
6- و رأیت الشر ظاهرا لاینهی عنه و یعذر اصحابه. - ودیدی که شر آشکار است و از آن نهی نمی شود و هرکس کار زشت انجام دهد معذورش دارند.
7- و رأیت الفسق قد ظهر و اکتفی الرجال بالرجال و النساء بالنساء - ودیدی که فسق آشکار گردیده و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند.
8- و رأیت المؤمن صامتا لایقبل قوله. - ودیدی که شخص مؤمن سکوت اختیار کرده و سخنش را نپذیرند.
9- و اذا رأیت الفاسق یکذب و لایردّ علیه کذبه و فِریته. - ودیدی که شخص فاسق دروغ گوید و کسی دروغ و افترایش را بر او باز نگرداند.
10- و رأیت الصغیر یستحقر بالکبیر. - ودیدی که بچه کوچک مرد بزرگ را خوار شمارد،
11- و رأیت الارحام قدتقطعت. - و دیدی که پیوند خویشاوندی بریده شده.
12- و رأیت من یمتدح بالفسق یضحک منه ولایرد علیه قوله.- و دیدی هر که را به
کار بد بستایند خوشحال گردد و سخن گوینده را به خودش باز نگرداند.
13- و رأیت الغلام یعطی ماتعطی المرأة. - و دیدی که پسر نوجوان همان عطا کند که زن می کند.
14- و رأیت النساء یتزوّجن النساء. - و دیدی که زنان با زنان ازدواج نمایند.
15- و رأیت الثناء قد کثر. - و دیدی که مداحی و چاپلوسی فراوان شده.
16- و رأیت الرجل ینفق المال فی غیر طاعة اللَّه فلاینهی عنه ولایؤخذ علی یدیه. - و دیدی که مرد مال خود را در غیر طاعت خدا خرج کند و کسی از او جلوگیری نکند.
17- و رأیت الناظر یتعوذ باللَّه ممایری المؤمن فیه من الاجتهاد. - و دیدی که نگاه کننده، به خدا پناه می برد از آنچه مؤمنی را می بیند از کوشش وتلاشی که در آنست.
18- و رأیت الجار یوذی جاره و لیس له مانع. - و دیدی که همسایه: همسایه خود را اذیت کند و مانعی برای او در این کار نباشد
19- و رأیت الکافر فرحا لما یری فی المومن مرحا لما یری فی الارض من الفساد. - و دیدی که کافر خوشحال است از آنچه در مؤمن می بیند از ناراحتی آنچه که در روی زمین فساد و تباهی می بیند.
20- و رأیت الخمور تشرب علانیة و یجتمع علیها من لایخاف اللَّه عزوجل. - و دیدی که شراب آشکارانوشیده شود و برای نوشیدنش گرد هم آیند کسانی که از خدای عزوجل نمی ترسند.
21- و رأیت الآمر بالمعروف ذلیلا. - و دیدی که امر به معروف کننده خوار است
22- و رأیت الفاسق فیما لایحب اللَّه قویا محمودا - و دیدی که فاسق در آنچه خدا دوست ندارد نیرومند و ستوده است.
23- و رأیت اصحاب الآیات یحقرون و یحتقر من یحبهم. - و دیدی که اهل قرآن و هرکه آنان را دوست دارد تحقیر شدند.
24- و رأیت سبیل الخیر منقطعا و سبیل الشر مسلوکا. - و دیدی که راه خیربسته شده و راه شر مورد توجه قرار گرفته است.
25- و رأیت بیت اللَّه قد عطّل و یؤمر بترکه. - و دیدی که خانه کعبه تعطیل شده و دستور به ترک آن داده می شود.
26- و رأیت الرجل یقول مالایفعله. - و دیدی که مرد می گوید چیزی را که به آن عمل نمی کند.
27- و رأیت الرجال یتمنون للرجال و النساء للنساء. - دیدی که که مردان تمنای مردان کنند و زنان برای زنان (یاخود را برای هم جنس خود فربه می کنند!).
28- و رأیت الرجل معیشته من دبره و معیشة المراة من فرجها. - و دیدی که گذران زندگی مرد از نرم خوئی خود و زندگی زن از اندام جنسی اوست.
29- و رأیت النساء یتخذون المجالس کما یتخذها الرجال - و دیدی که زنان مانند مردان برای خود انجمنها ترتیب دهند.
30- و رأیت التانیث فی ولد العباس قد ظهر واظهروالخضاب وامتشطوا کما تمشط المراة لزوجها. - و دیدی که در میان فرزندان عباس کارهای زنانگی آشکار گشته و خود را مانند زنان زینت می کنند همان طور که زن برای جلب نظر شوهرش خود را آرایش می کند.
31- و اعطوا الرجال الاموال علی فروجهم و تنوفس فی الرجل و تغایر علیه الرجال.-
ودادند به مردهااموال خود را که با آنها یا زنانشان عمل نامشروع انجام دهند (یا
برای استفاده جنسی از مردها، اموال خود را دادند) و در (انتخاب) مردها رقابت کردند و بر آن به همدیگر پیشی گرفتند.
32- و کان صاحب المال اعز من المؤمن. - و شخص توانگر از شخص با ایمان عزیزتر می شود.
33- و کان الربا ظاهرا لایعیر. - و بود رباخواری آشکار مورد ملامت قرار نمی گیرد.
34- و کان الزنا تمتدح به النساء.- و زنها به عمل زنایشان تعریف و تشویق می شوند).
35- و رأیت المراة تصانع زوجها علی نکاح الرجال. - و دیدی که زن برای نکاح
مردان با شوهر خود همکاری کند.
36- و رأیت اکثر الناس و خیر بیت من یساعد النساء علی فسقهن. - و دیدی که بیشتر مردم و بهترین خانه ها آن باشد که به زنان در هرزگیشان کمک کند.
37- و رأیت المؤمن محزونا محتقرا ذلیلا. - و دیدی که مؤمن به خاطر ایمانش غمناک و پست و خوار گردد.
38- و رأیت البدع و الزنا قدظهر. - و دیدی که بدعت و زنا آشکار گردد.
39- و رأیت الناس یعتدون بشاهد الزور. - دیدی که مردم به شهادت ناحق اعتماد کنند
40- و رأیت الدین بالرای و عطّل الکتاب و احکامه.- و دیدی که دستورات دینی طبق تمایلات اشخاص تفسیرگردد.
41- و رأیت الحرام یحلّل و رأیت الحلال یحرّم. - و دیدی که حلال تحریم می شود و حرام مجاز.
42- و رأیت الدین بالرای و عطل الکتاب و احکامه. - و دیدی دین بارأی (و دلبخواهی) شد و قرآن و احکامش تعطیل گشت.
43- و رأیت اللیل لایستخفی به من الجرأة علی اللَّه. - و دیدی که مردم چنان در ارتکاب گناه جری شده اند که منتظررسیدن شب نیستند.
44- و رأیت المؤمن لا یستطیع ان ینکر الا بقلبه. - و دیدی که مؤمن نتواند کار بد را نکوهش کند جز با قلب.
45- و رأیت العظیم من المال ینفق فی سخط اللَّه عز وجل. - و دیدی که مال کلان در راه غضب الهی خرج شود.
46- و رأیت الولات یقربون اهل الکفر ویباعدون اهل الخیر. - و دیدی که زمامداران به کافران نزدیک شوند و از نیکان دوری گزینند.
47- و رأیت الولات یرتشون فی الحکم. - و دیدی که والیان در داوری رشوه گیرند.
48- و رأیت الولات قباله لمن زاد. - و دیدی که پستهای حساس دولتی به مزایده
گذارده شود.
49- و رأیت ذوات الارحام ینکحن ویکتفی بهن. - و دیدی که مردم با محارم خود نزدیکی کنند و به آنها اکتفاء شود.
50- و رأیت الرجل یقتل علی التهمة وعلی الظنة. - و دیدی که به تهمت و سوء ظن،
مرد به قتل می رسد.
51- و یتغایر علی الرجل الذکر فیبذل له نفسه و ماله. - و مرد به مرد پیشنهاد عمل زشت می کند و خود و اموالش را در اختیار او می گذارد.
52- و رأیت الرجل یعیر علی اتیان النساء. - و دیدی که مرد به خاطر آمیزش با زنان مورد سرزنش قرار گیرد (که چرا با مردان آمیزش نمی کند).
53- و رأیت الرجل یأکل من کسب امرأته من الفجور، یعلم ذلک ویقیم علیه.-
و دیدی که مرد از کسب زنش از هرزگی نان می خورد و، می داند و به آن تن می دهد.
54- و رأیت المراة تقهر زوجها، وتعمل ما لا یشتهی وتنفق علی زوجها.-
و دیدی که زن بر مرد خود مسلط شود و کاری را که مرد نمی خواهد انجام دهد و به شوهر خود خرجی می دهد.
55- و رأیت الرجل یکری امراته وجاریته ویرضی بالدنی من الطعام والشراب.-
و دیدی که مرد: زن و کنیزش را (برای زنا) کرایه می دهد و به خوردنی و نوشیدنی پستی تن در می دهد.
56- و رأیت الایمان باللَّه عز وجل کثیرة علی الزور.- و دیدی که سوگندهای بناحق بنام خدا بسیار گردد.
57- و رأیت القمار قد ظهر. - و دیدی که قمار آشکار شود.
58- و رأیت الشراب یباع ظاهرا لیس له مانع.- و دیدی که شراب فروخته شودآشکا را وبرآن مانعی نیست
59- و رأیت النساء یبذلن انفسهن لأهل الکفر.- و دیدی که زنان مسلمان خود را در
اختیار کافران می گذارند.
60- و رأیت الملاهی قد ظهرت یمر بها، لا یمنعها احد احداً و لا یجترء أحد علی منعها. و - دیدی که لهو و لعب آشکار گشت و کسی از کنار آن عبور می کند از آن جلوگیری نکند و کسی جرأت جلوگیری از آن را ندارد.
61- و رأیت الشریف یستذله الذی یخاف سلطانه. - و دیدی که مردم شریف را خوار کند کسی که مردم از تسلط و قدرتش ترس دارند
62- و رأیت اقرب الناس من الولاة من یمتدح بشتمنا اهل البیت. - و دیدی که نزدیک ترین مردم به فرمانروایان کسی است که مدح شود به دشنام گفتن بر ما خانواده (رسولخدا).
63- و رأیت من یحبنا یزوَّر ولا تقبل شهادته. - و دیدی که هرکس ما را دوست دارد دروغگویش دانند و شهادت او را نپذیرند.
64- و رأیت الزور من القول یتنافس فیه. - و دیدی که برسرگفتن حرف زور و ناحق، مردم با همدیگر رقابت کنند.
65- و رأیت القرآن قد ثقل علی الناس استماعه وخف علی الناس استماع الباطل.-
و دیدی که شنیدن قرآن بر مردم سنگین و گران آید و درعوض شنیدن سخنان باطل بر مردم آسان گردد.
66- و رأیت الجار یکرم الجار خوفا من لسانه.- و دیدی که همسایه: همسایه را گرامی دارد از ترس زبانش.
67- و رأیت الحدود قد عطلت وعمل فیها بالأهواء. - و دیدی که حدود خدا تعطیل شده و در آن طبق دلخواه خود عمل کنند.
68- و رأیت المساجد قد زخرفت.- و دیدی که مساجد زینت داده شد.
69- و رأیت اصدق الناس عند الناس المفتری الکذب. - و دیدی که راستگوترین مردم پیش آنها مفتریان دروغگو می باشند.
70- و رأیت الشر قد ظهر والسعی بالنمیمة. - و دیدی که شر و سخن چینی آشکار
گشته.
71- و رأیت البغی قد فشا. - و دیدی که ستمکاری شیوع یافته.
72- و رأیت الغیبة تُستملح و یبشّر بها الناس بعضهم بعضا. - و دیدی که غیبت را سخن نمکین شمارند و مردم همدیگر را بدان مژده دهند.
73- و رأیت الحج والجهاد لغیر اللَّه. - و دیدی که برای غیر خدا به حج و جهاد روند.
74- و رأیت السلطان یذلّ للکافر المؤمن. - و دیدی که سلطان به خاطر کافر مؤمن را خوار کند.
75- و رأیت الخراب قد ادیل من العمران. - دیدی که خرابی و ویرانی بیش از عمران و آبادی است.
76- و رأیت الرجل معیشته من بخس المکیال والمیزان. - و دیدی که زندگی مرد از کم فروشی اداره می شود.
77- و رأیت سفک الدماء یستخف بها. - و دیدی که خونریزی را آسان شمارند.
78- و رأیت الرجل یطلب الرئاسة لعرض الدنیا ویشهر نفسه بخبث اللسان لیتقی وتسند الیه الأمور. - و دیدی که مرد برای غرض دنیائی ریاست می طلبد و خودش را به بد زبانی مشهور می سازد تا از او بترسند و کارها را به او واگذار کنند.
79- و رأیت الصلاة قد استخف بها. - و دیدی که نماز را سبک می شمارند.
80- و رأیت الرجل عنده المال الکثیر لم یزکه منذ ملکه. - و دیدی که مرد مال بسیار دارد ولی از وقتی که، پیدا کرده زکات، نپرداخته است.
81- و رأیت المیت ینبش من قبره ویؤذی وتباع اکفانه. - و دیدی که قبر مرده را بشکافند و آنهارا بیازارند و کفنهایشان را بفروشند.
82- و رأیت الهرج قد کثر. - و دیدی که آشوب بسیار است.
83- و رأیت الرجل یمسی نشوان ویصبح سکران لا یهتم بما یقول الناس فیه. - و دیدی که مرد روز رابه شب می رساند با نشئه (شراب) و شب را به مستی صبح کند
و اهمیت ندهد مردم در باره او چه گویند.
84- و رأیت البهائم تنکح. - و دیدی که با حیوانات عمل زشت انجام می دهند.
85- و رأیت البهائم یفرس بعضها بعضا. - و دیدی که حیوانات همدیگر را بدرند.
86- و رأیت الرجل یخرج الی مصلاه ویرجع ولیس علیه شئ من ثیابه. - دیدی که مرد به مصلی می رود ولی چون برمی گردد جامه در تن ندارد.
87- و رأیت قلوب الناس قد قست وجمدت اعینهم وثقل الذکر علیهم. - و دیدی که دل مردم سخت و چشمانشان خشک شده و یاد خدا بر آنان سنگین آید
88- و رأیت السحت قد ظهر یتنافس فیه. - و دیدی که کسبهای حرام شیوع یافته و بر سر آن رقابت کنند.
89- و رأیت المصلّی انما یصلّی لیراه الناس. - و دیدی که نمازخوان برای ریا و خودنمائی نماز می خواند.
90- و رأیت الفقیه یتفقه لغیر الدین، یطلب الدنیا والرئاسة. - و دیدی که فقیه برای غیر دین فقه می آموزد و دنیا و ریاست طلب می کند
91- و رأیت الناس مع من غلب. - و دیدی که مردم دور کسی را گرفته اند که قدرت دارد.
92- و رأیت الحلال یذم ویعیر وطالب الحرام یمدح ویعظم. - و دیدی که هرکس روزی حلال می جوید مورد سرزنش قرار می گیرد و جوینده حرام مورد ستایش و تعظیمی است.
93- و رأیت الحرمین یعمل فیهما بما لا یحب اللَّه، لا یمنعهم مانع ولا یحول بینهم وبین العمل القبیح احد.- و دیدی که در مکه و مدینه کارهائی می کنند که خداوند دوست ندارد و کسی هم نیست که مانع شود و هیچ کس آنها را از این اعمال زشت باز نمی دارد.
94- و رأیت المعازف ظاهرة فی الحرمین. - و دیدی که آلات لهو و لعب (حتی) در مکه و مدینه آشکار گردد.
95- و رأیت الرجل یتکلم بشئ من الحق ویأمر بالمعروف وینهی عن المنکرفیقوم الیه من ینصحه فی نفسه و یقول هذا عنک موضوع - و دیدی که مرد سخن حق گوید و امر به معروف نهی از منکر کند دیگران او را نصیحت کنند و بگویند: (تکلیف) این کار از تو برداشته شده است
96- و رأیت الناس ینظر بعضهم الی بعض ویقتدون بأهل الشرور. - و دیدی که مردم به همدیگر نگاه کنند و به مردم بدکار اقتداء نمایند.
97 - و رأیت مسلک الخیر وطریقه خالیا لا یسلکه احد. - و دیدی که مسلک و راه خیربه کلی خالی است و کسی از آن راه نمی رود.
98- و رأیت المیت یهزأ به فلا یفزع له احد. - و دیدی که مرده را به مسخره گیرند و کسی برای مرگ او غمگین نشود.
99- و رأیت کل عام یحدث فیه من البدعة و الشر اکثر مما کان. - و دیدی که هرسال حادث شود بدعت و شرارت، بیشتر از آن که (درسال قبل) بود.
100- و رأیت الخلق والمجالس لا یتابعون الا الاغنیاء. = و دیدی که مردم و مجلس ها تبعیت نمی کنند مگر اغنیاء را.