#خاطرات | كدام بهتر است؟
روزى از پدرم پرسيدم: خانۀ ما بهتر است يا خانۀ فلانى؟ پدرم گفت: هر خانهاى كه در آن بيشتر عبادت شود.
#حرف_حساب
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | وكالت مجلس
در انتخابات مجلس شوراى اسلامى بعضى از دوستان به من اصرار مىكردند كه نامزد نمايندگى مجلس بشوم، از پدرم كسب تكليف كردم.
ايشان گفت: من راضى نيستم.
گفتم: چرا؟
گفت: اگر وكيل مجلس شوى مديون پنجاه ميليون نفر مىشوى، مديون شدن آسان است؛ امّا از زير دِين آزاد شدن كار اولياى خداست و تو از اوليا نيستى، چون من تو را خوب مىشناسم.
#حق_الناس
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | آشپزى نمونه 🥘
روزى خانوادهام منزل نبود، تصميم گرفتم خودم غذا بپزم و پلوئى آماده كنم.
پس از ساعتى ديدم در يك قابلمه سه نوع غذا پختهام، زيرش سوخته، وسطش نپخته و رويش آش. گفتم: زنده باد اين آشپز!! 😁
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | لقمۀ حرام 🔥
رفتارى از يك معمار ديدم كه مريد او شدم.
ايشان را براى قيمتگذارى خانۀ شهيدى بردند، شخصى به او گفت: اينها #خانواده_شهيد هستند كمى چربتر قيمت كن.
گفت: شما مىخواهى بچههاى شهيد لقمۀ حرام بخورند؟ من هرگز اينكار را نمىكنم.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | انتخاب همكار
تصميم گرفته بودم يكى از برادران روحانى را براى همكارى در كار نهضت سوادآموزى دعوت كنم.
روزى نشستم تا با او گفتگوهاى مقدماتى را مطرح كنم.
همينطور كه نشسته بود كمى گچ به لباس او ريخت، ديدم مدّت زيادى مشغول فوت كردن لباسش شد، از تصميم خود منصرف شدم و پيش خود گفتم: كسى كه در مقابل ذرّهاى گچ اينقدر حسّاسيّت نشان مىدهد، چطور مىخواهد به اين همه كلاس سركشى كند و خودش را به آب و آتش بزند.🤔
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | آزادى سياهان 👨🏿🦲
در سفرى كه به بعضى از كشورهاى آفريقايى داشتم و براى مردم سخنرانى مىكردم، مترجم هر چند جمله را كه ترجمه مىكرد آفريقايىها از خوشحالى به رقص مىآمدند.
به ياد دارم يكى از حرفهايى كه زدم اين بود كه ما در تهران يكى از ميادين و خيابانها را به نام آفريقا نام گذارى كردهايم و حرف ديگر اين بود كه گفتم: در #تسخير_لانه_جاسوسى، امام خمينى فرمان داد گروگانهاى سياه را آزاد كنند؛ زيرا گرچه اينها نيز #جاسوس و خائن هستند، امّا چون در طول تاريخ به نژاد سياه ظلم شده ما اينها را آزاد مىكنيم.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | زهد و بخل
به مهمانى دعوت شده بودم، صاحبخانه نان 🍞 و پنير 🧀 آورد و گفت: ما در مراسم عروسى خودمان هم با نان و ماست پذيرايى كرديم.😳
گفتم: وقتى نوزاد به دنيا مىآيد اسلام مىگويد گوسفندى #عقيقه كن، حالا كه بزرگ شده، با هنر شده، باسواد شده و #ازدواج كرده بايد با بركتتر باشد.
علاوه بر اينكه زهد يعنى خودت نخور، نه اينكه به ديگران نده.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | رهبر بيل بدست
در زمان طاغوت جوانى عكسى را پيش من آورد كه نشان مىداد رئيس جمهور يكى از كشورهاى كمونيستى در حال كار كردن و بيل زدن است و اين كار را ملاك ارزش آن شخص مىدانست.
به او گفتم: چرا اينقدر در غفلتى و خود را بى ارزش مىدانى؟!
تو #رهبرى همچون على عليه السلام دارى كه سالها كار كرد و بيل زد و محصول كارش را #وقف محرومان كرد.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | بىپير مرو تو در خرابات
در سفرى چند جوان را ديدم كه كار تحقيقى روى قرآن انجام مىدهند. گفتم: در علوم قرآنى تخصص و سواد شما چقدر است؟
گفتند: مايۀ عربى آنچنانى نداريم، امّا در رشتۀ خود، دانشجويان خوشفكرى هستيم.
گفتم: عزيزان من! بىپير مرو تو در خرابات. كبابپزى هم تخصّص مىخواهد وگرنه گوشتها روى آتش مىريزد!
آنگاه از آنها پرسيدم: « و لا يُسرِف فى القتل» يعنى چه؟ گفتند: يعنى در كشتن اسراف نبايد كرد.
گفتم: پس يكى دو نفر را مىشود كشت؟ متحيّر شدند و گفتند: پس معناى آيه چيست؟
گفتم: چون در زمان جاهليّت وقتى دو قبيله با هم مىجنگيدند به انتقام يك كشته دهها نفر را مىكشتند، اين آيه مىگويد: يك نفر در مقابل يك نفر نه بيشتر.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | توجّه به منبع خير
در يكى از شهرها مشغول سخنرانى بودم، پيرمردها و علماى ريش سفيد شهر هم حضور داشتند. در حين سخنرانى جوانى بلند شد و گفت:
آقاى قرائتى شما خوب سخنرانى مىكنى، امّا اين علماى شهر ما چنين و چنانند.
حيران بودم كه چه جوابى به او بدهم. خودم را سرگرم تخته پاك كردن نموده از خدا خواستم تا پاسخى به ذهنم بيندازد، آنگاه رو كردم به جمعيّت و گفتم:
حرف شما مثل اين است كه كسى وارد اين سالن شود و ببيند لامپى نورافشانى مىكند بگويد: زنده باد لامپ! غافل از آنكه روشن بودن لامپ به خاطر وصل بودن به كارخانه و نيروگاه برق است.
اگر من حديثى خواندم و شما لذّت برديد، نزد همين علما و ريش سفيدها درس خواندهام. اگر اينها استادى نمىكردند من الآن نمىتوانستم چنين حرف بزنم.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | محاسبات غلط
رئيس يكى از هيئتهاى عزادارى نزد من آمد و گفت: براى امسال واعظى خوش صدا مىخواهيم.
گفتم سواد؟
گفت: سواد مهم نيست، ما مىخواهيم مجلس شلوغ بشود و كارى به سواد نداريم.
ما حساب كردهايم اگر آبگوشت بدهيم، ٢٠٠ نفر مىآيد، با برنج ٤٠٠ نفر؛ امّا اگر يك آقاى خوش صدا بيايد ٧٠٠ نفر جمع مىشوند! 😳
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────
#خاطرات | كراوات نشانه هيچ
ماه رمضان سال ٧٠ براى تبليغ به چند كشور اروپايى سفر كردم. در كشور اتريش مقالهاى را به من نشان دادند كه دربارۀ كراوات بود.
در اين مقاله آمده بود كه بىخاصيّتترين و بىمعناترين لباس، كراوات 👔 است، چون نشان دهندۀ #هيچ چيز نيست، نه نشاندهندۀ تحصيلات است، نه شغل، نه گرم مىكند و نه سرد. جالب اين كه اروپا در حال برگشت است؛ امّا بعضى در ايران آرزو مىكنند كه ولو نيم ساعت هم شده براى حضور در يك جشن، كراوات بزنند.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
╰───────────